close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

فرش قرمز اسکار

۱۲ اسفند ۱۳۹۲
بلاگ تصویری جهانی
فرش قرمز اسکار
فرش قرمز اسکار

جدا از برندگان اسکار٬دیدن گوشه‌هایی از فرش قرمز آن نیز خالی از لطف نیست. 

جولیا رابرتز بر روی فرش قرمز اسکار۲۰۱۴
جولیا رابرتز بر روی فرش قرمز اسکار۲۰۱۴
آنجلینا جولی و برد پیت بر روی فرش قرمز اسکار۲۰۱۴
آنجلینا جولی و برد پیت بر روی فرش قرمز اسکار۲۰۱۴
كيت هودسون بر روی فرش قرمز اسکار۲۰۱۴
كيت هودسون بر روی فرش قرمز اسکار۲۰۱۴
لئوناردو دی کاپریو بر روی فرش قرمز اسکار۲۰۱۴
لئوناردو دی کاپریو بر روی فرش قرمز اسکار۲۰۱۴
اما واتسون بر روی فرش قرمز اسکار۲۰۱۴
اما واتسون بر روی فرش قرمز اسکار۲۰۱۴
ویل اسمیت و جادا پینکت اسمیت بر روی فرش قرمز اسکار۲۰۱۴
ویل اسمیت و جادا پینکت اسمیت بر روی فرش قرمز اسکار۲۰۱۴
جينا داون Jenna Dewan بر روی فرش قرمز اسکار ۲۰۱۴
جينا داون Jenna Dewan بر روی فرش قرمز اسکار ۲۰۱۴
مریل استریپ بر روی فرش قرمز اسکار ۲۰۱۴
مریل استریپ بر روی فرش قرمز اسکار ۲۰۱۴
پنه لوپه کروز Penélope Cruz بر روی فرش قرمز اسکار ۲۰۱۴
پنه لوپه کروز Penélope Cruz بر روی فرش قرمز اسکار ۲۰۱۴
کریستین بیل Christian Bale و سیبی بلازیک  Sibi Blazic بر روی فرش قرمز اسکار ۲۰۱۴
کریستین بیل Christian Bale و سیبی بلازیک Sibi Blazic بر روی فرش قرمز اسکار ۲۰۱۴
ساندرا بولاک بر روی فرش قرمز اسکار ۲۰۱۴
ساندرا بولاک بر روی فرش قرمز اسکار ۲۰۱۴
جنیفر گارنر  Jennifer Garner بر روی فرش قرمز اسکار ۲۰۱۴
جنیفر گارنر Jennifer Garner بر روی فرش قرمز اسکار ۲۰۱۴
لیدی گاگا Lady Gaga بر روی فرش قرمز اسکار ۲۰۱۴
لیدی گاگا Lady Gaga بر روی فرش قرمز اسکار ۲۰۱۴
کریستین  چنویت Kristin Chenoweth بر روی فرش قرمز اسکار ۲۰۱۴
کریستین چنویت Kristin Chenoweth بر روی فرش قرمز اسکار ۲۰۱۴
چنینگ تاتم  Channing Tatum و جنا دوان تاتم Jenna Dewan-Tatum  بر روی فرش قرمز اسکار ۲۰۱۴
چنینگ تاتم Channing Tatum و جنا دوان تاتم Jenna Dewan-Tatum بر روی فرش قرمز اسکار ۲۰۱۴
 آن هتوی Anne Hathaway بر روی فرش قرمز اسکار ۲۰۱۴
آن هتوی Anne Hathaway بر روی فرش قرمز اسکار ۲۰۱۴
جنیفر لارنس  Jennifer Lawrence بر روی فرش قرمز اسکار ۲۰۱۴
جنیفر لارنس Jennifer Lawrence بر روی فرش قرمز اسکار ۲۰۱۴
چیوِتل اجیوفور Chiwetel Ejiofor بر روی فرش قرمز اسکار ۲۰۱۴
چیوِتل اجیوفور Chiwetel Ejiofor بر روی فرش قرمز اسکار ۲۰۱۴
شارلیز ترون Charlize Theron بر روی فرش قرمز اسکار ۲۰۱۴
شارلیز ترون Charlize Theron بر روی فرش قرمز اسکار ۲۰۱۴
کری واشینگتن Kerry Washington بر روی فرش قرمز اسکار ۲۰۱۴
کری واشینگتن Kerry Washington بر روی فرش قرمز اسکار ۲۰۱۴
کیت بلانشت  Cate Blanchett بر روی فرش قرمز اسکار ۲۰۱۴
کیت بلانشت Cate Blanchett بر روی فرش قرمز اسکار ۲۰۱۴
گلن کلوز  Glenn Close بر روی فرش قرمز اسکار ۲۰۱۴
گلن کلوز Glenn Close بر روی فرش قرمز اسکار ۲۰۱۴
جسیکا بیل Jessica Biel بر روی فرش قرمز اسکار ۲۰۱۴
جسیکا بیل Jessica Biel بر روی فرش قرمز اسکار ۲۰۱۴
لوپیتا نیونگ Lupita Nyong بر روی فرش قرمز اسکار ۲۰۱۴
لوپیتا نیونگ Lupita Nyong بر روی فرش قرمز اسکار ۲۰۱۴
اولیویا وایلد Olivia Wilde بر روی فرش قرمز اسکار ۲۰۱۴
اولیویا وایلد Olivia Wilde بر روی فرش قرمز اسکار ۲۰۱۴
آنا کندریک  Anna Kendrick بر روی فرش قرمز اسکار ۲۰۱۴
آنا کندریک Anna Kendrick بر روی فرش قرمز اسکار ۲۰۱۴
الگا کوریلنکو Olga Kurylenko بر روی فرش قرمز اسکار ۲۰۱۴
الگا کوریلنکو Olga Kurylenko بر روی فرش قرمز اسکار ۲۰۱۴
کرستین بل Kristen Bell بر روی فرش قرمز اسکار ۲۰۱۴
کرستین بل Kristen Bell بر روی فرش قرمز اسکار ۲۰۱۴

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

منصور پویان
منصور پویان
۱۲ اسفند ۱۳۹۲

مروری بر فیلم های برگزیده جشنواره گلدن گلوب ۲۰۱۴(Golden Globes Awards 2014 )
--------------------------------------------

مشابهت موضوعی فیلم هائی که در جشنواره امسال درخشیدند، قابل توجه است. وجه قالب آنها فقدان خوشبختی‌ و به عبارت دیگر وضعیت اسف باری است که انسان معاصر در آن‌ دست و پا می زند. افسردگی و اضطرا ب ،اندوه و حسرت، بی‌پناهی و رنج ، بستر مشترک رویات های داستانی این فیلم ها است. حکایت های گونه گونی که عوارض و علائم بروز یک فاجعه انسانی‌ را وصف می کنند. اینکه این فیلم‌ها ، آگاهانه به نیّت پرداختن به این معضل سخته شده اند یا نه مهم نیست، مهم این است که مضمون مشترکی دارند. در پس تصاویری که از ناهنجاری ها و نابسامانی های اجتمایی‌ ارائه می دهند ، هشداری نهفته است!
هنر، مکاشفه ای در زوایای پنهان و از نظر نادیده است. پرتوِ روشنی بخش نوری است که از آن‌، شور و شعور ساطع می شود. هنرمند با الهام از این تلألو زاویه دیده انسان را وسعت داده ، روزنه های بینش و هوشیاری را در او بیدار می‌کند. هنرمند چه بسا خود به مضمون و تعابیر نهفته در آثاری که خلق می‌کند ، واقف نباشد. خلاقیت او اما در راستای گسترش افق دید و تحکیم رشته‌های پیوند جان‌ها است. فیلم‌های یاد شده در مجموع ، دارای این وجه هنری هستند! این فیلم ها که احتمالا مهم ترین جوایز اسکار 2014 را نیز خواهند ربود عبارتند از:

1- گرگ وال استریت (Wolf of the Wall Street) کارگردانی اسکورسیزی (Martin Scorsese)

2- جاسمین غمگین (Blue Jasmine) کارگردانی وودی آلن (Woody Allen)

3- نبرسکا (Nebraska) کارگردانی الکساندر پین (Alexander Payne)

4- او (Her) کارگردانی اسپایک جونز (Spike Jonez)

5- جاذبه (Gravity) کارگردانی آلفونزو کوآرون (Alfonso Cuaron)

6- دوازده سال بردگی (Twelve years a Slave) کارگردانی استیو مک کوئین (Steve McQueen)

محور مشترک این فیلم ها درد و عذابی است که انسان معاصر تحمل می کند. همه از بی هویتی رنج می بریم. غرق در منیت و عالم ذهن و انتزاع شده ایم. مجذوب نقش ها و چیز هایی می شویم که چون حباب سطحی، ناپایدار و شکننده هستند. این تعلقات خاطر هرقدر پرجاذبه باشند : مال، مقام ، قدرت، شهرت، فرزند، همسر، زیبایی،جوانی و... نمی توانند به ما هویتی قائم به ذات بدهند. به محض آنکه رشته ی اتصال در اثر تلاطم رویداد ها گسیخته شود، در خلا هویت معلق می شویم.

در فیلم "گرگ وال استریت" با شخصیتی مواجه ایم که از راه دوز و کلک معاملات سهام، موفق به کسب ثروت بادآورده ای می شود. نوکیسه ای که حرص و ولع او حد و مرز ندارد. او مصداق بارز این تلقی رایج است که پول معیار سنجش خوشبختی است. حرف اول و آخر را می زند. هر چه بیشتر بیاندوزیم،خوشبخت تریم!

در فیلم "جاسمین غمگین" با زنی پریشان حال آشنا می شویم که هم پاله و دستیار شوهرش در کلاه برداری و اخاذی بوده است. وقتی از ارتباط پنهانی شوهر با زنان دیگر مطلع می شود، او را لو می دهد. با خودکشی شوهر در زندان، ورق بر می گردد. زن، جاه و جلال خود را از دست می دهد. از نخوت کاخ سالاری به ذلت کوخ نشینی پرتاب می شود. با این وجود منیت مغرور خود را دارد. مضطرب و بی قرار نزد خواهر خوانده اش پناه می برد. شأن خود را فراتر از زندگی محقرانه دانسته،نمی تواند با شرایط فرودستی کنار آید. آمال جاه طلبانه گریبانش را رها نمی کند. با مردهایی آشنا می شود که آن ها هم، نگاهی ابزاری نسبت به او دارند.

در فیلم "نبرسکا" با پیرمردی مهجور و حسرت زده روبه رو می شویم. او که وعده برنده شدن میلیون دلاری یک آگهی تبلیغاتی را جدی گرفته، مذبوحانه به دنبال نقد کردن آن است. همسری دارد که به دیده تحقیر به او می نگرد و سرکوفت می زند. پسر نگرانش چون نمی تواند پدر سال خورده را از توهم برهاند، با او همراه می شود. در سفری که پیش می گیرند، گوشه های تاریک شخصیت پدر هویدا می شود.

در فیلم "او" با مرد جوان پریشان حالی مواجه می شویم که ذهنی رویاپرداز دارد. در فضای مجازی به سفارش مشتریان خطابه های شور انگیز و نامه های عاشقانه می نویسد. اما خود قاصر از برقراری پیوند عاطفی و ارتباط با جنس دیگر است. همسرش او را ترک کرده است. همزبانی جز سیستم عامل(Operator) یا رایانه اش ندارد. از فرط بی کسی عاشق "او" می شود. "او" ای که جاذبه ای قائم به ذات ندارد. طرحی کاذب و عاریتی در خلا است.

در فیلم"جاذبه" زن فضانوردی را می بینیم که در اثر حادثه ای،در خلا معلق است. رشته پیوندش به زندگی در اثر مرگ فرزند گسیخته شده است.

در فیلم "دوازده سال بردگی" با داستان واقعی سیاه پوستی به سال 1841 آشنا می شویم. او که در واشنگتن آزاد می زیست، فریب وعده های چند سفید پوست را می خورد، اسیر می شود و به عنوان برده فروخته می شود. دوازده سال در مزارع جنوب آمریکا بردگی می کند.

"دوازده سال بردگی" فراتر از بیان درد و رنج یک قربانی نظام اجتماعی، نشان می دهد رویای آمریکایی بر پایه ی چه اجحاف و ظلمی بنا شده است. جامعه بشری در ازای دست آوردهایش چه بهای هنگفتی پرداخته است! دریغ که هنوز برای تحقق رویاهایمان، قربانی می دهیم. کارگردان (سیاه پوست انگلیسی) فیلم، در مراسم دریافت جایزه"بفتا" (17 فوریه 2014 لندن) به طعنه گفت :" امیدوارم 150 سال دیگر، فیلم مشابه ای از قربانیان امروز، ساخته نشود!" واقعیت تلخ اما این است که ناروائی ها به قوت خود باقی هستند. چو نیک نظر کنیم دامنه این ناروائی ها شامل "منِ ما" نیز می شود. فقط دیگران نیستند که قربانی مطامع و جاه طلبی هایمان می شوند، "خود" ما نیز در زمره قربانیان هستیم! وقتی نگاه ابزاری داشته باشیم، دیگران هم به دیده ابزاری به ما می نگرند.

در فیلم های "جاسمین غمگین"، "نبرسکا" و "او" هم مظاهری از این ناروائی ها و قربانی شدن ها را می بینیم. با افرادی آشنا می شویم که نمائی از "منِ ما " هستند! مائی که خود بازیچه و قربانی منیتی هستیم که در ذهن پرورده ایم؛ منیتی که تحت جاذبه تجسم فرم ها و اشکال ناپایدار است!
چنان در چنبر انزوای هویت کاذب، گرفتاریم که از برقراری پیوند و ارتباط با غیر خود درمانده و عاجز شده ایم. دیگری را به صورت غریبه و تجسمی بیگانه می بینیم. او را چون وسیله و آلتی که بسا نصیبی از آن عایدمان شود،ارزیابی می کنیم. در نتیجه یا بی تفاوت از کنارش می گذریم یا درصدد استفاده ابزاری از او بر می آئیم!

مرد افسرده حال "او" و پیرمرد حسرت به دل "نبرسکا" در ذهن و در وادی انتزاع و خیال در پی یافتن مفر و دل خوشکونک هستند. نشانی از "هم دلی" که هیچ از "هم زبانی" هم نیست. گوئی خورشید مرده و با آن همه چیز نمائی خاکستری دارد. قابلیت مهرورزی و عاشقی از دست رفته است. "جاسمین غمگین" برای جبران مافات به هر رنگی در می آید. پیرایه های رنگینش فروغی به او نمی دهند! "او" با عروسک های خیالی معاشقه می کند. دچار بی خوابی و نگرانی است. در "وال استریت" و" جاسمین غمگین" کسانی را می بینیم که فکر می کنند با رفاه بیشتر و کسب جایگاه برتر، مقام و رتبه اجتماعی شاخص تر، شاهد خوشبختی را در آغوش می گیرند. اما هرچه بیشتر به دست می آورند، تهی دست تر و نیازمند ترند! احساس وجود "جاسمین غمگین" از جنس باورهای ذهنی "او"ست. همه گرفتار پیله ای هستیم که در ذهن تنیده ایم. در پی هویت گرفتن از رویدادها و اشکالی هستیم که هرآینه در مظان دگرگونی اند. چیزهایی که به آنها می بالیم، هویتی که به آنها می نازیم، دامگه انفراد و بیگانگی ماست!

در "نبرسکا" توهم برنده شدن به پیرمرد، حس احیاء وجود می دهد. عمرش از پی رویداد ها و اشکالی که از آنها هویت می گرفته، سپری شده است. اینک که همه چیز را از دست رفته می بیند، احساس عدم اعتماد و سر افکندگی می کند. افسوس فرصت های برباد رفته را می خورد. سودای برنده شدن، مرهمی بر اندوه تلخ و گزنده ی اوست. فیلم برداری "نبرسکا" سیاه و سفید است و با روایت آن خوانایی دارد. "او" اما رنگی است ولی رنگ ها جلایی ندارند. انگار همه چیز در فضای گرفته و پر دود و دم اتفاق می افتد. اگر "نبرسکا" حال و روز امروز ماست؛ "او" حال و روز فرزندان ماست! روایت های هر دو حاکی از سردی روابط و مسخ شدگی است. پیرمرد "نبرسکا" سر در گریبان توهمی دارد که نوید جبران مافات می دهد. مرد جوان "او" دل باخته ی تصویری می شود که در ذهن از محبوب ایده آل ساخته است. چنان مسحور باورها و آرمان هایش شده که از مصیبتی که در آن غوظه می خورد، غافل است. آدمک وار و اتمیزه از کنار دیگرانی که از جنس او هستند، می گذرد. در هاله ای از غبار وهم، اثری از شور و شعف زندگی نمی یابد. در پس کوچه های آسمان خراش ها، در هزارتوی فن آوری ربات ها، در دهلیزهای سخت افزارها و شبکه نرم افزارهای ارتباطی و اطلاعاتی گم شده است!

چنان به شرایط اسف بار بلائی که بر سرمان آمده خو کرده ایم که به سادگی از خواب غفلت بیدار نمی شویم. رنج می بریم ، درد می کشیم ولی هشیار به هشدار ها نمی شویم. اگر رستاخیزی در پی آید، هنر به اعتبار اعجاز شهودی اش می تواند رهگشا باشد. هنر آینه ای است که تصویر واقعی"منِ ما" را می نمایاند؛ مائی که در آن مرزی میان "من" و "دیگری" نیست. همه جلوه هائی از یک جان- جان جانان- هستیم!
مضمون فیلم های یاد شده، حرمان خوشبختی است. بنابراین واقع بینانه نیست که پایانی خوش داشته باشند. صحنه پایانی "جاسمین غمگین" که پرسوناژ فیلم را پریشان، نشسته بر روی نیمکتی، در زیر باران نشان می دهد، بسیار معنا دارد. بازی درونی و زیر پوستی کیت بلانشتCate Blanchet)) درخشان است.

در "او" کورسویی از به خود آمدن در صحنه ی پایانی به چشم می خورد که در حد خود، قابل قبول است. اما پایان خوش "نبرسکا" قابل پذیرش نیست: پسر از روی ترحم درصدد احیای غرور پدر بر می آید. خواسته هایش را بر آورده می کند تا لحظه ای در چشم دیگران بدرخشد. صحنه ی پایانی اگرچه تماشاگر را خشنود می کند ولی با فحوای فیلم نمی خواند. قاعدتاً ارضای تمنای پدر حاصلی جز تشدید توهم او ندارد. پایان خوش فیلم "جاذبه" قابل قبول تر است. در این فیلم حادثه ای ، زن فضانورد در آخرین لحظه بر غم مرگ فرزند، چیره شده، زنده به جاذبه زندگی می شود.
ای کاش ما نیز این توفیق را بیابیم که در خلا وابستگی ها، زنده به جاذبه زندگی - زنده به عشق- زنده شویم!
------------

منصور پویان
... بیشتر

استان بوشهر

انتقاد رئیس کانون وکلای بوشهر از "تفتیش بدنی" وکلا هنگام ورود به...

۱۲ اسفند ۱۳۹۲
شهرام رفیع زاده
خواندن در ۱ دقیقه
انتقاد رئیس کانون وکلای بوشهر از "تفتیش بدنی" وکلا هنگام ورود به دادگستری