close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

ابراهیم گلستان؛ مردم لابد کار دارند

۲۳ مهر ۱۳۹۴
ادبیات و شما
خواندن در ۳ دقیقه
ابراهیم گلستان؛ مردم لابد کار دارند
ابراهیم گلستان؛ مردم لابد کار دارند

گفت‌وگو با ابراهیم گلستان
محمد تنگستانی
در دوازدهمین اجلاس شورای مشورتی بین‌المللی برنامه حافظه جهانی در شهر ابوظبی امارات متحده عربی دو اثر جدید از ایران در فهرست جهانی میراث مستند به ثبت رسید.ایران در این دوره موفق به ثبت «کلیات سعدی» و «مسالک‌الممالک اصطخری» به‌عنوان میراث مستند در سازمان یونسکو شد. پیش‌ازاین هفت اثر «مجموعه اسناد تشکیلات اداری آستان قدس رضوی»، «شاهنامه بایسنقری»، «وقف‌نامه ربع رشیدی»، «التفهیم ابوریحان»، «پنج‌گنج نظامی»، «مجموعه برگزیده نقشه‌های دوران قاجار» و «ذخیره خوارزمشاهی» در فهرست حافظه جهانی یونسکو ثبت‌شده بود با ثبت «کلیات سعدی» و «مسالک‌الممالک اصطخری» میراث به ثبت رسیده ایران به  نه اثر افزایش یافت.  زمانی که این خبر را در خروجی خبرگزاری‌ها خواندم، برایم مضحک و کمی عجیب به نظر آمد، اولین پرسشی که در ذهنم شکل گرفت، این بود که چرا باید سعدی بعدازاین همه‌سال به ثبت برسد و اصلاً «کلیات سعدی» نیازی به ثبت جهانی دارد یا نه.
برای مصاحبه‌ای در همین مورد با ابراهیم گلستان، نویسنده و فیلم‌ساز ساکن بریتانیا تماس گرفتم، قرار بر این شد که برخلاف همیشه، جواب‌ها را به‌صورت کتبی ارسال کند. ازآنجاکه آقای گلستان همیشه جواب به ایمیل‌ها را به با قلم می‌نویسند، اسکن می‌کنند و بعد ارسال، تصمیم گرفتم که علاوه بر پاسخ‌هایی که در جواب به سؤالاتم داده‌اند، دستخطشان  را هم برای شما منتشر کنم.، از «ابراهیم گلستان» پرسیده بودم: سعدی در ادبیات امروز ایران چه اهمیتی دارد، چقدر ما در جامعه امروز سعدی را می‌شناسیم و در ضرب‌المثل‌هایی که در کوچه و بازار  استفاده می‌کنیم به چه مقدار از غزلیات و حکایات سعدی بهره گرفته‌ایم و در آخر اینکه آیا ثبت «کلیات سعدی» در یونسکو عملی مضحک بوده است یا نه. در ادامه پاسخی که «ابراهیم گلستان» در جواب به این پرسش‌ها داده است را می‌خوانید:  
 

ابراهیم گلستان؛ مردم لابد کار دارند

سیزدهم اکتبر ۱۵/۱۰/۲۰۱۵
آقای تنگستانی عزیز
از من که نه آمارگرم و نه تحقیق‌کننده‌ی حرفه‌ای در ادبیات، یا این‌جور چیزها، دادن پاسخ به‌جا و منطبق بر پرسش‌های شما نه به‌جا و درخور است و نه در حدّ امکان، که بگویم چرا اغلب مردم "ادبیات کلاسیک" را نخوانده‌اند. مردم لابد کار دارند، ذهنیت‌ها و بستگی‌های دیگری دارند، و این نکته‌ای است دور از تعجب و سؤال، و بیرون از حدّ تحقیق و تخصص، که من ضمناً تخصصی هم، یا توان تحقیقی هم در هیچ رشته ندارم. خواندن "ادبیات کلاسیک" گویا وقت و نیاز و اجبار خاص می‌خواهد، و من نمی‌دانم آیا، و چرا، اهمیت دارد یا ندارد. سر کار با این سؤال‌ها به سراغ کسی رفته‌اید که در قدرتش نیست تهیه پاسخ‌های کافی و شافی برایتان، و او باید کلاه نداشته‌اش را به هوا بیندازد اگر بشود بفهمد که چرا از اوست که می‌پرسید.
من چه می‌دانم و چه جور بدانم که سعدی در "ادبیات امروزه ما" تا چه اندازه سهیم است؟ اصلاً من چگونه خودِ همین "ادبیات امروزه"مان را ورانداز کنم؟ و آیا اساساً چنین چیزی برای چنان ورانداز کردنی هست، یا این شمایید که چنین اقدامات خطیر را تصور می‌کند؟ من چگونه بدانم که این‌همه غزلیات سعدی در "مدارس" خوانده می‌شود، و اگر می‌شود چرا می‌شود، و آیا فهمیده هم؟
من چگونه بدانم – و هیچ هم نمی‌دانم – که چند درصد از ضرب‌المثل‌های "مصرف شدنی" یا مصرف‌شده "در جامعه امروز" از شعرهای او، یا از تفکرات اوست که سر درآورده است. کارم هم نبوده که بنشینم و بشمارم، و برای چنین شمردن‌ها چرتکه بیندازم.
من نه می‌دانم و نه می‌توانم بدانم که یعنی چه‌کارهای سعدی را به ثبت جهانی رسانده‌اند. یا کدامین کارهایش به چنین ثبتی نرسیده بود تا امروز؛ و چرا چنین، یا چرا این یا چرا آن؛ یا کجا یا به‌دست چه کس، و چه سود از این اقدام؟ از این بابت‌ها به‌کل و به‌کل بی‌خبر.
انگار روی هم رفته سراغ نشانی و آدرس ناموجودی در کوچه‌ای بن‌بست رفته‌اید. و از آن سر و بن بسته‌اش هم رفته‌اید.

با احترام
گلستان


عکس «نرگس توسلیان»

ثبت نظر

استان اصفهان

بهرنگ کوفگر؛ هنرمندی که ساز زندگی را برای کودکان تحت شیمی درمانی...

۲۳ مهر ۱۳۹۴
شهرام رفیع زاده
خواندن در ۵ دقیقه
بهرنگ کوفگر؛ هنرمندی که ساز زندگی را برای کودکان تحت شیمی درمانی کوک می‏ کند