close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
جامعه مدنی

هیپولیت، نمایشی با بازی مخاطب

۶ فروردین ۱۳۹۳
گفتگو: امیدغلامی،عکسها: رضوان زندیه
خواندن در ۷ دقیقه
هیپولیت، نمایشی با بازی مخاطب
هیپولیت، نمایشی با بازی مخاطب
هیپولیت، نمایشی با بازی مخاطب
هیپولیت، نمایشی با بازی مخاطب
هیپولیت، نمایشی با بازی مخاطب

گروه هنری گوسان متشکل از چهار هنرمند جوان است که با توجه به تخصص های متفاوت در حوزه هایی همچون هنرهای تجسمی، تئاتر، موسیقی و ادبیات با یافتن دغدغه ای مشترک حضورشان را در قالب یک گروه هنری کمتر از یکسالِ پیش آغاز کردند. رامین اعتمادی بزرگ، سیاوش دیهیمی، جواد نمکی و اِشا صدر اشکوری اولین پروژه مشترک خود را با نام "هیپولیت" به دعوت دانشگاه پاریس هشت (ونسن، سن دونی) به اجرا گذاشتند. این اجرا در روز ٢٤ فوریه ٢٠١٤ برگزار شد و در ادامه در روز ٢٨ فوریه  نشستی در همان مکان شکل گرفت که به نقد و بررسی اثر پرداخت. این گروه به دعوت مرکز فرهنگی نیما در آمریکا خود را برای اجرا در "سنترال استیج" سن فرانسیسکو آماده می کند.

در این اجرا از هیپولیت، اعضای گروه دست به تجربه ای بینا-رشته ای (transdisiplinaire) زدند. وقتی ساعت ۶، که زمان اعلام شده برای شروع اجرا ست، به سالن اجرا در ساختمان هنر دانشگاه سن دونی نزدیک می شويم، مخاطبانی را می بينيم که در جلوی سالن منتظر ایستاده اند تا "ثبت نام تك به تك" شان برای ورود به اجرا کامل شود. در ميان اين مخاطبان چند ايرانی هم هستند، از جمله صدرالدين زاهد هنرمند قديمي عرصه تئاتر. ولی عمده مخاطبان دانشجويان همين دانشگاه اند. آخرین نفر ساعت شش و نیم وارد سالن می شود، در حالی که اجرا از ساعت ۶ شروع شده است. در سالن صندلی برای نشستن وجود ندارد و اجرا از مراحل مختلفی تشکیل شده که در گوشه های مختلف سالن شکل می گيرند. فضا سیالیتی دارد که باعث می شود در هر گوشه اتفاقات کوچک و بزرگی به طور همزمان در حال رخ دادن باشد. در جلو درب ورودی اشا صدر به زبان انگليسي مراحل ثبت نام مخاطبان را يك به يك انجام می دهد و از انها مشخصات و اثر انگشت می گيرد. در قسمتي ديگر يكی از اجرا كننده ها (سياوش ديهيمی) از مخاطبان عكس پرتره می گيرد و در انتهای سالن آيين تدفين در حال برگزاری است. آخرین قسمت اجرا کاملن نمایشی و با پس زمینه ای از ویدیویی از پرسه کودکی بر روی ویرانه های به جا مانده از جنگ، با اجرای جواد نمکی به زبان انگلیسی انجام می شود و كار با يك رای گيری بر سر "زندگی هيپوليت" به پايان می رسد.

به بهانه اين اجرا گفتگوی کوتاهی را با دو نفر از اعضای گروه انجام داده ام.

بیایید بحث را با این شروع کنیم، اول متن را انتخاب کردید و از آنجا به یک شکل اجرایی رسیدید و یا اینکه یک دغدغه شخصی، گروهی و یا اجتماعی شما را به سمت اين متن كلاسيك برد؟

اشا صدر: هردو در یک بازه ی زمانی. برای من تطبیق متون کلاسیک و رسیدن به ساختمایه های مدرن از آنها، سالها پیش در پروسه  پایان نامه فوق لیسانسم اتفاق افتاده بود. در سالهای اخیر همچنان درگیری انسان امروز دغدغه شخصی من بوده است. دغدغه ای که شاید همه ما را دور هم جمع کرد: "انسان امروز به گناه ناکرده محکوم است." و هیپولیت بیشتر از باقی متن های باستانی به ذهنیت ما نزدیک بود.

 رامین اعتمادی بزرگ: دغدغه من به شخصه متن نبود، اما شخصیت هیپولیت برایم جذاب بود. چرا که دغدغه من هم در کارهای پیشینم عدم هویت مشخص برای انسان امروز و اسطوره ها بود. انسان ها بدل به اسطوره می شدند و در این کار اسطوره بدل به انسان امروزی می شود.

 کار شما یک کار چند رشته ای یا بینا-رشته ای است. خاصیتی که این روزها در جوامع هنری اسم "پرفرمنس" را به آن نسبت می دهند. آیا شما کار خودتان را یک پرفرمنس می دانید؟ آیا اصلا دغدغه چنین چیزی را دارید؟ و طرح کار چطور ریخته شد؟ ایا یک نفر به عنوان طراح، سازنده و یا کارگردان کار را طرح ریزی کرد یا اینکه به صورت جمعی به یک نوع اجرایی رسیدید؟

رامین: ما معتقدیم که کار ما یک اثر بینا-رشته ای است. پرفرمنس به معنای پرفرمنس آرت نیست. پرفرمنس به معنای ترکیب فرم های اجرایی و استفاده از مدیوم های متفاوت هنری ست. و اینکه برای من به شخصه مدتهاست که دغدغه تلفیق رسانه های مختلف وجود دارد. گرچه "هیپولیت" تجربه جدیدی در این زمینه برای من بود.

اشا: برای من که متمرکز بر نوشتن و متن کار می کنم و سالها فیلمنامه نوشته ام و داستان کوتاه، هیجان تجربه ای نو که با بنمایه ای تطبیقی به جلو برود و ترکیبی از هنرها باشد همواره وجود داشته است. اما چقدر می توانستیم موفق باشیم؟ چقدر می توانستیم ریسک پذیر باشیم؟ یا همدیگر را تحمل کنیم؟ چهار نفر از چهار گرایش مختلف هنری که قرار است با زاویه نگاههای مختلفشان به هنر، درگیر هیپولیت بودگی شان شوند. دغدغه کمی نیست.

 و بعد هم نگاه جمعی، نگاهی که ما را تبدیل به یک گروه کرد به نام گوسان. ما حدود هشت ماه پیش شروع کردیم و از همان لحظه ی شروع می خواستیم فرد نباشیم. همه چیز تقسیم آرای بین چهار نفر ما بود. از نام گروه گرفته تا شیوه های اجرا و هر اتفاقی که حالا با ماست.

مخاطب یا شرکت کننده دقیقن در کجای فکر اجرایی شما قرار دارد؟ به نظر می رسید که شما زمینه ای را فراهم کردید که شرکت کننده ها بتوانند در روند اجرا دخالت فیزیکی داشته باشند و احتمالن چیزی را در ماجرا تغییر دهند. شاید بشود گفت تلاشی که این روزها در اجراها مصطلح شده، ولی در عمل علیرغم تلاش هایی که بعضی از مخاطبین کردند این اتفاق نیافتاد. دلیل این اتفاق را چه می دانید؟ عدم موفقیت طرح اجرایی گروه؟ یا عادات و تنبلی مخاطبان؟

رامین: خود روند کار به شکلی آغاز می شود که ما نام تک تک مخاطبان را ثبت می کنیم. و از همان ابتدا، این نوید را به تماشاگر می دهیم که وارد نمایشی می شوند که در روند اجرای آن دخیل اند. هر چه جلوتر می رویم این احساس بیشتر می شود، گرچه من فکر نمی کنم این دخالت تنها فیزیکی بوده باشد. ایجاد این توهم در مخاطب در لحظه های اجرا عمدی ست تا او را امیدوار به دخات و تغییر در سرنوشت اثر بکند. اما پس از اتمام اجرا مخاطبان از اینکه در روند اتمام اثر تاثیری نداشته اند شوکه می شوند. استفاده از رسانه ای مثل پرفورمنس آرت هم در بخش هایی از اثر این انتظار را در مخاطب بالا می برد که دخالت او محتمل تر باشد و با حذف آن (دخالت در سرنوشت اثر) ناامیدی محسوس تر می شود. این عدم تاثیرگذاری مخاطب در سرنوشت اثر حسی از تقدیر را به مخاطب القا می کند. اما از طرفی دیگر، معتقدم که مخاطبان ما نیز مخاطبان فعالی نیستند. چرا که در جای جای کار می توانستند تغییراتی در روند اجرا و حتا شاید در شکل پایان کار داشته باشند.

منظورتان از اینکه دخالت مخاطب تنها فیزیکی نباشد چیست؟ چه نوع دخالت دیگری برای مخاطب امکان دارد؟

رامین: معمولن حضور جسمی مخاطب همراه با بخش ذهنی اوست. اما نوع فعالیت مخاطب میزان درگیری ذهنی او را در اثر متفاوت می کند و حتی گاهی می تواند این دخالت صرفن دیداری باشد، اما درگیری پیچیده ذهنی ایجاد کند. ما امروز وقتی در باره انفعال یا تنبلی مخاطب صحبت می کنیم منظورمان صرفن دخالت فیزیکی نیست که این روزها یک شکل روتین پیدا کرده بلکه این تحریک ذهنی قبل از شروع اجرا آغاز شده و حتی پس از اتمام اثر مخاطب را درگیر نگاه خواهد داشت.

 به نظر شما مخاطب چه طور باید وارد پروسه کار بشود؟ یا اگر بخواهم جور دیگری سوالم را مطرح کنم شما به چه مخاطبی مخاطب فعال می گویید؟

رامین: اولین مطلبی که از نظر من اهمیت دارد این است که مخاطب بدون پیشداوری ها، اجازه تجربه واقعی اثر را به خود بدهد. حالا چه این پیشداوری ها در مورد شخص هنرمند باشد یا در مورد اجرا. دوم اینکه صرفن برای تماشای اثر وارد کار نشود یعنی از پیش تعیین نکرده باشد که شاهد اجرای یک اثر از دور خواهد بود بلکه خود را بخشی از ساختار اثر بداند و اجازه تجربه جدید را به خود بدهد و برای آن تلاش کند. سوم اینکه مخاطب کار هنرمند را محدود به بازه زمانی اجرای زنده که شاهد آن است نداند. اثر هنری پروسه ای است که گاه از مدت ها قبل از اجرا شروع شده و حتی بعد از اتمام اجرا ادامه خواهد یافت.

اشا: ما تلاش می کنیم مخاطب را به یاد خودش بیاوریم. انسان امروز را. انسانی که شاید همانقدر سرد از کنار وقایعی که درگیرش است می گذرد و عادت می کند به …- نمی خواهم به طور مشخص بگویم تنبلی-  به پذیرش؛ و سر آخر خودش را کنار می کشد. (فکر می کند که خودش را کنار کشیده است!) مثل شرکت کنندگانی که در طول اجرا خود را به دیواره های بلک باکس محل اجرا نزدیک تر می بینند تا میانه اجرا و دخالت مستقیم فیزیکی در حالی که درگیر اراده ما (بازیگران گوسان) شده اند. 

ثبت نظر

تصویری

مکان‌هایی سورئال

۶ فروردین ۱۳۹۳
مکان‌هایی سورئال