روایت ناتمام رومن پولانسکی

از :  ماهرخ غلامحسین پور 

امروز دادگاه کراکوف درخواست سیستم قوه قضاییه آمریکا برای بازگردان رومن پولانسکی به جرم تجاوز به دختری زیر سن قانونی در کالیفرنیا را رد کرده است، حالا سی و هشت سال از ماجرا گذشته و جالب است که هنوز هم دادگاه آمریکا برای برگرداندن رومن پولانسکی هشتاد و دو ساله، با کشورهای مختلف نامه نگاری می کند.

از یک طرف «رومن پولانسکی» را دوست دارم، از طرف دیگر، از متجاوزها بیزارم  و حالا نزدیک به بیست سال است بین این حس دوگانه هی می آیم و می روم. بارها با انگلیسی دست وپا شکسته برای وب سایتش نامه فرستاده ام، البته که هیچ وقت جوابی نگرفته ام. اما هر بارهم با عشق بیشتری می نشینم و پیانیست، بچه رزماری، مرگ و دوشیزه، بن بست  و حتی بی شرمساری بگویم، دیوانه وار و ماه تلخ را هم نگاه می کنم.

همیشه عاشق آدم های نیمه روشن و نیمه تاریک بوده ام، آدم های محوشده پشت و پسله رازهای مبهم، آدم های گمشده، آدم های عجیب، رومن پولانسکی یکی از عجیب ترین آدم هایی است که می شناسم. درست مثل فیلم های عجیبش که پشت هر پلان و لوکیشنی یک رازتازه برایت ساخته و پرداخته کرده و شگفت زده ات می کند.

اولین شگفتی زندگی پولانسکی در زمان طفولیتش رخ داد. او ، مادر و خواهر ناتنی اش در کراکوف به اسارت نازی ها درآمده  و به اردوگاه آشویتس منتقلشان کردند. یک کلمه و فقط یک کلمه «آشویتس» کافی است تا بشود حدس زد یک پسرک هفت هشت ساله چها کشیده آن روزها،  رومن مادرش را در آشویتس از دست داد و با بیچارگی بسیار و مدارک جعلی که نشان می داد او یهودی نیست، از آن قصابخانه گریخت و سالها به فقر و کارهای سیاه رو آورد.

 اما این اولین و آخرین شگفتی زندگی شاهد زنده ی هولاکاست نبود. مدرکش را از آکادمی فیلمسازی لهستان گرفت و نخستین فیلم بلندش را به نام «چاقو در آب» ساخت، فیلمی که اولین گام بلند رومن پولانسکی بود و او را نامزد اسکار بهترین فیلم خارجی کرد. اما دنیا هنوز هم برای پولانسکی جوان قصه های مبهم و تاریک داشت.

رومن به آمریکا رفت و به نظر می رسید با آشنایی اش با مدل زیبایی که آن روزها در اوج شهرت بود، به قله ی سرخوشی رسیده است.

 اما «شارون تیت»، همسر زیبای رومن هشت ماهه باردار بود که فاجعه بعدی رقم خورد.

 

شارون زیبا و بی پروا، شاد و سرخوش بود. پدرش یک افسر عالی رتبه وزارت اطلاعات آمریکا بود و شارون از سر اتفاق با آن زیبایی بی نظیرش به صنعت سینما و مدلینگ روی آورد. بارها عکسش روی جلد مجلات مد و زیبایی منتشر شد  و در چند فیلم و سریال نه چندان با اهمیت هم بازی کرد، بعد از بازی شارون در فیلم «خون آشامان بی باک» با رومن آشنا و همسرش شد و یک ماه مانده به تولد کودکش وقتی رومن پولانسکی برای تهیه مقدمات فیلم تازه اش به لندن سفر کرده بود ، توسط اعضای یک فرقه عجیب به شکل وحشیانه ای در خانه اش کشته شد.

هیچ وقت علت و انگیزه این قتل روشن نشد با اینکه قاتل و همراهانش،  شارون و سه میهمان دیگرش را در خانه کاردآجین کرده با طناب خفه کردند و هنگام خروج از خانه هم همسایه روبرویی خانه شارون در بورلی هیلز را کشتند.

اما هنوز هم ابعاد تاریک ماجرا روشن نشده. می گویند چارلز منسون یک گنگستر و نژآد پرست افراطی بود. اما شارون با موهای بلوند ونژاد اصیل آمریکایی اش چرا باید طعمه یک نژآد پرست باشد؟

 به هر حال هر چیزی که به رومن برمی گردد یک جورهایی ابهامش باقی است. آنها سه نفر بودند، چارلز مانسون و دو رفیق دیگرش، وقتی می خواستند شارون را بکشند او التماس می کرده که به خاطر کودکش از کشتن او بگذرند و آنها با خون مقتولین روی آینه نوشتند: «خوک ها»

 هشت سال بعد از مرگ شارون،  پیچ دیگری منتظر رومن پولانسکی بود.  پیچی که این بار «سامانتا گیمر» نام داشت، دخترک زیبای سیزده ساله ای که قرار شد برای یک پروژه عکاسی روبروی دوربین رومن پولانسکی فیگور بگیرد، آنها شبانه به خانه جک نیکلسون رفتند و عکس گرفتند اما دقایقی بعد رومن به دخترک سیزده ساله  الکل خوراند و با او همآغوش شد ، اتفاقی که تا امروز هم دامن رومن پولانسکی را رها نکرده و او هرگز نتوانسته بابت این مسئله به خاک آمریکا برگردد. گر چه «سامانتا گیمر» بعدها در کتاب «زندگی دختری زیر سایه رومن پولانسکی» در این باره نوشت تاکید کرد که هرگز احساس نکرده یک قربانی بوده و از پولانسکی متنفر نیست و آن روزها دوست پسر داشته و سکس را می شناخته است.

سامانتا به همراه همسر و سه فرزندش در هاوایی زندگی می کند و کارمند یک بنگاه معاملات و املاک است، او به اشپیگل گفته که بعد از آن اتفاق هرگز پولانسکی را ندیده و از این کارگردان متنفر نیست : «من احساس خوبی بعد از آن اتفاق نداشتم اما می دانم مردم گاهی کارهای اشتباه انجام می دهند ، حس عجیب و غریبی از شرم مطرح نبود و رابطه جنسی به خودی خود بد نیست، گر چه من آن زمان سیزده ساله بودم و به هر حال این اتفاق از منظر قانون، تجاوز بود. من آن لحظه آن رابطه را نمی‌خواستم، و سعی کردم «نه» بگویم. اما  آیا من فکر می‌کردم در آن زمان به من تجاوز شده است؟ نه، من تصور می‌کردم تجاوز به معنای خشونت فیزیکی یا بچه دزدی است. من به خانه برگشتم ، مادرم ، دوست پسرم و خواهرم فهمیدند. همه فریاد می‌کشیدند: «تو ۱۳ ساله هستی! این تجاوز است!» این موضوع واقعا من را شگفت زده کرد»

کابوس گیمر چیزی کمتر از چهل سال هرگز و هرگز رومن پولانسکی را رها نکرد. او حالا همسر «امانوئل سنیه»، هنرپیشه زیبای فرانسوی و پدر دو کودک به نام های مورگان و الویس است، گیمر سالهاست ازدواج کرده و از رشته مدلینگ فاصله گرفته، اما پولانسکی نه تنها نتوانسته برای دریافت جایزه اسکار که به فیلم پیانیست تعلق گرفت، به آمریکا سفر کند، بلکه چند بار در طول سال های پیش از این  و از جمله در فرودگاه زوریخ به همین جرم بازداشت شده و هنوز هم دولت آمریکا مصرانه در پی بازگردان این کارگردان بزرگ به خاک کشورآمریکاست.