شایا گلدوست
مجسمه «نیلبکزن» یکی از مشهورترین آثار «بهمن محصص» است که در سال ۱۳۵۳ در محوطه تئاتر شهر تهران نصب شد. محصص، این اثر هنری چهارمتری را به برادرش «فریدون» تقدیم کرده است.
بهمن محصص در سال ۱۳۰۹، در خانوادهای لاهیجانی در شهر رشت به دنیا آمد. او در ۱۴ سالگی در کارگاه و نمایشگاه «محمد حبیب محمدی»، نقاش گیلانی و پدر نقاشی مدرن گیلان، شروع به کار کرد. در زمان اقامت خانوادگی در تهران، محصص چند ماهی را در دانشگاه هنر تهران به تحصیل پرداخت. در همین زمان بود که به «انجمن خروس جنگی» پیوست و از طریق همین انجمن بود که به جریان نوگرای ایران وارد شد. او یکی از برجستهترین هنرمندان همجنسگرای ایرانی است که به گفته خودش، در دنیایی که همجنسگرایی قدغن بود میزیسته است.
نیلبکزن، یکی از استثناییترین آثار محصص برگرفته از شخصیت اسطورهای «فائون» رومی یا «ساتیر» یونانی است. فانها در اسطورهشناسی رومی، موجوداتی شاخدار با بالاتنه انسان و پایینتنه بز هستند و هنرمندان اروپایی بسیاری از جمله «پل روبنس»، «نیکولا پوسن» و «پابلو پیکاسو»، این موضوع اسطورهای را مضمون آثار خویش قرار دادهاند.
فائونها در اسطورهشناسی رومی، روحهای جنگل رامنشدنی هستند. فائونها شاخ دارند و نیمتنه بالایی شبیه انسان داشته و از کمر به پایین مانند بز هستند. فائونها وجوه مشترکی نیز با ساتیرها دارند.
ساتیرها در اسطورههای یونان، ارواح جنگلی با بالا تنه انسانی و پایین تنه بز هستند و اغلب بر روی سر خود شاخ دارند. این موجودات افسانهای، اغلب دارای نعوظی کنترلناپذیرند و بیپایان تصور میشدند. در متداولترین تصاویر، ساتیرها در حال نوشیدن شراب، رقصیدن، نواختن فلوت، تعقیب پورهها یا همنشینی با دیونوسوس نشان داده میشوند. آنها همچنین اغلب در حال خودارضایی یا معاشرت با حیوانات نشان داده میشوند.
توجه به اسطورهها و شمایلهای بتوار انسانی-حیوانی، از شاخصههای آثار بهمن محصص است که در این اثر هنری نیز میتوان آن را بهوضوح مشاهده کرد. محصص در این اثر سعی کرده است تندیس برنزی را به شکلی بسازد که گویی رها و بیوزن است. حرکت رقصگونه و ایستاده بر روی یک پا، نشاندهنده تعادلی است که نیروی جاذبه را بر هم میزند. گویی او رهایی و آزادی را با اجرای هنری خود به تصویر کشیده است.
بسیاری این اثر هنری محصص را، یکی از ماندگارترین آثار هنر کوییر در ایران میدانند. خاصیت تابوشکنانه و آنچه فرای دوگانههای مرسوم جنسی و جنسیتی است، که چشمان و تفکر بسته جامعه را به چالش میکشد. تا آنجایی که «شاهرخ مسکوب»، پژوهشگر، نویسنده و مترجم ایرانی، در کتاب«روزها در راه»، این تندیس هنری را با معیارهای روز آن زمان به قضاوت مینشیند:
«چهارراه پهلوی ناآرام و متشنج بود. اتومبیلهای ارتش و شهربانی، راه بهطرف دانشگاه را بسته بودند و نظامیان با تفنگ و مسلسل پشت به تانک و زرهپوش، شجاعانه رو به عابرین ایستاده بودند. زاویه جنوب شرقی چهارراه، جلو تئاتر شهر مجسمه برنزی بزرگی بود، مجسمه دراز و بیصورتی که روى يک پا ایستاده پای دیگر را بالا آورده و روی اولی خم کرده بود؛ یعنی که دارد می رقصد. فلوتی را هم با دو دست جلو صورت بیصورتش گرفته است. نی زن رقاص؛ يک تير و دو نشان هنری دلقکی مدرن، که گویی ناگهان بهمیان سربازان میدانی پریده است.»
همین چند سطر از مسکوب نشان میدهد که هنر و آثار محصص فرای درک و پذیرش جامعه آن زمان ایران بوده است. هنجارشکنیای که در همه آثار او مشاهده میشود، مخاطبان خاصی را به سوی خود میکشد که شاید در آن زمان انگشتشمار بودند.
«مت فروزندی»، هنرمند میان رشتهای، کیوریتور و مدیر هنری، در رابطه با تندیس نیلبکزن و کوییر بودن این اثر هنری، به «ایرانوایر» میگوید: «هرچند روابط جنسی غیردگرجنسگرامحور (Heteronormative) هنرمند برای خلق اثر کوییر ملاک نیست و در این اثر اولین و شفافترین رابطه، ارتباط اساطیری ساتیر و تئاتر، یعنی مکان اثر، روبهروی تئاتر شهر تهران است؛ اما لایههای دیگر این اثر که در گرایش جنسی کاراکتر اساطیری ساتیر نهفته است را نمیتوان نادیده گرفت. گذشته از روابط جنسی ساتیر با پسران جوان، مجموعه مجسمههای رومی ساتیر و نر-ماده (Hermaphrodite) میتواند خاستگاه برداشت کوییر از این اثر برجسته باشد.»
بعد از انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷، مجسمه نیلبک زن پس از تحويل به دفتر هنرهای تجسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به موزه هنرهای معاصر تهران منتقل شد. سرپرست موزه هنرهای معاصر تهران در مصاحبهای در آذر۱۳۸۶ به خبرنگار بخش هنرهای تجسمی خبرگزاری دانشجويان ايران، «ايسنا» اعلام كرد: «با انعقاد قرارداد و توافق ميان اداره کل هنرهای نمایشی و اداره كل هنرهای تجسمی، اين مجسمه كه از مجموعه تئاتر شهر به دفتر هنرهای تجسمی تحويل داده شده بود، برای مرمت و نصب در محوطه موزه هنرهای معاصر تهران به كارگاه سپرده شده است.»
به گفته «حبيبالله صادقی»، قرار بوده است «نیلبکزن» جايگزين مجسمه «مرد و زن دهقان» شود كه بهصورت امانت از سوی وزارت كشاورزی به موزه هنرهای معاصر تهران سپرده شده است. او در آن زمان متذکر شده بود بسیاری از هنرمندان از جمله «پرويز تناولی»، برای ترميم و احيا این مجسمه اعلام آمادگی كردهاند، اما تا به امروز هیچ اقدام عملی در این رابطه صورت نگرفته است.
اين مجسمه كه بيش از چهار متر دارد، گويا از سالها پيش به كارگاه دكور تئاتر شهر منتقل شده و قرار بوده پس از مرمت، دوباره در فضا اين مجموعه قرار بگيرد، اما گويا بعد از شروع مراحل بازسازهای مجموعه تئاتر شهر، اين مجسمه به فضای زير سن تالار اصلی منتقل شده بود.
كندهكاریهای روی پای مجسمه نشان میدهد اين اثر در سال ۱۹۷۳ در رم توسط بهمن محصص ساخته شده است. آخرین مشاهده حاکی از این است که هر دو دست مجسمه قطع شده است و اثری از نی بلند اين مجسمه كه مهمترين ویژگی آن بهشمار میرود، وجود ندارد.
مطلب مرتبط:
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر