close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

چشمان خسته ما، آن چشم‌های مهربان و نشانه‌هایی که قایمشان کرده ایم!

۲۲ تیر ۱۳۹۲
بهترین های شهروند خبرنگاری
خواندن در ۴ دقیقه
چشمان خسته ما، آن چشم‌های مهربان و نشانه‌هایی که قایمشان کرده ایم!
چشمان خسته ما، آن چشم‌های مهربان و نشانه‌هایی که قایمشان کرده ایم!

سرخوشی کودکانه، غریبه‌گی شهر، بی‌هویتی ساختمان‌ها، چشمان خسته رفتگر،  دست مهربان، چشمان هیز صاحبخانه! 
اطراف ما را معانی گرفته‌اند. چشمهایمان هر طرف که می‌چرخد، ذهنمان شروع به تفسیر می‌کند و معانی را از دل تصاویر و اتفاقات بیرون می‌کشد. شاید قبل از عنوان این نوشته چشمتان به عکس همراه آن افتاد. داستان چیست؟ آن نوشته روی دیوار چه می‌خواهد بگوید؟ آن دست‌ها مال چه کسی بودند؟ آن کودک آنجا چه می‌کند؟ فقر، بی‌پناهی، خطر؟ نشانه‌های داخل این عکس به ما چه می‌خواهند بگویند؟ عکاس در آنها چه دیده؟ احساسی که ما از این عکس پیدا می‌کنیم همه به خاطر نشانه‌های داخل آن است. هر کدام مفهومی را در ذهن ما تداعی می‌کنند. نشانه‌های نوشتاری و نشانه‌های تصویری. 
آن چه دنیای اطراف ما را معنی دار می‌کند نشانه ها هستند. و با نشانه‌هاست که با آن دنیای اطراف ارتباط برقرار می‌کنیم. لبخند همسایه یک نشانه است و صدای ضربه‌های متوالی‌ عصایی که به آجرفرش پیاده‌رو می‌خورد یک نشانه دیگر. سلامی که پسرک چوپان به ما می‌گوید یک نشانه است و تابلوی ورود ممنوع بر سر یک خیابان یکی دیگر. 
وقتی در کوهستان هستید، صدای شرشر آب برای شما یک نشانه است و برایتان مفهومی را تداعی‌ می‌کند: خنکا، رفع تشنگی، آسایش، استراحت و سرسبزی.  ولی کوهستان برای شما پیامی ندارد. آن درختی هم که از پشت صخره‌ها سربرآورده هم برای شما پیامی ندارد. آنها همانی هستند که همیشه بوده‌اند.
ما آدمها پیوسته نشانه‌ها را می‌بینیم و با تفسیری که از هر کدام داریم در زندگی به پیش می‌رویم. شاید بعضی اوقات هم عقب می‌ریم. دوری می‌کنیم. کنار می‌کشیم و مهربان یا نامهربان می‌شویم. 
یکی از مهمترین جنبه‌های زندگی اجتماعی نشانه‌های قراردادی آن است. از زبان گرفته تا شکل بروز احساسات. این قراردادها غالبا نانوشته‌اند. هیچ کس با مدرسه رفتن یاد نمی‌گیرد که بالا انداختن شانه‌ها یعنی بی‌تفاوتی، یا دو حرکت پشت سر هم دست به سمت بیرون یعنی اشاره به کسی که از صادر کننده حرکت دور شود. ولی مهمترین کاری که آدم‌ها می‌کنند این است که یاد بگیرند نشانه‌ها را چه طور ببینند، یا به عبارت دیگر کدام‌ها را بیشتر و بهتر از آن نشانه‌های دیگر ببینند. اینجاست که فرق بین اجتماع سالم و امیدوار و اجتماع آسیب‌دیده خود را نشان می‌دهد. اجتماعی که به ماشین پرقیمت احترام می‌گذارد و ‌‌‌‌آدم چاق را مسخره می‌کند حالش ناخوش است. اجتماعی که تحمل همسایه زن تنها را ندارد و جوانک ریشویی را که پیراهنش را روی شلوارش می‌اندازد تحقیر می‌کند، حالش بد است. 
ما اول حرف‌های بزرگ زدیم که به اصل قصه امروزمان برسیم. چند روز پیش در یکی از صفحات فیس‌بوکی داستان یا خاطره‌ای را دیدیم که تلنگر نوشته امروزمان بود. صفحه بفرمایید سیاست غالبا با زبانی طنز می‌رود سراغ مطالب سیاسی روز و حتما آدم‌های زیادی هستند که زبان و مطالب آن را می‌پسندند که به قول فیس بوکی‌ها 'این همه هم لایک خورده'. تصمیم گرفتیم آن نوشته را عینا در این جا بیاوریم: 
 یکی از اساتید دانشگاه شهید بهشتی خاطره جالبی را که مربوط به سالها پیش بود نقل می کرد:
”چندین سال قبل برای تحصیل در دانشگاه سانتا کلارا کالیفرنیا، وارد ایالات متحده شده بودم، سه چهار ماه از شروع سال تحصیلی گذشته بود که یک کار گروهی برای دانشجویان تعیین شد که در گروه های پنج شش نفری با برنامه زمانی مشخصی باید انجام می شد. دقیقا یادمه از دختر آمریکایی که درست توی نیمکت بغلیم می نشست و اسمش کاترینا بود پرسیدم که برای این کار گروهی تصمیمش چیه؟ گفت اول باید برنامه زمانی رو ببینه، ظاهرا برنامه دست یکی از دانشجوها به اسم فیلیپ بود. پرسیدم فیلیپ رو می شناسی؟ کاترینا گفت آره، همون پسری که موهای بلند قشنگی داره و ردیف جلو میشینه! گفتم نمیدونم کیو میگی! گفت همون پسر خوش تیپ که معمولا پیراهن و شلوار روشن شیکی تنش میکنه! گفتم نمیدونم منظورت کیه؟ گفت همون پسری که کیف و کفشش همیشه ست هست باهم! بازم نفهمیدم منظورش کی بود!
اونجا بود که کاترینا تون صداشو یکم پایین آورد و گفت فیلیپ دیگه، همون پسر مهربونی که روی ویلچیر میشینه…
این بار دقیقا فهمیدم کیو میگه ولی به طرز غیر قابل باوری رفتم تو فکر، آدم چقدر باید نگاهش به اطراف مثبت باشه که بتونه از ویژگی های منفی و نقص ها چشم پوشی کنه… چقدر خوبه مثبت دیدن…
یک لحظه خودمو جای کاترینا گذاشتم ، اگر از من در مورد فیلیپ میپرسیدن و فیلیپو میشناختم، چی میگفتم؟
حتما سریع میگفتم همون معلوله دیگه!!
وقتی نگاه کاترینا رو با دید خودم مقایسه کردم خیلی خجالت کشیدم…
شما چی فکر می کنید؟
چقدر عالی میشه اگه ویژگی های مثبت افراد رو بیشتر ببینیم و بتونیم از نقص هاشون چشم پوشی کنیم. 
راستی، اگر احیانا فیلم 'زیر نور ماه' ساخته رضا میر‌ کریمی را قبلا ندیده‌اید، حتما ببینیدش، پر است از نشانه‌ها. شاید پروژه فردایمان جست و جوی نشانه‌هایی است که تا به حال نمی‌خواستیم ببینیمشان و زیر نشانه‌هایی دیگر قایمشان می‌کردیم. شاید چشم‌ها را باید شست. جور دیگر باید دید.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

استان تهران

کشف ابزار شنود و فیلمبرداری یک نهاد اطلاعاتی جمهوری اسلامی در دفتر...

۲۲ تیر ۱۳۹۲
شهرام رفیع زاده
خواندن در ۵ دقیقه