گزارش حاضر درباره تحولات مهم در سینمای ایران در سال ۱۴۰۲ و متاثر از جنبش زن، زندگی، آزادی است که ساخت اولین فیلم ایرانی در داخل کشور بدون حجاب اجباری از مهمترین آنهاست.
****
اگر واکنش سینماگران زن به جنبش «زن زندگی آزادی» یکی از غافلگیریهای این جنبش برای حکومت بود، شدت گرفتن جریان سینمای زیرزمینی ایران در سال ۱۴۰۲ هم غافلگیری بعدی سینما برای جمهوری اسلامی بود.
در این سال موجی که از سال ۱۴۰۱ در تولید فیلمهایی خارج از قواعد وزارت ارشاد و سانسورهای حکومتی شروع شده بود با شدت بیشتری ادامه پیدا کرد و فیلمهای آن مورد توجه جشنوارههای جهانی قرار گرفت.
با افزایش تولید چنین فیلمهایی در سال ۱۴۰۲ مشخص شد که طیف بزرگی از سینماگران، با پذیرفتن پیامدهای آن، حاضر به تولید و نقش آفرینی در آثار سینمایی شدند که از نظر حکومت فیلمهای غیرقانونی محسوب میشود.
استقبال جشنوارههای خارجی از مقاومت مدنی در سینمای ایران
تولید فیلم های بدون سانسور و خارج از قواعد وزارت ارشاد وقتی بیشتر شد که مقاومت مدنی زنان ایران در برابر حجاب اجباری و سختگیری های شدیدتر حکومت علیه آنها بالا گرفت.
در این فیلم ها، زنان حجاب اجباری را رعایت نمیکنند، مردان و زنان ارتباط نسبتا آزادانه ای دارند و یکدیگر را لمس میکنند. همچنین روابط و چارچوب های تحمیلی حکومت مثل تظاهر به دین داری و رعایت قوانین حکومتی دیده نمیشود.
فیلمهای «کیک محبوب من» ساخته «مریم مقدم» و «بهتاش صناعیها»، «آیههای زمینی» ساخته «علی عسگری» و «علیرضا خاتمی»، «منطقه بحرانی» ساخته «علی احمدزاده»، «کافه» ساخته نوید میهندوست، «من، مریم، بچهها و ۲۶ نفر دیگر» ساخته «فرشاد هاشمی»، «آشیل» ساخته فرهاد دلارام از جمله فیلمهای مهم جریان سینمای زیرزمینی و غیررسمی ایران در سال ۱۴۰۲ بودند که بدون رعایت قواعد سانسور ساخته شدند و در جشنوارههای خارجی چون لوکارنو، کن، برلین، روتردام، تورنتو و تسالونیکی به نمایش درآمدند.
برخی از این فیلمها توجه داوران جشنوارهها را هم به خود جلب کرد. فیلم «منطقه بحرانی» جایزه پلنگ طلایی جشنواره لوکارنو را کسب کرد و فیلم «من، مریم، بچهها و ۲۶ نفر دیگر» برنده جایزه «اینگمار برگمن» جشنواره گوتنبرگ سوئد شد.
در این بین، نمایش فیلم آیههای زمینی در جشنواره کن موجب شد علی عسگری یکی از سازندگان آن پس از بازگشت به ایران ابتدا بازجویی و سپس ممنوع الخروج شود.
«نزهت بادی»، نویسنده و منتقد سینما، درباره جریان سینمای غیررسمی ایران و استقبال جشنوارههای بینالمللی از آن به «ایرانوایر» گفت که جنبش زن، زندگی، آزادی نه تنها سینمای ایران را متحول کرد، بلکه بر نوع مواجهه سینماگران جهان و جشنوارههای بینالمللی با سینمای ایران نیز تاثیر گذاشت.
به گفته او، اتفاقاتی که در یک سال و نیم گذشته در سینمای ایران رخ داد، از عصیان زنان بازیگر علیه حجاب اجباری تا ساخت فیلمهای بدون رعایت سانسور و حجاب اجباری، باعث شد نگاه سینمای جهان نسبت سینمای ایران تغییر کند؛ جشنوارهها با شکل تازهای از فیلمها و نحوه بازنمایی متفاوتی از زنان روبرو شدند که کاملا در تضاد با آن تصویر دروغین رایج در تمام دهههای گذشته بود.
او البته تلاشهای منسجم سینماگران را نیز موثر دانست و گفت: «شکلگیری کانون فیلمسازان مستقل (ایفما) پس از جنبش مهسا ژینا امینی، یکی از اتفاقات مهم و بنیادین در سال ۱۴۰۱ بود. ایفما موفق شد در سال ۱۴۰۲ حساسیت جشنوارهها را نسبت به حضور نهادهای حکومتی سینمایی در فستیوالها برانگیزد و توجه جشنوارهها را به سینمای مستقل جلب کند. نتیجه این بود که فستیوال برلین از پذیرش فیلمهای وابسته به حکومت خودداری کرد، اجازه حضور به نهادهای حکومتی در بازار فیلم برلیناله را نداد و از فیلمهای مستقل و بدون سانسور حمایت کرد.»
به نظر نزهت بادی، جشنوارهها بعد از روشنگری ایفما و فیلمسازان مستقل در حال مرزبندی میان سینمای مستقل ایران و سینمای وابسته به حکومت هستند.
نافرمانی مدنی سینماگران ایران
سیر تاریخی شدت گرفتن تولید فیلمهای خارج از قواعد وزارت ارشاد و بدون سانسورهای حکومتی، نگاه ناظران را به اعتراضات ۱۴۰۱ میرساند؛ آنجا که بازیگران سرشناس زن چون «ترانه علیدوستی»، «فاطمه معتمدآریا»، «کتایون ریاحی» و چندین تن دیگر حجاب اجباری را از سر برداشتند و سینماگران دیگری از اعتراضات مردم حمایت کردند. البته این موج مقاومت مدنی سینماگران زن نیز همزمان با مقاومت مدنی زنان در سراسر ایران شکل گرفت.
«سعید پیوندی»، جامعه شناس، معتقد است که تولید فیلمهای بدون سانسور و خارج از قواعد وزارت ارشاد در ایران به نوعی در ادامه مقاومت مدنی زنان ایران در برابر حجاب اجباری بوده است.
او به «ایرانوایر» گفت که گسترش این روش، یعنی زیر پا گذاشتن مرزهای سانسور و پیدا کردن چارچوب جدید برای کار و حضور در فستیوالهای بینالمللی، تا حدود زیادی به شرایط کلی جامعه ایران برمیگردد:
«همانطور که شهروندان و کنشگران در ارتباط با قوانین یا تحمیلهای ظالمانه نافرمانی مدنی دارند، در حوزه فرهنگ هم این نافرمانی مدنی هر روز بیشتر میشود؛ در واقع وقتی جامعه به طور کلی این کار را میکند، خیلی از فعالان و نخبگان فرهنگی هم از جامعه تاثیر میگیرند. ضمن اینکه این فعالان هم از طریق کار خودشان و زیر پا گذاشتن خطوط قرمز، یک نوع شجاعت تازه به جامعه میدهند.»
این جامعه شناس چنین تاثیر متقابلی را یک پویایی مهم در جامعه ایران میداند که در کم اثر یا بیاثر کردن فشارها و برخوردها موثر است.
سعید پیوندی نافرمانی مدنی زنان در برابر حجاب اجباری و سینماگران و نویسندگان در برابر سانسور را از یک جنس میداند، از نوع اصیل آن.
او به ایران وایر گفت «معنای نافرمانی مدنی این است که فرد یا افرادی با آگاهی از مجازاتی که میتواند در انتظارشان باشد، قوانینی که از نظرشان ظالمانه و ناعادلانه است را زیر پا میگذارند تا به آن قوانین اعتراض کنند. ما در ایران شاهد برداشتن حجاب از سر بودیم در حالیکه در ایران قانون حجاب اجباری وجود دارد. نافرمانی مدنی در عرصه هنری و فرهنگی در اعتراض به سانسور صورت میگیرد به این معنا که تولید بدون مجوز و خارج از سانسور یک فیلم، یک رمان یا هر اثر دیگری به این معنا است که آن هنرمند یا نویسنده به مجوز گرفتن برای اثر اعتراض دارد. یعنی چرا یک هنرمند برای یک فیلم یک رمان یک آهنگ یا یک کتاب شعر اساسا باید از یک جایی اجازه بگیرد و این اجازه همراه با کنترل و سانسور همراه باشد؟»
این جامعه شناس معتقد است که امروز جامعه این چارچوبهای تحمیلی کنترل و سانسور را ظالمانه و ناعادلانه میداند و علیه آن دست به اعتراض میزند؛ مهمترین شیوه اعتراض به آن هم تولید چنین آثاری بدون کسب اجازه و مجوز و سانسور است.
به گفته سعید پیوندی، چنین اتفاقی یک جایگاه نمادین و خیلی مهم دارد، چرا که از یک سو خود آن تحت تاثیر فضای کنونی جامعه ایران است؛ تحت تاثیر خشم، سرخوردگی عمومی، بیاعتمادی به دولت و تلاش برای مبارزه با چارچوبهای ظالمانه. از سوی دیگر و همزمان، به جامعه هم الهام بخش است، چون جامعه هم میفهمد که کنشگران و نخبگان فرهنگی دیگر نمیخواهند تن به سانسور و چارچوبهای ظالمانه حکومت بدهند.
جریانی که روی سرنوشت سینمای ایران اثر خواهد گذاشت
شاید خیلیها بگویند دیر بود، اما کسی تردید ندارد که تصمیم اصغر فرهادی برای خودداری از ساخت فیلم تحت حجاب اجباری زنان، مهم بود. این تصمیم در ادامه اثرگذاری نافرمانی مدنی زنان و البته سینماگران، بهمن ماه گذشته از سوی تنها فیلمساز ایرانی برنده اسکار گرفته شد.
تصمیم اصغر فرهادی شاید تاثیر منفی روی فعالیتهای او نداشته باشد، اما حاصل تلاشها و مقاومتهایی بوده که هزینههایی به دنبال داشته است؛ از جمله صدور حکم زندان برای «سعید روستایی»، کارگردان فیلم «برادران لیلا»، که فیلم خود را بدون سانسورهای مورد نظر وزارت ارشاد در جشنواره کن نمایش داد. این حکم که تابستان ۱۴۰۲ اعلام شد واکنش انتقادی و تندی در فضای بینالمللی سینما به دنبال داشت.
نزهت بادی، منتقد سینما با توجه به این تحولات سینمای ایران در سال ۱۴۰۲ معتقد است که جریان سینمای مستقل که روز به روز قویتر و گستردهتر میشود، حتما آینده سینمای ایران را تغییر خواهد داد.
به گفته او، جریان سینمایی که در برابر سانسور حکومتی مقاومت میکند و سینمای مستقل را شکل میدهد، بعد از جنبش «زن زندگی، آزادی» جدیتر و قدرتمندتر شده است؛ چنانچه فیلمسازان بیشتری تصمیم گرفتند از زیر سایه سانسور خارج شوند.
این منتقد سینما گفت: «هرچند هنوز و همچنان سینما زیر سلطه و در انحصار حکومت است، اما قدرت و اقتدارش در کنترل فیلمسازان و نظارت بر فیلمها را از دست داده است. بنابراین با قطعیت میتوانم بگویم جریان سینمای مستقل که روز به روز قویتر و گستردهتر میشود، حتما آینده سینمای ایران را تغییر خواهد داد.»
او مانند بسیاری از ناظران سینمای ایران معتقد است که این سینما که جشنوارههای جهانی را چند دهه به تحسین واداشت حالا پا به دوران تازهای گذاشته و دیگر به پیش از «جنبش زن، زندگی، آزادی» باز نخواهد گشت و دوباره به سانسور و حجاب اجباری تن نخواهد داد. بلکه اتفاقات یکی دو سال اخیر نشان داد که سینمای ایران قدم در دوران تاریخسازی گذاشته است که نوید تولد سینمای جدیدی را میدهد.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر