حکومت جمهوری اسلامی در اصل ۱۳ قانون اساسیاش سه اقلیت دینی مسیحی، زرتشتی و یهودی را بهرسمیت شناخته و آنها را در اجرای مناسک دینیشان، تعلیمات دینی و احوال شخصیه آزاد گذاشته است. آنها همچنین میتوانند در مجلس نماینده داشته باشند.
با وجود اینکه حقوقی در قانون اساسی برای اقلیتها در نظر گرفته شده، در دنیای واقعی زندگی دیگری در جریان است؛ اقلیتهای دینی و مذهبی (مسلمانهای سنیمذهب) نمیتوانند بسیاری از سمتهای دولتی را در اختیار بگیرند، در گزینشها رد میشوند و بخشی از حقوق قانونی آنها - حتی در مورد برگزاری مناسک مذهبی- نقض میشود.
این به جز اقلیتهایی است که توسط جمهوری اسلامی از ابتدا بهرسمیت شناخته نشدهاند و روی کاغذ هم برایشان حقی در نظر گرفته نمیشود. مثلا صابئین مندایی در سال ۱۳۹۴ و با فتوای آیتالله علی خامنهای، رهبر ایران «اهل کتاب» شناخته شدند اما عملا از حقوق قانونی مثل استخدام و تحصیل منع شدهاند و گزارشهایی از وضعیت نابهسامان زندگیشان وجود دارد.
آنچه در ادامه میآید، بخشی از همین حقوق پایمالشده را روایت میکند که باعث شده اقلیتهای رسمی و شناختهشده در قانون اساسی فقط روی کاغذ «حق» داشته باشند.
***
جامعه غیرزرتشتی ممکن است او را نشناسد اما هر سال در بهمنماه، در روزهای منتهی به سالگرد انقلاب ۱۳۵۷ یا در اوایل فروردین و در آستانه برگزاری رفراندم جمهوری اسلامی، صداوسیمای ایران تصویر او را مدام پخش میکند.
در فیلم رنگورورفتهای که به عنوان مستند انقلاب پخش میشود، زن جاافتادهای با صدای رسا، شمردهشمرده میگوید که یک وکیل زرتشتی است، به جمهوری اسلامی رای موافق داده و امیدوار است حقوق زنان و زرتشتیان، مثل یک مرد مسلمان در حکومت تازه محترم شمرده شود. این مصاحبه، یکی از گفتوگوهایی است که در قالب یک برنامه تلویزیونی کوتاه از کسانی که روز ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ برای شرکت در رفراندم جمهوری اسلامی پای صندوق رای رفتهاند، نظرشان درباره حکومت جدید را جویا میشود. عمده کسانی که مصاحبهشان در این برنامه نشان داده میشود، به جمهوری اسلامی رای «آری» دادهاند و نسبت به حکومت جدید خوشبین به نظر میرسند.
همیشه در گفتوگوهای روزمره و در ذهن خیلی از ما اینطور میگذرد که، اگر امروز از این افراد سوال مشابهی پرسیده شود، آیا همان رای «آری» را به صندوق میاندازند؟ زندگیشان در حکومت جدید چطور رقم خورد و آیا حقوقشان رعایت شد؟
ما به همه افرادی که در آن مصاحبه بودهاند، دسترسی نداریم اما توران شهریاری، شاعر و وکیل زرتشتی، همان زن با صلابت و محکمی که در ویدیو دیده میشود، یکی از چهرههای نامآشنایی است که میتوان زندگیاش را مرور کرد.
این گزارش، روایت زندگی او و نوهاش است که، نشان میدهد آنها چطور از حقوقشان منع شدهاند تا مهرههایی که میتوانستند به پیشرفت کشور کمک کنند، به مسیر دیگری بیفتند.
پیشگام در برابری حقوق زنان با مردان
توران شهریاری (بهرامی) شخصیت شناختهشدهای در جامعه زرتشتی ایران است. او را با عناوین بسیاری میشناسند که به گواه بسیاری، از حمله اعراب به ایران تا آن روزگار سابقه نداشته است.
توران شهریاری اولین شاعر زن زرتشتی بعد از حمله سپاه اسلام در سال ۳۰ هجری است و جزو اولین زنانی است که در ایران حقوق خواند و وکیل شد. او در دوران پهلوی برنامههایی برای توانمندسازی زنان و برابری حقوق جنسیتی در ایران در دست اقدام داشت.
توران شهریاری از همان روزهای اول حضورش در کارهای اجتماعی به برابری حقوق زنان و مردان باور داشت. به همین دلیل است که پس از ازدواج، برخلاف شرایط مرسوم آن روزگار از همه خواست تا به نامخانوادگی خودش او را صدا کنند. به همین دلیل است که، در آثارش و بسیاری از نوشتههایی که به نام او منتشر شده، نامخانوادگی همسرش را بعد از نام خودش ذکر کردهاند: توران شهریاری (بهرامی).
آغاز وکالت؛ سفر از کرمان به تهران
او در سال ۱۳۱۰ در خانوادهای متمول به دنیا آمد، در کرمان تا دوره دبیرستان تحصیل کرد و بعد برای تحصیلات دانشگاهی به تهران رفت تا در دانشکده حقوق دانشگاه تهران تحصیل کند.
توران تحصیلات دانشگاهی خود را در زمانی که در سراسر ایران تنها یک دانشگاه وجود داشت، در دانشکده حقوق «دانشگاه تهران» در سال ۱۳۳۴ به پایان رساند و در سال ۱۳۴۲ نیز پروانه وکالت خود را از کانون وکلای دادگستری ایران دریافت کرد.
در آن زمان، ششمین زن ایرانی بود که موفق به دریافت پروانه وکالت میشد. توران شهریاری از کسانی بود که در بنیانگذاری اتحادیه بینالمللی زنان حقوقدان ایرانی نقش داشت که در دهه ۳۰ و ۴۰ خورشیدی در زمینه برابری زن و مرد در قوانین ایران فعالیت داشت. این اتحادیه به بخش حقوقی سازمان ملل وابسته بود و ریاست دائم آن را «مهرانگیز منوچهریان» برعهده داشت که او را به عنوان اولین سناتور زن در ایران میشناسند. «فرخرو پارسا»، اولین وزیر زن نیز از جمله کسانی بود که در همکاری با توران شهریاری تلاش میکردند شرایط بهتری را برای زنان در ایران رقم بزنند.
پرورش در میان زنان با انگیزه و سرسخت
توران شهریاری در فضایی پرورش پیدا کرد که اطرافیانش از اولین زنان پیشرو ایران محسوب میشدند؛ الگوهایی که هدفشان دستیابی به آزادی و برابری با مردان بود. از جمله این چهرههای برجسته و تاثیرگذار بر زندگی «شهریاری» میتوان به مهرانگیز منوچهریان اشاره کرد که نقش مهمی در آشنا کردن زنان با «حقوق» در ایران داشت. توران شهریاری دوران کارآموزی حقوقیاش را کنار چنین فردی گذرانده بود. خودش در مصاحبه با خبرگزاری «ایسنا» درباره منوچهریان گفته بود: «زنان را آنزمان زیاد جدی نمیگرفتند اما آنها رفتند و مقاومت کردند.»
احتمالا از اثرات پرورش در همین محیط است که تا سالها بعد، همراهان و اطرافیان توران شهریاری، سرسختی و ابهت داشتن را به عنوان بخشی از خصوصیتهای او برمیشمرند. او در طی سالهای کارآموزی و فعالیت حرفهای تلاش کرده بود سرسخت و مقاوم باقی بماند.
وقوع انقلاب در ایران؛ ورق برگشت
با وجود همه این سرسختی و ممارست، وضعیت این زن حقوقدان با انقلاب ۵۷ از نظر حرفهای بسیار تغییر میکند.
بعد از انقلاب از توران شهریاری به عنوان حقوقدان اثر چندانی دیده نمیشود. تنها در ۱۸ اسفند ۱۳۸۴ او را که بیش از ۷۰ سال عمر دارد، به عنوان اعضای هیاتمدیره کانون وکلای دادگستری ایران انتخاب میکنند، اما قدرت اجرایی چندانی ندارد. نام او به طور تشریفاتی در دفتر مشارکت امور زنان وابسته به نهاد ریاستجمهوری (نهادی که در دهه ۱۳۷۰ تشکیل شده تا برای احقاق حقوق زنان تلاش کند) دیده میشود. او در کنگرههای جهانی زرتشتیان هم شرکت میکند اما در زمینه حقوقی و حقوق زنان - به جز مصاحبههایی با رسانهها درباره چهرههای فعال حقوق زنان- اثری از او دیده نمیشود.
در دوران بعد از انقلاب، نام توران شهریاری در رسانهها عمدتا با شاعرانگیاش گره خورده است.
زندگی شاعرانه توران شهریاری از دوران نوجوانیاش آغاز میشود. او از ۱۵ سالگی شعر سرودن را آغاز کرد و اولین سرودههایش در سال ۱۳۳۲ زمانی که ۲۲ سال داشت، در مطبوعات ادبی منتشر شدند.
عمده فعالیتهای توران شهریاری در زمینه نگارش شعر به همان دوران پیش از انقلاب برمیگردد و به جز سرایش شعر، جنبههای دیگری از هنر را نیز به صورت تلفیقشده در آثار او میبینیم. برای نمونه، در کتاب «نگار زن» او که در سال ۱۳۵۲ توسط اتحادیه بینالمللی زنان منتشر شده، ۴۸ تصویر از زنان ایرانی که در دورانهای مختلف تاریخ ایران لباسهای مربوط به همان دوران را بر تن داشتند، به تصویر کشیده شده و توران شهریاری برای هرکدام از این عکسها و پوششها یک رباعی نوشته است؛ یک کار گروهی و ابتکاری که اگر نگوییم در آن دوران بینظیر، اما کمنظیر بود.
به جز این، به نظر میرسد توران شهریاری شاعر، در دوران پیش از انقلاب نیز فرد فعالتری بوده و با وجود مشغله وکالت در طی هفت سال دو جلد کتاب شعر «گوهر» (۱۳۴۵) و «نگار زن» (۱۳۵۲) را منتشر میکند. دو کتاب بعدی شعر او یعنی «دیوان توران» و «مهر ایران» که جنبه جمعآوری اشعار دارند در دهه ۱۳۹۰ یعنی بیش از سه دهه بعد چاپ شدهاند.
شهریاری در همایشهای مختلف نیز به عنوان شاعر شرکت میکند و به جز سخنرانیهایی کوتاه، عمدتا شعرهایش را میخواند که به فراخور مناسبت مراسم - جشن روز زن، احترام به میهن و تولد زرتشت - انتخاب شدهاند. آنچه مشخص است، اینکه فعالیتهای او در حوزه برابری حقوق زن و مرد در دوران پس از انقلاب هرگز دنبال نشد و آن زن مصممی که ۱۲ بهمن ۱۳۵۸ جلوی دوربین تلویزیون ظاهر شد، زندگی متفاوتتری را تجربه کرد.
توران شهریاری (بهرامی) اکنون در تهران زندگی میکند.
نوهای که مادربزرگ را الگو قرار داد
«رکسانا ورزا»، نوه توران شهریاری، در آمریکا متولد شده و اکنون یکی از چهرههای فعال و مطرح در زمینه فعالیتهای استارتاپی در کشور فرانسه است. او در اوایل دهه ۱۳۹۰ و زمانی به ایران آمد که مفهومی به نام استارتاپ هنوز وارد کشور نشده بود. چنین کسبوکاری حتی در آمریکا نیز یک مفهوم جدید بود و در کشورهای دیگر نیز زیرساختهای مربوط به آن چند سال بعد به مرور شکل گرفتند.
رکسانا ورزا بعد از تحصیل در رشتههای تجارت بینالملل و سیاست اقتصاد بینالملل درس خواند و در بخشهای خبری حوزه تکنولوژی و استارتاپ در آمریکا و فرانسه مشغول فعالیت شد که سکوی پرتاب رکسانا را به دنیای جدیدی از کسب و کار مهیا کرد. در دورانی که استارتاپ در دنیا تازهکار بود، او در مصاحبه با رسانهها و فعالیت در شبکههای اجتماعی تلاش میکرد تا در ساختن زیرساختهای مربوط به این حوزه کاری انجام دهد.
بازگشت به سرزمین مادری برای ساختن زیرساخت استارتاپی
همزمان با فعالیت در حوزه استارتاپی در فرانسه، رکسانا ورزا به ایران آمد و سعی کرد تا نمونههایی از اولین شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر را در تهران شکل دهد. همچنین با باز شدن فضا در دولت روحانی و زمزمه رفع تحریمها او به عنوان بخشی از پروژهای قرار گرفت که بتواند یک مجتمع استارتاپی را در استان زنجان ایران شکل دهد. ورزا در مصاحبههایی که همانزمان با رسانههای متعدد خارجی داشت، گفته بود انگیزه این همه تلاش او حرفهای مادربزرگش (توران شهریاری) است که میخواسته او روزی برنده جایزه نوبل شود.
این در حالی رخ میدهد که رکسانا تا پیش از آن به تعداد انگشتان یک دست به ایران سفر کرده بود و ماهیت سفرهایش هم دیدارهای خانوادگی و برنامههای کوتاهی مربوط به دوران کودکیاش بود. با این همه، او تلاش کرده بود تا برای سرزمین مادری هم کار مفیدی انجام دهد.
رکسانا ورزا همانزمان در همایشی که تهران برگزار شده بود، بعد از معرفی خودش و پروژههایی که انجام داده، در پاسخ به پرسش مجری برنامه درباره اینکه آیا حاضر است به هموطنان خود برای راهاندازی زیرساختهای استارتاپی کمک کند، با اشتیاق جواب مثبت داده بود.
بعد از شکلگیری «استیشناف»، مجتمع معروف فرانسوی که برای رشد و توسعه استارتاپها ایجاد شده و ریاست رکسانا ورزا بر آن، این ارتباط همچنان در قالب گفتوگوها و شرکت در همایشهای آنلاین ادامه داشت. اما به مرور گزارشهایی ساختگی با اتهامهایی شبیه ملاقات و همکاری با گروههای مخالف جمهوری اسلامی و لابیهای صهیونیستی به وجود آمد که او را نه تنها از سفر به ایران منصرف کرد، بلکه گفتوگو با رسانههای فارسیزبان نیز دیگر جزو برنامههای او نیست.
در دورانی که فعالیت استارتاپها بهدلیل تحریم، فشارهای داخلی و محدودیت اینترنت با مشکل روبروست، حضور و کمک چهره شناختهشدهای مثل او می توانست در بازتر کردن فضا موثر باشد.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر