close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
فرهنگ

مانا نیستانی: به تفاوت اندیشه‌ها احترام بگذاریم

۲۹ اسفند ۱۳۹۴
محمد تنگستانی
خواندن در ۷ دقیقه
مانا نیستانی: به تفاوت اندیشه‌ها احترام بگذاریم

فروردین ماه هر سال کتابی از کارتون‌های کار شده در «ایران‌وایر» تهیه و برای شما منتشر می‌کنیم. امسال هم بنا به سنت سه‌ساله «ایران‎وایر»، این عیدانه را تدارک دیده‌ایم. در این کتاب، کارتون‌های «مانا نیستانی» را در پنج فصل جمع‌ آوری کرده‌ایم.

این کارتونیست 42 ساله مطرح ایرانی، فارغ‌التحصیل رشته مهندسی معماری از دانشگاه تهران است. او در سال‌های گذشته با انتشار کتاب‌هایی در فرانسه و همکاری با روزنامه‌ها و مجلاتی مانند «لوموند»، «کوریر انترناسیونال»، «لیبراسیون»  و «ایست اند وست»، خود را به مخاطبان غیرایرانی هم شناسانده ‌است.

پیش از آغاز گفت‌وگو، تبریک نوروز ۱۳۹۵ این کارتونیست را می‌خوانید: «از مخاطبان خود تشکر می‌کنم که در یک سال گذشته کارتون‌های من را دیده‌ و دنبال کرده‌اند. اگر به نکته‌ و یا چیزی برخورده‌اند که مطابق میل‎شان نبوده است، امیدوارم بخشیده‌ باشند. می‌دانم که همیشه آدم‌ها دوست دارند که درد و دل‌، نگاه و جهت گیری سیاسی خود را در کار کارتونیست مورد علاقه‌شان مجسم ببینید و بعد به او لقب "کارتونیست مردمی" بدهند اما باید درک کرد که همیشه همه این‌ انتظارها امکان پذیر نیست. ما آدم‌ها، شخصیت‌ و زاویه دیدهای متفاوتی داریم و گاهی ممکن است نگاه‌ها، نظرها و ایده‌های ما هم‎سو نباشند. مهم اما این است که تفاوت آرا و اندیشه‌ها را احترام بگذاریم.

برای دانلود کتاب سال ۱۳۹۵ مانا نیستانی اینجا را کلیک کنید.

 

کارتون‌های خبری، روایت‎هایی از رویدادهای جامعه هستند. گاهی مخاطب در برقراری ارتباط با این کارتون‎ها، برداشت‌های تند و اشتباهی دارد؛ برای ایجاد ارتباط بین مخاطب و برداشتی که از کار شما دارد، با آن چه که مد نظر شما در آفرینش کارتون‌هایتان است، چه کار می کنید؟

 نمی‌توان گفت کارتون و یا کاریکاتور تصویر یا روایتی عین به عین از اتفاق رخ داده است. تفسیر و تصویر ذهنی کارتونیست حتی در خبری‌ترین کارتون‌ها وجود دارد. کارتونیست به هرحال نگاه شخصی خودش را با اتفاق رخ داده ترکیب می‌کند. اول باید روشن شود که کارتون، تحریف واقعیت است یا بزرگ‌ نمایی بخش‌هایی از آن روایت . من همیشه سعی کرده‌ام روایت و یا اتفاق را تحریف نکنم بلکه بر جنبه‌هایی از واقعیت که به نظرم مهم‌تر آمده، تاکید و بزرگ‌نمایی کنم. اما برای آموزش ذهن و نگاه مخاطب غیرحرفه‌ای، به گمانم یکی از راه‌ها، برقرار کردن دیالوگ نفر به نفر یا کلی کارتونیست با مخاطبان باشد؛ کاری که خودم کمابیش در شبکه‌های اجتماعی مثل فیس‎بوک در قالب کامنت‎های پای پست‌‌ها انجام داده‌ام. از طرف دیگر، سعی کرده‌ام سطح بصری مخاطب کارتون‌هایم را در نظر بگیرم و کم‌کم آن‎ها را به زبان کارتون و کاریکاتورهایم عادت بدهم. هر از گاهی هم یکی دو کار که فکر بیش‎تری می‌خواهند یا سرراست نیستند، ارایه می‏دهم. من خیلی با این موضوع مشکل ندارم که مخاطب از ظن خود «یار» اثری از من بشود و تعبیر خودش را از کارتون داشته باشد. کاملا می‌دانم هر مخاطب با تکیه بر ذهنیت و تجربه‌های شخصی خودش، به تفسیرکار هنری می‌چردازد. خیلی وقت‌ها هم پیش‌فرض‌هایش را به کار سنجاق و آن ها را به جای مولفه های خودِ اثر تحلیل می‌کند. این باعث کج‌ فهمی می‌شود اما انگار گریزی نیست. ما نمی‌توانیم مخاطب را از دنیای ذهنی‌ او جدا بکنیم و بگوییم ذهنت را خالی و فقط کار را نگاه کن؛ این امکان ندارد. من این مساله مخاطب را درک می‌کنم و در مقابل می‌خواهم او هم درک بکند و نظر قطعی ندهد و بر اساس آن تفسیری که دارد، کارتونیست را ملامت و مذمت نکند. این احتمال را بدهد که دارد اشتباه تعبیر یا نگاه می‌کند و البته کمی قدرت تحلمش را بالا ببرد هم بد نیست.

 

شوخ‌طبعی و طنز در کارتون چهقدر اهمیت دارد؟

قاعدتا اهمیت زیادی دارد. اگر قرار باشد چهارچوبی برای کارتون ارایه کنم که بر اساس آن ما بتوانیم به اثر تصویری بگوییم کارتون، یکی از آن‎ها و شاید مهم‌ترین آن‎ها شوخ طبعی باشد. البته منظورم از شوخ طبعی الزاما طنز نیست، فکاهه، هجو و هزل هم در کنار طنز از شاخه های شوخ‌طبعی هستند. ممکن است اثری چندان طنز عمیق نداشته باشد و فکاهه یا هجو ساده‌ای باشد اما هم‎چنان کارتون محسوب خواهد شد. اندکی خنداندن ضمن انتقال ایده و مفهوم‌ گاهی بد نیست. اصلا لازم هم هست تا بیننده کمی تخلیه روانی شود یا با فاصله‌گذاری، حقیقت تلخی را بنگرد.

 

هر رویدادی به سرعت ممکن است دست‌مایه‌ طنز عموم در جامعه قرار ‌گیرد؛ به طنز گرفتن همه رویدادهای اجتماعی نیاز جامعه است یا سادیسمی اجتماعی ا‌ست؟

 اکثر این مواردی که اشاره می کنید، فکاهه یا شوخی‌های سطحی با اتفاقات روزمره‌اند. خیلی کم اتفاق می‌افتد که ایده ارزشمند یا عمیقی پس آن‎ها وجود داشته باشد. هدف به نظر من، تنها خنک شدن دل و خندیدن به ریش قدرت‌ها و تابوها است. فکر می‌کنم به دلیل فشار‌های اجتماعی و اقتصادی جامعه ایران، مدل حکومتی تک صدایی و نگاه تحقیرآمیز مسوولان مملکتی به مردم، این اتفاق می‌افتد. مردم به تخلیه روانی و سبک و احساس خالی شدن نیاز دارند. این تخلیه را به واسطه این فکاهه‌ها و شوخی‌ها پیدا می‌کنند. اغلب این شوخی‌ها و تحقیر‌ها نسبت به کسانی ا‌ست که بر مردم حکم‌فرمایی می‌کنند و یا نسبت به اصول و ارزش‎های رسمی یا تحمیلی. مردم سعی می‌کنند این فضای عبوس و جدی را با این شوخی‌ها بشکنند و تابوهایی که وجود دارد را به سخره بگیرند. اگر دقت بکنید، این فکاهه‎های مثلا وایبری یا اس‎ام‎اسی، فصلی و مودی هستند؛ یعنی در دوره‌ای یک مدل شوخی باب شده و یا یک فرد یا موضوعی سوژه می‌شود و بعد از مدتی از سکه می‌افتد. بعد هم ملت جلب موضوعی دیگر می‌شوند.

 

در فرهنگ و سنت ایران همیشه هنر را ثمره هیجانات احساسی و عاطفی تعریف کرده‌اند؛ آیا کارتون یک اتفاق احساسی و عاطفی است یا ریشه در تفکر دارد؟

 کاریکاتور یک هنر خاص  و ویژه‌ است. نمی‌شود آن را کاملا به دل و احساس حواله داد و یا ارجاع  داد به الهام‌های هنری؛ به ویژه وقتی  کارتون و کاریکاتور، مطبوعاتی و سیاسی است. برای واقعیت‌های اجتماعی و سیاسی، خیلی معقول و منطقی اظهار نظر می‌کنید اما با رویکردی هنرمندانه و بصری. در واقع، بخشی از این کار، وقتی که ایده را پروش می‌دهید و روی کاغذ می‌آورید، در تعاریف هنری جای می‌گیرد اما شاکله این هنر رسانه‌ای، تفکر، ایده و اندیشمندی است. یک کارتونیست باید در مورد مسایل روز مطالعه کرده و در باره آن‏ها نظری داشته باشد و آن نظر را روی کاغذ بیاورد. این به هیچ عنوان یک احساس خام نیست. گاهی امکان دارد وقتی یک خبر بد و تراژیک را قلمی می‌کنید، واکنشی احساسی باشد و طبیعی است؛ مثلا خبر کشته شدن آزادی‎خواهی زیر شکنجه. اولین کارها، واکنش های احساسی خواهند بود اما قاعدتا باید بعد از مرحله کنش احساسی فاصله گرفت و برای مخاطب، وضعیت و اتفاق را تحلیل و تفسیر کرد.

 

اگر قرار باشد از چند کارتونیست مهم و ماندگار ایرانی نام ببریم، بی‌شک نام «توکا نیستانی» یکی از آنها است؛ چه نقد‌هایی به کارتون‌های این کارتونیست دارید.

جواب دادن به این سوال برای من سخت است به این دلیل که برای نقد کردن باید فاصله گرفت. من همیشه رابطه نزدیک و بی‌واسطه‌ای با کارهای توکا نیستانی داشته‌ام. او همیشه حالت الگو و سرمشق برای من داشته‌ است. این قضیه ربطی به رابطه برادری ما ندارد. فکر کنم اگر برادرم هم نبود، هم‎چنان بابت کیفیت طنز و اجراهایش تحسینش می‌کردم، کمااین که بسیاری دیگر هم می‌کنند. چیزی را که در کارهای توکا دوست دارم، این است که برای خلق کاری ماندگار و تاثیرگذار، نیاز به ایده‌ای فوق‌العاده و بکر ندارد. هرچند که ایده‌های بکر و  فوق‌العاده هم کم ندارد. اما با در هم تنیدن خطوط  یک هارمونی، یک سمفونی می‌سازد که در آن تفکیک اجرا از ایده امکان ناپذیر است. ایده همان اجرا است. رسیدن به این غنای تکنیکی و حد اعلای اجرایی، امتیاز بزرگی است که توکا به آن دست یافته است. هر وقت توکا نیستانی سرحال باشد و با سوژه ارتباط برقرارکند، نتیجه چنان عالی است که برای من شخصا انگیزه می‌شود تا بیش‏تر و بهتر کار کنم بلکه خیلی جا نمانم! طبیعتا وقتی قرار است ماهی حدود 10 تا15 کار تولید بشود، همه کارها از یک کیفیت بالا برخوردار نیستند اما حتی در  کارهایی که مشخص است توکا کم‎تر از همیشه مایه گذاشته، باز هم چیز‌هایی برای تحسین و یادگیری پیدا می‌شود.

برای دانلود کتاب سال 1394 مانا نیستانی اینجا کلیک کنید.

برای دانلود کتاب سال 1393 مانا نیستانی اینجا کلیک کنید.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

بلاگ

بزرگ‌ترین شکست‌های آخرین روزهای سال؛ از فدراسیون تا سوریان

۲۹ اسفند ۱۳۹۴
شما در ایران وایر
خواندن در ۶ دقیقه
بزرگ‌ترین شکست‌های آخرین روزهای سال؛ از فدراسیون تا سوریان