close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
فرهنگ

کامکارها؛ نوای کردی در لندن

۱۰ مهر ۱۳۹۳
محمد عبدی
خواندن در ۴ دقیقه
کامکارها؛ نوای کردی در لندن
کامکارها؛ نوای کردی در لندن
کامکارها؛ نوای کردی در لندن

 اتفاق فرخنده و نادری است در عالم موسیقی( و شاید بی همتا البته) که اعضای یک خانواده پرجمعیت هر کدام به شکل حرفه ای سازی بنوازند و گروه ده نفره ای از آنها اجراهای جذابی را با مخاطب قسمت کند.

کنسرت تازه کامکارها در باربیکن- یکی از تالارهای باشکوه و شناخته شده لندن- چهارشنبه شب( اول اکتبر) با استقبال قابل توجه تماشاگران روبرو شد و شب به یادماندنی ای را رقم زد، هرچند ارسلان کامکار می گوید هشتاد درصد از این کنسرت راضی است و می توانست بهتر باشد.

کنسرت کامکارها در دو بخش برگزار شد و ترکیبی بود از تصنیف های شناخته شده آنها- که قبلاً در همین لندن هم اجرا کرده بودند- با قطعات تازه. بخش اول به زبان فارسی اجرا شد و بخش دوم به زبان کردی.

اولین قطعه، "یار مرا، غار مرا" شعر معروف مولانا بود که این بار کامکارها تلاش داشتند شکل متفاوتی از آن را - مثلاً بسیار متفاوت با اجرای معروف شهرام ناظری- با مخاطب قسمت کنند. این قطعه با آهنگسازی ارسلان، سعی دارد از اشکال شناخته این شعر آشنایی زدایی کند، اما این قطعه مهمترین مشکل گروه را یادآوری می کند: در بسیاری از بخش ها مشخص است که نیازی به همخوانی نیست و ارسلان خود تنها به دلیل محدودیت های گروه و قوانین بسته ایران، مجبور است صدای هانا را همراهی کند تا مشکلی برای گروه پیش نیاید. خواننده زن هم مجبور است به دلیل همین محدودیت ها، گاه صدای خود را کنترل کند و از رها کردن آن در اوج خودداری کند.

قطعه دوم با عنوان "ایوان مدائن" با شعر خاقانی، قطعه مدرن تری به نظر می رسد که در آن آهنگساز(هوشنگ) از سکوت و ریتم متغیر استفاده درستی می کند. شروع تاثیرگذار این قطعه با مطلع "هان ای دل عبرت بین"، شنونده را از اولین لحظه درگیر فضای متفاوتی می کند تا جلوتر در چند نوبت امکان خودنمایی دف و تنبک فراهم شود که به شدت در فضای قطعه جا می افتد.

قطعه سوم بخش اول، اشعار شناخته شده مختلف مولانا را با هم ترکیب می کند و آخرین قطعه این بخش هم ، "زمستان" مهدی اخوان ثالث را با موسیقی سنتی می آمیزد؛ شعری که بارها مورد توجه آهنگسازان ایرانی قرار گرفته است.

این تلاش ارسلان برای ترکیب شعر نو با موسیقی سنتی ایرانی، باز این سوال بحث انگیز را پیش می کشد که دستگاه های تثبیت شده موسیقی ایرانی تا چه حد توان منطبق شدن با شعر بدون ردیف و قافیه را دارند؟

نتیجه تلاش ارسلان به گمانم باز ثابت می کند که موسیقی ایرانی برای هماهنگ شدن با شعر نو نیازی اساسی به تغییر دارد. مثلاً در جایی که "دمت گرم و سرت خوش باد" تکرار می شود، شکست ریتم و سکوت به شدت با محتوای شعر هماهنگ می شود، اما تمام این قطعه به همین میزان متفاوت بودن، جسارت و تغییر ساختاری نیاز دارد.

ارسلان اما خود می گوید:« شعر نو در قالب موسیقی سنتی ایرانی می گنجد، تنها بستگی دارد که چطور با آن برخورد کنید. این که چطور ملودی ها را رویش سوار کنید و به قول معروف تلفیق داشته باشد. از نظر من سه نوع تلفیق داریم: تلفیق محتوایی، جمله ای و کلمه ای. تلفیق محتوایی یعنی محتوای موسیقی با محتوای شعر همخوان باشد. از این اشتباهات زیاد شده که شعر چیزی می گوید و موسیقی چیز دیگری. من در زمستان عمداً وسط اش را حالت حماسی دادم. در آخر هم این حالت را دوباره تکرار کردم، نخواستم با حالت غمگینی و نومیدی تمام شود. می خواستم با یک حالت امید به پایان برسد و این که بالاخره سلام مان را یکی پاسخ خواهد داد. »

پس از استراحت، گروه این بار با لباس های کردی وارد صحنه شد تا قطعات کردی بخش دوم را اجرا کند؛ قطعات مشهور پر شور و شوری که تماشاگران را روی صندلی های خود به رقص درآورد و برخی با تکان دادن دستمال به شیوه رقص کردی، همراهی خود را با این قطعات دوست داشتنی اعلام کردند.

در این میان اما، "اوراد" یک قطعه شگفت انگیر بود. این قطعه که بر خلاف بقیه قطعات این بخش- که عمدتاً تصنیف های کردی قدیمی بودند- توسط هوشنگ کامکار ساخته شده و فضای شگفت انگیزی دارد.

اوراد با نجوای همه گروه آغاز می شود؛ همگی نوازنده ها کلمات مختلفی را به آرامی به زبان می آورند و شکلی از رمز و راز را خلق می کنند که تا آخر قطعه ادامه دارد. استفاده از سکوت، تکرار کلمه "ساقی"، عوض کردن خواننده به طور مرتب، فضای متفاوت و سحرانگیزی به این اثر می دهد.

ارسلان درباره این قطعه می گوید:«اوراد کار هوشنگ است. استخوان بندی اش روی تم محلی است، البته خودش ساخته و مثل محلی ها کار کرده. مرتب تکرار می شود و مثل ورد خوانی است. حالت دعا که در تکیه ها جمع می شوند و به قول معروف به هم دم می دهند؛ تک تک یا گاهی با هم می خوانند همراه با دف. فکر می کنم تا حالا چنین چیزی اجرا نشده بود. البته چند سال پیش این قطعه را اجرا کرده بودیم، چون دیدیم از آن استقبال شد، دوباره اجرایش کردیم. ساز خیلی در آن نقشی ندارد و بیشتر متکی به گروه است. اول می خواستیم همه دف بزنیم و سازهای دیگر را کنار بگذاریم که نشد و به این شکل درآمد. »

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

تصویری

سرگردانی مسافران قطار تهران - اهواز

۱۰ مهر ۱۳۹۳
سرگردانی مسافران قطار تهران - اهواز