close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

بهائي هستم و به پنج سال حبس محكوم شدم

۲۹ بهمن ۱۳۹۲
بلاگ میهمان
خواندن در ۴ دقیقه
بهائي هستم و به پنج سال حبس محكوم شدم
بهائي هستم و به پنج سال حبس محكوم شدم

پيش از اين که شروع به نوشتن اين متن کنم، با خودم فکر کردم اسمش چه می تواند باشد؟ دردِ دل؟ اعتراض؟ دادخواهی؟ تظلم؟ راستش جوابی برايش پيدا نکردم. فکر کردم اصلاً چرا بايد اسمی داشته باشد؟ بگذار فقط يک نامه باشد. بعد فکر کردم اين نامه را برای چه کسی می نويسم؟ برای خودم؟ قاضی پروندهام؟ برای بازجو؟ برای دوستانم؟ باز گفتم بگذار برای هيچ کسی نباشد. برای همه باشد. يعنی برای هرکسی که آن را می خواند. باور دارم که نامه ها راهِ خودشان را پيدا می کنند و به هر دستی که برسند، معنیتازه ای از آن ها متولد می شود. پس اگر اين نامه، جايی به دست تو رسيد، اگر آن را خواندی بدان که اين چند خط، با هزار اميد، برای خودِ خودِ تو نوشته شده است...

.من سارنگ اتحادی، سی و پنج ساله. ايرانی. ساکنِ تهران

بهائي هستم و به پنج سال حبس محكوم شدم

من بهايی هستم و با همسرم نسيم، زندگی می کنم. در حال حاضر البته. چند وقت ديگر را نمی دانم. چون ممکن است بروم زندان. چند روزی ست که حکمم را از قاضی مقيسه گرفته ام. پنج سال حبس تعزيری. مشابه خيلی از « کم و بيش » نسيم، همسرم هم به يک سال حبس تعزيری محکوم شده است. جرم؟ چيزی آدم های ديگری که الان درست در اين لحظه که نامه ام را می نويسم پشت ميله ها زندانی اند

۱. «تبليغ» و «اقدام عليه امنيت ملی از طريق عضويت و فعاليت در تشکيلات غير قانونیعليه نظام »

2. من اين جا قصد ندارم توضيح بدهم که عليه نظام و امنيت ملی اقدامی نکرده ام. نمی خواهم بی گناهی ام را ثابت کنم. چون قرار است اين فقط يک نامه باشد نه مشروحِ يک دادگاه، که البته برای من به طورِ غيابی برگزار شد. نامه ای از يک محکوم به حبس، که بايد پنج سال از عمرش را در جايی بگذراند که خانه اش نيست. جايی که اسمش زندان است

3. من يکی از هزاران ايرانیِ بهايی هستم که به اميد ساختن آينده ی درخشان برای ايران، در اين خانه مانده ام و اميد و عشقم را به سختی ها نباخته ام.هرچند که بهايی بودن، در خانه ی من به معنی پذيرفتن موجی از تبعيض ها و ناعدالتی هاست از کشتار و زندان گرفته تا محروميت از تحصيل و شغل دلخواه و مصادره ی اموال؛ و حتی تخريب اهانت آميز سنگ قبرِ از دست رفتگان، اما عشق به اين خاک، با اين زخم ها رنگ نمی بازد. من يکی از هزاران بهايی ايرانی هستم که به اعتقادِ قاضی، رفتن به جلسه ی دعا و نيايش، برايم حکمِ فعاليت در تشکيلات غير قانونی دارد و بودنم در کنار دوستان غير بهايی، دليلِ تبليغ ديانت بهايی و فعاليت عليه نظام.

4. خوب می دانم که اين توصيفِ غم انگيز از بی عدالتی، شامل خيلی از ايرانی های ديگرانديشی میشود که به هر دليلی مانده اند و ايستاده اند به اميد روزهای گرم تر و روشن تر. آن ها که جايشان پشت ميله ها و تهِ آن سلول ها نيست. پس شايد نامه ی من، صدای همه ی آن ها باشد. همه ی آن هايی که دروطن خودشان، محروم از ابتدايی ترين حقوق انسانی شان يعنی برابری و آزادی اند.

.5 من متهم به تبليغ عليه نظام و عضويت در تشکيلات بهايی هستم و اگر دادگاه تجديد نظرکه در همين چند روزآينده تشکيل می شودحکم بدوی را تاييد کند، محکوم به گذراندن پنج سال حبس می شوم. پنج سال پشت ميله ها. پنج سال يعنی هزار و هشتصد و بيست و پنج بار طلوع و غروبِ خوبِ آفتاب. يعنی هزار وهشتصد و بيست و پنج بار شروعِ دوباره… در همين چند روزِ آينده معلوم می شود که از چند طلوع و غروبِ آفتاب محروم می شوم. شايد اگر اين نامه صدايم را به گوش آدم هايی برساند که معنی خورشيد را می فهمند، بتوانم حکم عادلانه ای از دادگاه تجديد نظر بگيرم. به باورِ من، هيچ بی گناهی نبايد به زندان برود. داستانِ تلخی که بر من گذشت، فارغ از دين و قوميت و نژاد و زبان، برای هيچ کس ديگری نبايد تکرار شود. من آزادی را دوست دارم و ماندن در وطن را برای زندگی انتخاب کرده ام. اگر امروز در تاريکی می نويسم، دلم روشن است به گرمی خورشيدِ فردا. باور دارم که اگر امروز قدمی برداريم و دستی برای گرفتن سهم مان از عدالت دراز کنيم، فردا زندان ها از بی گناهان باهر دين و زبان و مرامیخالی می شوند و ديگر هيچ کس برای گذراندن حکم ناعادلانه، از خانه اش و از عزيزانش دور نمی شود. و باز باور دارم که اگر بنشينيم و يکی يکی مهمانانِ جديدِ پشت ميله ها را بشماريم، شايد هر خواننده ی اين نامه، نويسنده ی نامه ی بعدی باشد.نامه ای با آغازی غم انگيز. آغازی که دلم از فکر کردن به آن فشرده می شود و دوستش ندارم. آغازی کم و بيش شبيهِ اين من سارنگ اتحادی ، سی و پنج ساله. ايرانی، ساکن زندان

 

 

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

استان مرکزی

مسومیت 57 دانش آموز دختر در شازند

۲۹ بهمن ۱۳۹۲
شهرام رفیع زاده
خواندن در ۱ دقیقه
مسومیت 57 دانش آموز دختر در شازند