بامداد یکشنبه ۲۶فروردین۱۴۰۳، دهها پهپاد انفجاری و موشک سپاه پاسداران به سمت اسراییل شلیک شد. ۹۹ درصد این پرتابهها رهگیری شدند و این حملات جز یک دختربچه ده ساله بادیهنشین فلسطینی، مجروح دیگری نداشت. اما ایرانیان بسیاری ناامیدتر و خستهتر از همیشه چشم به قاب تلویزیونها دوخته بودند؛ برخی به این بیم که مبادا جنگی رخ دهد و بعضی با این امید که جنگی برای رهایی از حکومت شکل بگیرد.
این گزارش، حاصل گفتوگو با چند تن از شهروندان ساکن ایران است.
***
جنگ پدر میگیرد، جان میگیرد
با حمله بامداد یکشنبه سپاه پاسداران به اسراییل، بهجز مردم اسراییل که شب را با بیم و نگرانی به صبح رساندند، میلیونها ایرانی نیز در اضطراب شروعی جنگی خانمانسوز بودند. بهخصوص آنها که سالهای جنگ ایران و عراق را به یاد داشتند.
شهروندان و کاربران بسیاری در شبکههای اجتماعی از ویرانگری جنگ و ناتوانیشان از تحمل دوباره روزهای جنگ نوشتهاند. شهروندان ناامید از همهجا، نوشتههایی ضدجنگ را در اینستاگرام استوری و بازنشر میکنند که یادآور روزهای سخت و دردناک جنگ ایران و عراق است.
محتوای یکی از این پیامها با این جمله آغاز میشود، «با جنگ شوخی نکنید، جنگ پدر میگیرد، خانه را میگیرد، فرزند بیگناه را میکشد.»
«پریسا»، یکی از شهروندانی است که این پیام را در اینستاگرام خود استوری کرده است؛ زن جوانی که ماههای پایانی جنگ هشت ساله ایران و عراق را بهخوبی به خاطر دارد.
او به «ایرانوایر» میگوید: «من جنگ را از تهران دیدم، مسلما برای مردم در اهواز و آبادان یا کردستان خیلی فرق داشته. خانهمان در نازیآباد بود آن زمان و با اینکه بچه بودم، شبی که بمب افتاد روی خانههای مردم را خوب به یاد دارم. همهجا پر از ترکش و شیشه شکسته بود. خیلی خیلی ترسناک بود.»
اشاره این شهروند به بمباران نقاطی از تهران در اواخر اسفند ۱۳۶۶ تا ۲فروردین ۱۳۶۷ است. یکی از این بمبها به محله «نازیآباد»، محدوده پارک هفده شهریور در جنوب تهران برخورد کرد و دهها خانه را ویران و جان دهها غیرنظامی را گرفت. براساس گزارش خبرگزاری «صداوسیما»، بمباران تهران بیش از دو هزار تن کشته داشته است.
این زن اهل تهران توضیح میدهد: «پدر یکی از دوستانم در جبهه کشته شد. آن بچه، دیگر بچه سابق نشد. من از دیدن حجله، اعلامیه، تشییع جنازه شهید، از صدای آژیر از فرار کردن به زیرزمین و پناه گرفتن میترسم و برای همین نمیخواهم جنگ بشود. زورمان که به جمهوری اسلامی نمیرسد، کاش اسراییل حمله نکند.»
یک شهروند دیگر هم از تهران به ایرانوایر میگوید: «نگران عزیزانم هستم، نگرانم کسی را در جنگ از دست بدهم. نگران بچهها هستم. نگران پسرهایی هستم که اگر جنگ شود به زور میبرند جبهه. نگران همه مردمم. مردم برای جوانهایشان زحمت میکشند، با خون دل و فقر بزرگ شان میکنند. از کشته شدن جوانهای مردم میترسم. من تو جنگ به دنیا آمدم. بعید میدانم مردم ایران توان یک جنگ دیگر را داشته باشند.»
یک نوجوان که اخیرا ۱۸ ساله شده نیز به ایرانوایر میگوید: «من دیشب (شنبه شب) اصلا نخوابیدم. چند روز پیش ۱۸ سالم شد. میترسیدم من را ببرند جنگ.»
همزمان کاربران بسیاری نگرانیهای خود درباره آغاز یک جنگ را در شبکههای اجتماعی منتشر کردهاند. هشتگ «نه به جنگ» نیز در ساعات پس از این حمله، صدها بار توسط کاربران بهکار برده شده است.
کاربری با نام «لیدی آرنت»، در شبکه اجتماعی ایکس نوشته است: «جنگ مودبانه و محترمانه نمیآید و به شهروندان انتخابی نمیدهد که دلشان میخواهد در آن نقشی داشته باشند یا نه.»
کاربر دیگری با نام «مجتبی نجفی» در توییتی نوشته است: «امشب، همان حس دوران کودکیام در جنگ را پیدا کردم. مشغول بازی در کوچهها بودیم، با صدای پدافند هوایی به پناهگاه میرفتیم. تصور آژیر قرمز، صفهای طولانی، سهمیهبندی و قطعی برق اضطرابم میداد و گذشته را در آینده بازسازی میکرد. جنگ یعنی نه یک گام، که صد گام به عقب.»
کاربر دیگری با نام «ریولته» نیز از وحشت مشترک کودکان دهه شصتی نوشته است: «کودکی من در جنگ گذشت. پناهگاه و اضطرابش و چسبهای ضربدری روی پنجرهها هنوز جلوی چشمامه. من هنوز از صداهای بلند میترسم و شوکه میشم، حتی اگر آگاه باشم از کجا میاد. هر کودکی حق داره که در امنیت بزرگ شه. امنیت حلقه گمشده کودکان دهه شصتی.»
«چشم امیدمان به جنگ است»
برخلاف گروه اول که هراسان از شروع جنگ، نسبت به حمله بامداد یکشنبه سپاه به اسراییل و جنگافروزی حکومت ایران معترضند، گروه دیگری از شهروندان ایران، راه رهایی از جمهوری اسلامی را در جنگ میبینند.
یک شهروند معترض که در جریان اعتراضات «زن، زندگی، آزادی» نیز بازداشت شده، به ایرانوایر میگوید: «امیدمان همین بود که جنگ بشه، یعنی اسراییل بزنه این حکومت را تا راحت شویم. وضع اقتصادی و امنیتمان که بدتر از این نمیشود؟! دلار ۷۰ تومنی و سکه ۵۰ میلیونی. حمله اینها (حکومت) که ترقهبازی و خندهدار بود. ولی برعکس مردم دنیا که دنبال صلح هستند، ما میخواهیم جنگ شود که از دست آخوندها خلاص شویم. این غمانگیز است. اما راه دیگری نمانده.»
مرد جوان دیگری نیز از یکی از استانهای کردنشین بر این باور است که «مردم دیگر از جنگ نمیترسند، مشکل تورم و بدتر شدن اوضاع اقتصادی» است. او توضیح میدهد: «اگر اسراییل پاسخی ندهد، جمهوری اسلامی بیشتر از قبل به سیاستهایش ادامه میدهد و در داخل ایران و بیرون از ایران قلدری میکند. همین حالا هم آسیب اقتصادی که مردم از سقوط بورس و قیمت دلار خوردهاند خیلی زیاد است، مردم دیگر جان ندارند این همه فشار را هر بار تحمل کنند، کاش به یک طرفی بیوفتد.»
اشاره این شهروند به سقوط بیسابقه ارزش ریال در مقابل دلار و ارزش بازار بورس در ایران است. روز یکشنبه ۲۶فروردین۱۴۰۳، دلار آمریکا در صرافیهای ایران باوجود فضای امنیتی، به بالای ۷۰ هزار تومان رسید.
کارشناسان اقتصادی میگویند که باوجود ادعای ایران مبنیبر ضربه اقتصادی به اسراییل، ضربه اصلی به اقتصاد شکننده ایران وارد شده است.
مشابه این رویکرد در برخی شعارنویسیها و گرافیتیها، پیش از حمله جمهوری اسلامی به اسراییل در خیابانهای تهران دیده میشد. در این شعارنویسیها که با ادبیات کوچه و بازار نوشته شده، شهروندان از اسراییل خواسته بودند که ضربههای بیشتری به جمهوری اسلامی وارد کند، چون حکومت جرات حمله ندارد.
این شعارنویسیها در گزارشی که بعد «امیلی شردر»، روزنامهنگار و فعال فمینیست اسراییلی-آمریکایی در وبسایت اسراییلی «واینت نیوز» نوشت، منتشر شد. خانم شردر در این گزارش، درباره استقبال برخی ایرانیان در شبکههای اجتماعی و در جامعه ایران از حمله منتسب به اسراییل به کنسولگری جمهوری اسلامی در دمشق و حمایت شهروندان معترض ایرانی از اسراییل نوشته بود.
جنگ اصلی برای زنان در خیابانهاست
همزمان با حمله موشکی و پهپادی سپاه پاسداران به اسراییل، زنان بسیاری که در دو روز اخیر در خیابان بابت سرپیچی از حجاب اجباری مورد تهدید و خشونت بودهاند، از تجربههای خود در شبکههای اجتماعی نوشتهاند و عرصه جنگ اصلی را در خیابانهای ایران و در مقابل نیروهای پلیس و گشت ارشاد توصیف کردهاند.
«پردیس ربیعی»، فعال حقوق زنان در پستی در شبکه اجتماعی «ایکس» نوشته است: «بهعنوان یه زن احتمال کشته شدنم توسط مامور گشت ارشاد خیلی بیشتر از کشته شدنم به خاطر حمله ارتش اسراییله. البته فعلا.»
«زینب زمان»، کنشگر فمینیست و فرزند «حسین زمان»، خواننده سرشناس درگذشته نیز در توییتی نوشته است: «بدن زن به مثابه میدان نبرد. مبارزه زنان ادامه دارد...»
در همین حال، «فاطمه رجبی»، روزنامهنگار اقتصادی نیز در توییتر نوشته است: «شب تا صبح با استرس جنگ با اسراییل گذشت، از الان تا غروب به استرس جنگ با گشت ارشاد میگذره، غروب تا شب به استرس بیپولی.»
تاکید فعالان حقوق زن بر نبردی هر روزه میان اراده زنان برای انتخاب پوشش و حکومت که بر حجاب اجباری پافشاری دارد، درحالی صورت میگیرد که در ایران، در پی سخنرانی «علی خامنهای»، دور جدیدی از خشونت و برخورد نیروهای پلیس با زنانی که از حجاب اجباری سرباز میزنند، آغاز شده است.
این طرح که از سوی مقامات جمهوری اسلامی با نام «طرح نور» معرفی میشود، در واقع بازگشت دوباره گشتهای ارشاد است که با کشته شدن «مهسا (ژینا) امینی»، دختر ۲۲ ساله کُرد، از خیابانهای ایران جمع شده بودند.
در دو روزی که از شروع این دور جدید از خشونت و آزار زنان در خیابانهای تهران و برخی دیگر از شهرهای ایران میگذرد، روایتهای بسیاری از تحقیر، توهین، آزار و ضربوشتم زنان از سوی نیروهای پلیس منتشر شده است.
بسیاری بر این باورند که اخبار موشکپرانی سپاه به اسراییل نباید توجه رسانهها از نقض حقوق زنان و خشونت سیستماتیک حکومت علیه آنها را به محاق ببرد.
یک فعال مخالف حجاب اجباری در ایران درباره همین موضوع به ایرانوایر میگوید: «جنگ برای همه بدبختی در پی دارد، ولی برای ما زنان این بدبختیها مضاعف است. حکومتی مثل جمهوری اسلامی جنگ را راه میاندازد تا آنچه از جامعه مدنی و جنبش مهسا باقیمانده را نابود کند. ما تجربه جنگ در دهه ۶۰ را داریم و میدانیم که آن جنگ با مطالبات دموکراتیک مردم چهکار کرد. ما به عقب برنمیگردیم، چه جنگ در بیرون مرزها راه بیندازند، چه در داخل گشت ارشاد را به جان ما بیندازند.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر