close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

مورد عجیب احسان علیخانی

۶ تیر ۱۳۹۴
ماهرخ غلامحسین‌پور
خواندن در ۴ دقیقه
مورد عجیب احسان علیخانی
مورد عجیب احسان علیخانی

ماه رمضان که می شود، فصل« مورد عجیب احسان علیخانی» است.

روزسی ام تیرماه سال گذشته بود که شو کادوپیچ کردن و بخشیدن زوری یک کودک مبهوت به یک زوج جوان باعث نوشتن یک بیانیه با 1050 امضا شد و معترضین گفتند «کودکان هندوانه نیستند که دست به دستشان کنی و یا پیشکششان بدهی».

پس وپیش از آن هم ماجراهای متعددی همچون ماجرای خواستگاری تلفنی از پیش هماهنگ نشده جلوی چشمان هفتاد میلیون بیننده برای یکی از جوانان بی سرپرستی که تحت تکفل یک مرد خیر روزگارش گذشته بود ،وجود داشت تا احسان علیخانی را تبدیل به سوژه مشاجره مابین منتقدان برنامه ی «ماه عسل» و طرفدارانش کند.

منتقدان اجرای برنامه ی احسان علیخانی از او بابت نادیده گرفتن کرامت انسانی میهمانانی که دعوت شده اند، شاکی اند و او را به نمونه های موفق برنامه های غربی از این دست ساخته شده ، همچون برنامه ی بسیار موفق «اپرا وینفری» حواله می دهند و می گویند با اینکه در برنامه ی اپرا هم میهمانان سختی کشیده و رنجیده خاطر، از روزهای دشوار زندگی شان می گویند اما از سوی مجری مشهور این برنامه مورد احترامند و اساسا برانگیختن حس همدردی مخاطب ربط چندانی به نادیده گرفتن کرامت انسانی ندارد.

وسعت این دلخوری اجتماعی را می توان با انتشار یک طرح گرافیتی تلخ با نام «حراج ویژه رمضان» بر روی دیوارهای دود گرفته و غبار گرفته تهران درک کرد.

اوایل دهه ی هفتاد با سریالی به نام «نیمه ی پنهان ماه» ساخت سریال های مناسبتی در ماه رمضان کلید خورد. سریالی که در خانه ای سنتی با دار و درخت و حوض فیروزه ای و ماهی های سرخوش قرمز و حیاطی پر از شمعدانی های خاطره انگیز می گذشت و آدمهایی که هر کدام سرنوشتی داشتند که در طول سی شب روایت می شد. خاطرم هست پس از افطار اغلب خانواده ها دور هم می نشستند تا سرنوشت دختر و پسر قهرمان قصه را پی بگیرند. اتفاق های این سریال در ماه رمضان رخ می داد و مشخص بود که اساسا برای همین زمان ساخته شده است. سادگی روایت و صفای موجود در کاراکترهای ساخته و پرداخته شده و بازی های روان باعث شد این کار روند تولید و تهیه ی برنامه های مناسبتی را در صدا و سیما تثبیت کند.

یک دهه بعد، علاوه بر سریال های مناسبتی که در این ایام پخش می شد مجموعه هایی تولید شد با حضور مجریان جوان، خوش سخن و جذاب.  سال 1383 اولین سری از برنامه ی «کوله پشتی» با اجرای «فرزاد حسنی» تولید و پخش شد که مسئولین و افراد شناخته شده را به آن دعوت می کرد.

 میهمان بیچاره برنامه کوله پشتی درست شبیه کسی که در گوشه ای از رینگ بوکس گیر افتاده باشد، توسط او زیر رگباری از سوالات چالشی قرار می گرفت. اجرای کوله پشتی فارغ از اینکه فرزاد حسنی را دوست بداریم یا نه، او و برنامه اش را در صدر برنامه های پربیننده و مجریان مطرح قرار داد تا اینکه در یکی از برنامه هایی که داشت به احمدرضا رادان در خصوص عملکرد پلیس در جریان طرح ارتقای امنیت اجتماعی اعتراض کرد و همین موجب حذف موقت وی از سیما و جایگزینی اش با «امیرحسین مدرس» و نهایتا تعطیلی برنامه ی کوله پشتی شد.

 پس از آن و در دهه ی نود اما برنامه ای در ماه رمضان پخش شد که امسال چهارمین سری اش هم به لحاظ اجرا و هم در محتوا به شدت مورد نقد قرار گرفته است.

 «ماه عسل» با اجرای «احسان علیخانی» چند سالی است تلاش می کند برنامه ای تاثیر گذار و عبرت آموز باشد. در ابتدا افرادی مهمان برنامه بودند که تجربیات خاصی داشتند اما این روند کم کم از روال عادی خارج شد. برنامه ای که به نظر می رسد به دنبال گریاندن مردم است. برخی از منتقدان این برنامه اما معتقدند بیش از هر چیز باید دید چرا «خواست» و «سلیقه ی» مخاطبان این برنامه باید چنین محتوای نازلی را طلب کند؟.

 برنامه ای با رویکردی معیوب که گاه بدون توجه به حقوق انسان ها بیش از آنکه بخواهد آنها و سرگذشتشان را تحلیل کند، چرایی اتفاق ها و نتیجه ی انتخاب هایشان را ارزیابی کند و می افتد به ورطه ی تحقیر آدمها.

مادری مبتلا به ایدز را با دو فرزند نوجوان و جوانش می کشاند جلوی دوربین بی آنکه فکر کند اگر او از زندگی اش صادقانه بگوید بعدش چه می شود؟ جامعه با او و فرزندانش چه برخوردی می کند؟ آدمهای مهاجرت کرده ی ضرر کرده را می نشاند جلوی دوربین که نتیجه بگیرد چون اینها رفته اند و مغبون شده اند پس نروید که هجرت بد است. بی آنکه بپرسد چرا رفتید؟ آیا نبودن ابتدایی ترین حقوق انسانی و شهروندی شما را از کشورتان نراند؟

حالا همه ی این محتوای رقت بار را بگذارید در کنار اجرای احسان علیخانی که بی وقفه و مدام سوال می پرسد:« مادرم شما معتاد بودی؟ بچه ات رو شکنجه می کردی؟» و نمی بیند کودک بینوا با حرکاتی سراسر تنش دارد یک نگاه به مادر یک نگاه به پدر می کند تا رهایی بجوید از این مخمصه. اصرار او برای برگزاری مسابقه ای در میان مهمانانش برای اینکه اثبات کند کی از کی بدبخت تر است اتفاقی است که روز به روز بیش از آنکه ماه را به «عسل» تبدیل کند آن را به کام بینندگانش «زهر» می کند.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

mehran_west
mehran_west
۱۱ تیر ۱۳۹۴

انقدر این برنامه چندش آورِ، که از همون سال نخست و پس از دیدن دو سه قسمت، نه تنها دیگه تماشا نکردم، بلکه دیگران رو هم از دیدنش منع می کنم!

استان یزد

استعفای دسته جمعی اعضای شورای شهر اردکان

۶ تیر ۱۳۹۴
شهرام رفیع زاده
خواندن در ۱ دقیقه
استعفای دسته جمعی اعضای شورای شهر اردکان