close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

میدانِ جهانی فوتبال- بخش اول

۱۱ خرداد ۱۳۹۳
بلاگ میهمان
خواندن در ۹ دقیقه
میدانِ جهانی فوتبال- بخش اول
میدانِ جهانی فوتبال- بخش اول

در دنیای معاصر، رابطۀ میان جهانی شدن و ورزش امری پیچیده است که تحلیل آن به فهم بهترهر دو آنها یاری می‌رساند. شگفت نیست که رُلَند رابرتسُن، نامدارترین نظریه‌ پرداز جهانی شدن که پیش از این در آثار متعددی به جهانی شدن و دین پرداخته بود، در سالیان اخیر توجه خود را به جهانی شدن و ورزش، به ویژه فوتبال، معطوف کرده است (جهانی شدن و فوتبال، ریچارد جولیانُتی و رُلند رابرتسُن، ۲۰۰۹؛ جهانی شدن و ورزش، ریچارد جولیانُتی و رُلند رابرتسُن، ۲۰۰۷). آنچه در ادامه می آید بخش اول ترجمۀ "گزیده هایی" از مقالۀ بلندِ رُلند رابرتسُن و ریچارد جولیانُتی با عنوان "ترسیم میدان جهانی فوتبال: الگوی جامعه شناختی نیروهای فراملی در بازی جهانی" است که در نشریۀ بریتانیایی جامعه شناسی(سال 63، شمارۀ 2، 2012) منتشر شده است. هدف از ارائۀ خلاصه ای از این مقاله، آشنایی خوانندگان فارسی زبان با یکی از مهم ترین نظریه های رایج در جامعه شناسی فوتبال است.

فوتبال اهمیت جامعه شناختی بی همتایی دارد. بیش از 200 کشور برای راهیابی به مرحلۀ نهایی جام جهانی با یکدیگر رقابت می کنند، بازی های این مرحله حدود یک ماه در سراسر جهان به نمایش درمی آید، و بیش از 3.3 میلیون نفر این بازی ها را در استادیوم ها تماشا می کنند. بر اساس بعضی از گزارش ها، در سال 2006 که آلمان میزبان این بازی ها بود، 50 هزار شغل جدید در این کشور به وجود آمد، 20 میلیون هوادار به این کشور سفر کردند و اقتصاد ملی آلمان به میزان سه دهم درصد تقویت شد. حتی آمریکا هم که زمانی به فوتبال علاقه ای نداشت، اکنون حدود 24 میلیون بازیکن فوتبال و لیگی حرفه ای با ستارگانی مثل دیوید بکام دارد و در دوره های اخیرِ جام جهانی کارنامۀ خوبی داشته است. در دنیای تجارت، فوتبال با تبلیغات تجاری و راهبردهای نمانام  (brand)سازی گره خورده و نقشی محوری در ایجاد شبکه های رسانه ای فراملی، همچون اسکای، داشته است. در زندگی روزمره، فوتبال در ایجاد هویت های اجتماعی و روح بخشیدن به زندگی عمومی نقشی حیاتی دارد و بخش عمده ای از صفحات روزنامه ها، برنامه های تلویزیون و ارتباطات رسانه های اجتماعی را به خود اختصاص می دهد.

می توان گفت فوتبال، کاتالیزورِ نیرومند و مهمِ جهانی شدن است. جهانی شدن عبارت است از انواع و سطوحِ تقویت شدۀ پیوستگی جهانی و آگاهی اجتماعی روزافزون از جهان به مثابه محلی واحد. رقابت های مرحلۀ نهایی جام جهانی به لطفِ طیفِ جهانی تیم های رقیب، مخاطبان تلویزیونیِ و پیام های جهانشمولِ این رقابت ها آئینۀ تمام نمای فرایندهای جهانی شدن است. علاوه بر این، جام جهانی نمونۀ آشکاری از "فراملی گرایی" یا همان فرایندهایی است که افراد و گروههای موجود در نواحی ژئوپُلیتیکی گوناگون را با یکدیگر مرتبط می سازد. مثلا، برای تعیین 32 تیم نهایی، طی سه سال بیش از 800 مسابقه در سراسر جهان برگزار می شود.

"میدان جهانی فوتبال" حاصل روابط انواع گوناگونی از سهام داران این بازی است. نیروهای نهادیِ تثبیت شده در میدان جهانی فوتبال عبارتند از سازمان های رسمی حاکم، باشگاهها، بازیکنان، حامیان مالی مختلف، رسانه های مرتبط، وزارتخانه های ورزش، و انجمن های رسمی هواداران. نیروهای نوظهور عبارتند از ائتلاف های بین باشگاهی جدید، جنبش ها و خرده فرهنگ های طرفداران، اتحادیۀ بین المللی بازیکنان (FIFPro) که بیش از 40 کشور را دربرمی گیرد، و دلالان و نمایندگان بازیکنان. افزون بر این، بسیاری از سازمان های ملی، سازمان های دولتی بین المللی، سازمان های غیردولتی، و شرکت های فراملی هم بیش از پیش به فوتبال می پردازند. هر یک از این نهادها و کارگزاری های گوناگون با مجموعه ای از منافع جمعی، ایدئولوژی ها، و خط مشی های اجتماعی، اقتصادی و سیاسیِ مشخص پیوند محکمی دارند.

الگوی "میدان جهانی فوتبال" تعامل میان فرهنگ، امر اجتماعی و اقتصاد سیاسی در شکل دادن به روابط میان فوتبال جهانی و فرایندهای گسترده ترِ جهانی شدن را نشان می دهد. افزون براین، این الگو وابستگی های متقابل نیروهای اجتماعی محلی و جهانی، و همچنین جریان های جهانیِ متمایل به همگرایی و واگرایی فرهنگی را به ما یادآوری می کند. میدان جهانی فوتبال چهار رُبع دارد که هر یک از تقاطع یک محور افقی و یک محور عمودی به وجود می آید. هر محور دو قطب دارد که نمایانگر تقابل های دوتایی خاصی است که از مشخصات فرایندهای جهانی به شمار می روند. در یک سوی محور افقی، "باهماد" (community) قرار دارد که ویژگی های آن عبارتند از سنت، همبستگی شدید گروهی، همگونی فرهنگی، و ارج نهادن به روابط عمیق اجتماعی. اعضای یک اجتماع از "تعلق" و "وابستگی متقابل" به یکدیگر آگاهند. در سوی دیگر محور افقی، "جامعه" (society) قرار دارد که با اصول مدرن و تجاری، ناهمگونی، همبستگی ضعیف تر، و روابط اجتماعیِ ابزاری تعریف می شود. پیوندهای اجتماعیِ اعضای یک جامعه مبتنی بر اصولی عینی همچون "خصایص یا فعالیت های مشترک" است. به عبارت دیگر، "باهماد" به همبستگی شدید در سطوح محلی، ملی و جهانی اشاره می کند، در حالی که "جامعه" روابط اجتماعی و فرااجتماعیِ فردگرایانه تر و سُست تری را دربرمی گیرد.

محور عمودی بر اساس تقابل میان "خاص گرایی" و "عام گرایی" بنا نهاده شده است. از نظر اجتماعی - مکانی، امر خاص، محله ها، ملل و مناطق را دربرمی گیرد، در حالی که امر عام، کلِ جهان ورای چنین تمایزهایی را شامل می شود. هر رُبع سه بخش عمده دارد: "مضامین اصلی" (شامل چهار نوع رابطه یعنی باهماد/خاص گرایی، باهماد/عام گرایی، جامعه/خاص گرایی، جامعه/عام گرایی)؛ "مراجع اصلی" (افراد، دولت-ملت ها، روابط بین المللی و بشریت)؛ و "اصول عملیاتی غالب" (نئو لیبرالیسم، نئو مرکانتیلیسم، حاکمیت بین المللی، و جامعۀ مدنی جهانی). بنابراین، این چهار ربع عبارتند از: رابطۀ میان باهماد و امر خاص که با دولت-ملت ها و نئو مرکانتیلیسم تناظر دارد؛ رابطۀ میان جامعه و امر خاص که با افراد و نئولیبرالیسم متناظر است؛ رابطۀ جامعه و امر عام که با روابط بین المللی و حاکمیت بین المللی تناظر دارد؛ و رابطۀ باهماد و امر عام که با بشریت و جامعۀ مدنی جهانی متناظر است.

میدانِ جهانی فوتبال- بخش اول

نئومرکانتیلیسم و نظام های فوتبال ملی

سیاست های مرکانتیلیستی در قرون هفدهم و هجدهم در کشورهایی مثل بریتانیا، اسپانیا و هلند که در پی دستیابی به خودکفایی اقتصادی و کسب ثروت و قدرت از طریق تجارت بین المللی بودند، رواج داشت. در آن دوران علاوه بر کشمکش های بین المللی در قالب نبردهای تجاریِ با حاصل جمعِ صفر  میان کشورهای رقیب، رقابت های بین شهری در داخل این کشورها هم جریان داشت. نئومرکانتیلیسم به خط مشی های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ای اشاره می کند که دولت- ملت های غربی از سال 1945 برای حفظ و گسترش منافع خود اتخاذ کرده اند. همکاری بعضی از دولت-ملت ها و سازمان های بین المللی برای تأمین منافع مشترک نیز در همین چارچوب قرار می گیرد.

در فوتبال، ایدئولوژی ها و سیاست های نئومرکانتیلیستی با نهادهای دولت مآبانه، یعنی اتحادیه ها و لیگ های ملی فوتبال، و خودِ دولت-ملت پیوند دارد. توسعه و تقویت این سازمان های ملی در سطح جهانی حاکی از نقش مهم فرایندهای نهادی سازی رسمی در جهانی شدن است. هیأت حاکمۀ جهانی فوتبال (فیفا) به اتحادیه های ملی فوتبال قدرت می دهد تا این بازی را در کشورِ خود کنترل و تیم ملی آن کشور را اداره کنند؛ نظام های لیگ ملی هم اجازه می یابند تا رقابت های باشگاهی ملی را سازماندهی کنند. وظیفۀ نهادهای ملی فوتبال، افزایش تعداد بازیکنان و تماشاگران، و توسعۀ نظام فوتبال داخلی، مثلا از طریق مربیگری پیشرفته و امکانات جدید، است. دولت-ملت از طریق اموری مثل پشتیبانی مالی، سرمایه گذاری در زیرساختارها و تأمین امنیت در رقابت ها نقش مهمی در تنظیم و رشد فوتبال ملی دارد. در میان گروههای هواداران، نئومرکانتیلیسم با طرفداران همیشگی یک تیم ملی خاص یا تماشاگران پرشور لیگ های ملی مهمی نظیر سری آ ایتالیا و لیگ برتر انگلستان بیشترین پیوند را دارد.

نظام های فوتبال ملی از نظر شدت سیاست های نئومرکانتیلیستی با یکدیگر تفاوت دارند. نظام های فوتبال ملیِ نسبتا کوچک در کشورهای درحال توسعه از طریق اموری مثل بهبود مربیگری، افزایش تماشاگران و اصلاح نظام لیگ، بیشتر به ایجاد و تقویت زیرساختارهای داخلی خود می پردازند و در عین حال در بازی های بین المللی رقابت می کنند. سیاست های نئومرکانتیلیستی فراگیرتر را نظام های پیشرفتۀ فوتبال ملی دنبال می کنند که در پی کسب منافع و تسخیر افکار در بازارهای داخلی و خارجی هستند. برای مثال می توان به تبلیغ بی وقفۀ لیگ برتر انگلستان در بریتانیا و سراسر جهان اشاره کرد. در اکثر کشورها یکی از راهبردهای نئومرکانتیلیستیِ رایجِ اتحادیه های ملی فوتبال این است که با بهره برداری از احساسات پرشور ملی گرایانه حمایت از رقابت های ملی و تیم ملی را برانگیزند. نظام های پیشرفتۀ فوتبال ملی با تبلیغ ویژگی های خاصِ "بازی ملی" خود باعث جلب توجه دیگر کشورها و کسب درآمد می شوند؛ برای مثال، فوتبال انگلستان حاکی از تاریخ طولانی، تماشاگران پُرحرف، و بازی سریع و مهیّج است، در حالی که فوتبال ایتالیا ظرافت در مهارت ها و تاکتیک های بازی، و منظرۀ جالب نمایش های هواداران را در خاطر تداعی می کند.

سه کشمکش عمدۀ نئومرکانتیلیستی در فوتبال وجود دارد. اول، کشمکش های داخلی در کشورها میان نیروهای نهادی مربوط. در انگلستان، تنش های مهمی میان اتحادیۀ ملی فوتبال و لیگ برتر این کشور وجود دارد، به طوری که رئیس پیشین این اتحادیه این رابطه را "آکنده از تضاد" و "اساسا معیوب" خوانده است. در سال های اخیر، در غنا، یونان، کنیا، نیجریه، لهستان و دیگر کشورها درگیری های مهمی میان دولت ها و اتحادیه های فوتبال به وجود آمده و دولت ها از فساد یا سوءمدیریت در فوتبال و اتحادیه های فوتبال از مداخله های آزارندۀ دولت ها انتقاد کرده اند.

دوم، کشمکش های بین المللی که بر اثر رقابت اتحادیه ها یا نظام های ملی لیگ های فوتبال بر سر نفوذ و جایگاه بین المللی رخ می دهد. برای مثال، می توان به رقابت شدید بر سر میزبانی جام های جهانی 2018 و 2022 اشاره کرد که سرانجام نصیب روسیه و قطر شد. نظام های پیشرفتۀ فوتبال ملی برای کسب سهم هرچه بیشتری از بازارِ نسبتا جدید فوتبال در آسیا و آمریکای شمالی با یکدیگر رقابت می کنند. موثرترین راهبردها را لیگ برتر انگلستان به کار برده به طوری که در سال 2010 بازی های این لیگ در 211 کشور جهان از تلویزیون پخش می شد. لیگ های رقیب نظیر بوندس لیگای آلمان در پی تقلید از لیگ برتر انگلستان برآمده اند و به اقداماتی مثل تنظیم زمان بازی های آخر هفته به گونه ای مناسب برای مخاطبان تلویزیونی در سراسر جهان پرداخته اند.

سوم، کشمکش های بین فرهنگی که میان هیأت های حاکمۀ فوتبال و دیگر ورزش ها به وجود می آید. برای مثال، در انگلستان، ورزش تابستانی کریکت به علت ادامۀ فصل فوتبال تا اوایل ژوئیه آسیب دیده است. در آمریکای شمالی، "چهار ورزش بزرگ" (فوتبال آمریکایی، بسکتبال، بیسبال و هاکی روی یخ) با چالش های حاصل از لیگ جدید فوتبال (ام ال اس) روبرو شده اند. در سطح بین المللی، رقبای عمده ای که بر سر جذب مخاطبان و مصرف کنندگان با فوتبال درگیر می شوند، عبارتند از لیگ های بسکتبال و بیسبالِ آمریکای شمالی (اِن بی اِی و اِم ال بی)؛ لیگ برتر کریکت هند (آی پی ال)؛ و لیگ های فوتبال استرالیایی و راگبی در استرالیا (اِی اف ال و اِن آر ال). این لیگ ها و ورزش های رقیب، درگیر کشمکشی عمدتا نئومرکانتیلیستی، با حاصل جمعِ صفر، برای تسلط بر بازارهای بین المللی هستند.

ادامه دارد

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

ویدیو روز

مک دونالد و جام جهانی

۱۱ خرداد ۱۳۹۳
مک دونالد و جام جهانی