پروژه ایرانرود با گذشت نیم قرن همچنان طرفدارانی دارد. ایده اولیه و کلی این بود که دریای خزر به خلیج فارس متصل شود. این ایده به مرور زمان تغییر یافت و از ساخت یک کانال آبی، به پر کردن کویرهای ایران با آب خلیج فارس تبدیل شد. در ارتباط با پروژه جدید ایرانرود با دکتر علی فراستی یکی از پیگیریان و ایدهپردازان اصلی آن از طریق اسکایپ گفتوگو کردیم. او دانشآموخته رشته ژئوپلتیک از پاریس و مقیم کالیفرنیاست که مدیریت حفاظت محیطزیست یکی از شهرداریهای استان لس آنجلس را به عهده دارد. او معتقد است اگر تمام کویرها و دشتهای اصلی ایران (دشت کویر و لوت به علاوه تالاب جازموریان و کفه طبس) با آب خلیج فارس پر شود اقلیم این سرزمین خشک و تفته ظرف ۲۰-۳۰ سال تغییر خواهد کرد. به اعتقاد او با آبرسانی به تالاب خشکشده جازموریان فرصت آزمون عملی برای کل پروژه ایرانرود مهیا میشود. برای اجرای پروژه ایرانرود فراستی و همفکرانش تلاش کردهاند با قرارگاه خاتمالانبیا وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز ارتباط برقرار کنند.
در ادامه بخش نخست و خلاصه شده مصاحبه با دکتر علی فراستی را میخوانید. گفتوگوی کامل این بخش را میتوانید در انتهای متن بشنوید.
پروژه ایرانرودی که شما پیشنهاد میدهید و دنبال میکنید با آن پروژه ایرانرود سابق متفاوت است. در مصاحبههایتان به انجمن ایرانرود اشاره کردید، پیش از هر چیز بفرمایید این انجمن تاسیس شده یا نه و در چه مرحله است؟
آنچه در رسانهها میبینیم چه در میان مقامات دولتی چه در میان دگراندیشان در خارج و داخل کشور همه به هشدار دادن بسنده میکنند. راهحلیهایی هم که میدهند راه حلهای کوتاه مدت و مقطعی است. بیشتر به صورت مسکن میشود تزریقش کرد. من و دوستانی که با من هفکر هستند دنبال این بودیم که راه حل درازمدتی پیدا کنیم. ببینیم ریشه خشکسالی اساسا چیست.
انجمن ایران رود آیا ثبت شده؟ چند نفر عضو دارد؟ لطفا ما را با انجمن ایرانرود آشنا کنید.
ایده انجمن ایرانرود قبل از سفر اخیرم به ایران در آذرماه گذشته به فکرم رسید. عدهای با من تماس میگیرند از ایران یا از کشورهای مختلف که علاقمندند به این موضوع. احساس کردم که آنها هم دلشان میخواهد همکاری و مشارکت کنند. این پروژهای نیست که یک نفر یا دو نفر یا ده نفر بتوانند پیش ببرند. یک پروژه عظیم ملی است. ما شهروندان ایران، متخصصین و کارشناسان به این نتیجه رسیدیم که باید در موضوع خشکسالی دخالت بکنیم. برای این کار شیوههای مختلفی وجود دارد. یکی از آنها جمع کردن افرادی است که فکر میکنند این نوع پروژههای کلان میتواند پاسخگو باشد به معضل خشکسالی در ایران. بعد از سخنرانی در دانشگاه صنعتی شریف اعلام کردم که کسانی که علاقمندند در این زمینه با بنده همکاری کنند بیاییم با هم انجمن ایرانرود را تشکیل بدهیم، هم به مسائل خشکسالی به صورت مقطعی و فوری و فوتی بپردازیم و هم به دنبال راهکار راهبردی و دراز مدت برای خشکسالی باشیم. در آنجا شانزده نفر از حضار اعلام آمادگی کردند. دو سه روز بعد، جلسهای در رستوران ارکیده در میدان آرژانتین تشکیل دادیم که ۱۶-۱۷ نفر از علاقمندان به آنجا آمدند و سنگ بنای انجمن ایرانرود را گذاشتیم. از آن زمان تا الان جلسات انجمن ایرانرود به وسیله کسانی که آنجا آمدند یا از قبل با بنده در ارتباط بودند در دانشگاه شریف هر دو هفته یک بار تشکیل میشود. اخیرا هفتگی شده و هر سهشنبه بعد از ظهر جلسه هست. روی ساختارهای انجمن صحبت میشود، روی تقسیم مسئولیتها، تشکیل کمیتههای فنی، انجام مطالعات جدید یا مرور مطالعاتی که در گذشته انجام شده تشکیل یک بانک اطلاعاتی. در کنار آن یک صفحه فیسبوکی درست کردیم به نام گروه ایرانرود تا امروز ۱۷۰ نفر عضو این صفحه شدهاند. داریم سعی میکنیم مراحل ساختاری و اولیه این انجمن را شکل بدهیم و در واقع انجمن به معنای افراد تشکیل شده و به زودی مراحل ثبتش را هم انجام خواهیم داد.
با توجه به توضیحی که دادید ایده کار فراتر از آن چیزی است که تا به حال گفته شده. اما این طرح ایرانرود که به آن اشاره کردید از دهه ۴۰ خورشیدی شروع شد، بعد از انقلاب در دوره ریاستجمهوری آقای هاشمی دوباره مطرح و مطالعات ۱۰ جلدی آن انجام شد. در دوره آقای خاتمی، آقای دکتر بدیع بدیعالزمانی که احتمالا شما ایشان را میشناسید موضوع را دوباره مطرح کرد. شما هم با تغییراتی این موضوع را مطرح کردید. به نظر میآید که این پروژه، سیاسی است. آنچه از حرفهای شما برداشت کردم این است که دنبال اهداف سیاسی نیستید. سوال اینجاست که آیا اولویت جدیتر و مهمتری در ارتباط با خشکسالی و اکوسیستمهای موجود آبی که در حال از بین رفتن هستند، مثل دریاچه ارومیه وجود ندارد و ما باید یک کار خارقالعاده انجام بدهیم؟
مفهوم پروژه ایرانرود در حال شکلگیری است. این اسم را هم ما از همان اسمی که دکتر بدیعالزمانی گذاشتهاند انتخاب کردهایم. اخیرا مصاحبهای در کتابی خواندم با آقای هومان فرزاد [نخستین فردی که ایده ارتباط خزر-خلیجفارس را مطرح کرد]، دیدم که اسم ایرانرود را نمیپسندیدند و تا جایی که میدانم اسم خاصی را هم برای این انتخاب نکرده بودند. صرفا به طرحهای آبرسانی به کویر اشاره کرده بودند. پروژهای که آقای دکتر بدیعالزمانی اشاره میکردند یک کانال ترانزیت بود که بتواند دریای مازندران را به خلیج فارس یا دریای عمان متصل کند. ولی صحبت از آبرسانی به کویر نبود. آنچه در زمان آقای رفسنجانی کلید خورد و در زمان آقای خاتمی به نتیجه رسید و مطالعاتی انجام شد و تا جایی که ما اطلاع داریم ۱۰ جلد مطالعه انجام شد در پنج هزار صفحه. ما تا الان توانستهایم ۴ یا ۵ جلد را که حدود ۱۲۰۰ صحفه است به دست بیاوریم.
یک طرح دیگری از طریق شرکت دوتم (Dutemp) و آقای فرید سیف در تگزاس مطرح شد که در واقع تلفیق دو طرح بود؛ یعنی آبرسانی به کویر و کانال ترانزیت. اخیرا متوجه شدیم که آقای مهندس محمود شاهبداغی بدون اطلاع از تمامی این فعالیتهایی که در این ۴۵-۵۰ سال اخیر انجام شده به طور جدا در رویای خودشان در نیویورک مشغول طراحی و فکر روی پروژه مشابهی است. خوشبختانه به ما محلق شدند. اطلاعاتی که ایشان به دست آوردند از عکسهای ماهوارهای از سازمان فضانوردی آمریکا ناساست. این عکسهای سه بعدی هم طول و عرض و هم عمق را نشان میدهد.
ولی چرا به ارومیه و امثالهم نمیپردازید؟ مسائلی که الان دست به گریبانش هستیم و به نظر میرسد اولویت دارند. به عنوان مثال اگر ارومیه خشک شود برآورد شده که هفت میلیون نفر مجبورند جا به جا بشوند.
اگر اخیرا به آماری که وزارت نیرو منتشر کرده یا موسسات مختلف یا وزارتخانههای جمهوری اسلامی منتشر کردهاند نگاه کنیم میبینیم ارومیه فقط یکی از مشکلات است. اگر به چند نمونه اشاره بکنم که اخیرا گفتهاند ۶۷ درصد تالابهای کشور خشک شده، یکی از آنها ارومیه است. ۷۴ درصد از منابع آب زیرزمینی ایران برداشت شده از طرف دیگر میگویند ۲۹۷ دشت کشور در شرایط بحرانی قرار گرفتهاند.
البته میدانید که ۳۱۷ دشت هم ممنوعه اعلام شده!
در گذشته به قول آقای چیتچیان ما در عمق ۲۵ متری به آب میرسیدیم الان برای استخراج آب باید تا عمق ۵۰۰ و بعضی جاها باید تا ۶۰۰ متر هم پایین رفت. از طرف دیگر، اعلام شد پوشش برفی کشور امسال نسبت به سال گذشته ۳۰ درصد کم شده است. خانم ابتکار متولی محیطزیست و معاون رییسجمهوری که به تصور ما اطلاعات جامعی در مورد وضعیت خشکسالی در ایران دارند، گفتند تا سال ۲۰۵۰ میلادی خشکسالی ۱۱ برابر خواهد شد. تجسم این که ۱۱ برابر از این که هست تا ۳۵ سال دیگر وضع بدتر بشود بسیار نگران کننده است. به این معنی است که فلات ایران غیرقابل سکونت خواهد شد. فقط حاشیه ارومیه نیست که در خطر است و تمام ایران در خطر است. نبود آب خطر است.
و شما معتقدید با آوردن آب از خلیج فارس به دشتهای ایران مثل کویر لوت و کویر مرکزی این مشکل برطرف میشود؟
یک فرضیه این است. فرضیهای که ۴۵-۵۰ سال مطرح شده است. متاسفانه در این مدت مطالعه جدی علمی و کارشناسی روی این فرضیه انجام نگرفته. برای همین سوالهای بسیاری درباره این فرضیه مطرح است. در فلات ایران چهار چاله اصلی وجود دارد، سه تای آنها معروف است؛ دشت کویر، کویر لوت و چاله جازموریان که در ۱۲ بهمن خبرگزاری مهر اعلام کرد کاملا خشک و به بیابان تبدیل شد. چهارمی، چاله طبس است که در واقع وسط دشت کویر قرار گرفته است. تا جایی که میدانیم این چالهها قطعا تا هفت هزار سال پیش دریاچه بودند. تا دو هزار سال پیش هم روایاتی هست که در این دریاچهها با قایق رفتوآمد میشده. خشکی که آخرین قربانی آن را دریاچه ارومیه میبینیم در واقع از هفت هزار سال پیش شروع شده و این روند هم ادامه دارد. فرضیه و سوال این است که اگر ما آب را دوباره به کویر برگردانیم آیا اقلیم ایران تغییر میکند یا نه. برای این کار باید مطالعات و مدلسازی انجام بشود. بعضیها معتقدند این کار شدنی نیست چون شدت گرما در کویر به قدر زیاد است که آب تبخیر خواهد شد و به نتیجه نخواهد رسید. سوال بعدی این است که گرمایی که در دشت کویر هست چه تاثیری روی اقلیم ایران گذاشته است. همان طور که مطلع هستید گرمترین نقطه زمین بر اساس تحقیقات سازمان ناسا منطقه گندمبریان در کویر لوت است که گرمترین درجه آن به بیش از ۷۰ درجه سانتیگراد رسیده است. در پنج سال گذشته پنج رکورد گرمترین نقطه زمین را داشته است به طوری که به این منطقه بخاری کره زمین گفته میشود.
یک فرضیه این است که وقتی تابش خورشید به کویر ایران میرسد، بخشی از این نور به صورت اشعههای ماورای قرمز به جو زمین بر میگردد. به دلیل انباشت گازهای گلخانهای بخشی از این نور از جو عبور نمیکند و به آسمان ایران برمیگردد. این بازتاب است که باعث نازا شدن ابرها میشود. یک مطالعه هم تازگی ناسا انجام داده بر اساس قطبی شدن کره زمین. بر اساس این مطالعات که تقریبا ۱۴۰ سال وضعیت هوای کره زمین را بررسی کردند به این نتیجه رسیدند آن مناطقی که خشک بودند در حال خشک شدن بیشتر هستند و مناطقی که مرطوب بودند در حال بارانخیزتر شدن. غرب آمریکا دچار خشکسالی است. شرق آمریکا دچار بارانها و سیلابها و برفهای بیش از حد است که در گذشته سابقه نداشته. آب در کره زمین کم نشده، جا به جا شده. همین مشکل در غرب آسیا هم هست. غرب آسیا رو به خشکسالی میرود در صورتی که شبه قاره هند و شرق آسیا دچار سیلابهای فراوان و بارندگی بیشتر است. سوال این است که چه چیزی باعث شده این تغییر اقلیم ایجاد بشود. آیا راهی هست که ما اقلیم را دوباره به حالت اول برگردانیم؟ یک فرضیه این است که اگر ما آب را به کویر برگردانیم و آن منطقهای که باعث بازتاب اشعه ماورای قرمز میشود خاموش کنیم، باعث میشود ابرهایی که در ایران هستند و نمیبارند و میروند در شبهقاره هند بارانزا میشوند در فلات ایران بریزند. همان طور که هفت هزار سال پیش بود. آیا این فرضیه درست یا نه؟ به عنوان یک فرضیه علمی میتوانیم روی آن بحث کنیم اما تا مطالعات تکمیل نشود نمیتوانیم به طور قطع بگوییم آره یا نه. طرحی که الان ما دنبالش هستیم این است که نزدیکترین چاله به دریای آزاد، چاله جازموریان است.۹۶ کیلومتر تا دریا فاصله دارد. عمقش اگر لب به لب پر بشود ۵۳۳ متر از سطح دریا ارتفاع خواهد داشت. ما میتوانیم با حفر یک قنات با همان شیوه سنتی ایرانی، آب را به کوهپایههای جنوب جازموریان برسانیم با یک شیب ۱۰ متری و آب را پمپ بکنیم. آب را اگر بریزیم در جازموریان هم از فروپاشی اکوسیستم آن جلوگیری میکنیم که تا ده سال دیگر تبدیل به کویر لوت دیگر نشود. هم میتوانیم آنجا مدلسازی و مطالعه کنیم.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر