close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
فرهنگ

ستاره ها در آسمان سینمای ایران؛ بخش اول: ستاره ها چشمک می زنند

۲۳ مرداد ۱۳۹۳
پرویز جاهد
خواندن در ۸ دقیقه
عبدالحسین سپنتا و روح انگیز سامی‌نژاد در فیلم دختر لر
عبدالحسین سپنتا و روح انگیز سامی‌نژاد در فیلم دختر لر
فخرالزمان جباروزیری
فخرالزمان جباروزیری
ستاره ها در آسمان سینمای ایران؛ بخش اول: ستاره ها چشمک می زنند
روج انگیز سامی‌نژاد اولین زن بازیگر ایران
روج انگیز سامی‌نژاد اولین زن بازیگر ایران
صحنه ای از فیلم دختر لر
صحنه ای از فیلم دختر لر
پوستر فیلم دختر لر
پوستر فیلم دختر لر
ستاره ها در آسمان سینمای ایران؛ بخش اول: ستاره ها چشمک می زنند

« می بینم که در تاریکی ستاره ای می درخشد و روزی این مملکت را پر نور خواهد کرد.»

(دختر لُر. عبدالحسین سپنتا)

ستاره های سینما، بازیگرانی اند که به خاطر بازی هایشان در نقش های اصلی در فیلم های موفق سینمایی شهرت ملی یا بین المللی دارند. ستاره های سینما عموما نزد مردم محبوبیت دارند و بسیاری از تماشاگران سینما به خاطر دیدن آنها و بازی آنها به سینما می روند. آنها کسانی اند که مردم با دیدن شادی و خوشحالی آنها شاد می شوند و با دیدن غم ها و دردهای آنها می گریند. از این رو، حضور آنها در یک فیلم، عامل موثر و تعیین کننده ای در موفقیت تجاری و فروش آن فیلم است. ستاره ها، شمایل هایی ماندگارند و بر رفتار اجتماعی تاثیر می گذارند، مردم از آنها الگو می گیرند، مانند آنها لباس می پوشند، مثل آنها خود را می آرایند و سعی می کنند مانند آنها حرف بزنند و ژست بگیرند. با این حال، این تنها چهره و بازی یک بازیگر نیست که از او یک ستاره می سازد بلکه ستاره شدن بازیگر، روندی است که ابتدا با بازی او در نقش های مهم و چشمگیر آغاز شده و بعد با حمایت مطبوعات و رسانه ها و روش های تبلیغاتی استودیوهای فیلمسازی و شبکه های اجتماعی، که در مجموع سیستم ستاره سالاری نامیده می شود، ادامه می یابد.

بر اساس چنین تعریفی، سینمای ایران نه قبل از انقلاب و نه بعد از آن، هرگز صاحب سیستمی به نام سیستم «ستاره ها» یا «ستاره سالاری» آنچنان که در سینمای غرب و هالیوود مرسوم است نبوده چرا که این سینما، فاقد سیستم تولید استودیویی بوده است. اما بدون تردید، ستاره ها در سینمای قبل از انقلاب ایران، نقش و جایگاه مهم تری داشتند؛ چرا که نه تنها با بازی خود در فیلم ها، باعث موفقیت و فروش آن فیلم‌ها می‌شدند بلکه تاثیرگذاری اجتماعی آنها نیز بیشتر از امروز بود.

بررسی تاریخی نقش و جایگاه ستاره ها در سینمای ایران، موضوع گسترده ای است که نیازمند بررسی عمیق جامعه شناسانه و زیبایی شناختی است و در یک یا چند مقاله نمی توان به همه جنبه های آن پرداخت. از این رو در این مجموعه مقاله ها، سعی کرده ام تنها روی نقاط عطف تاریخی در سینمای ایران از نظر بازیگری و ستاره سازی تمرکز کرده و ظهور و افول برخی ستاره های پر اهمیت تر را در پس زمینه تحولات تاریخی و اجتماعی بررسی کنم.

تبلیغ ستاره های خارجی در مطبوعات ایران

در نخستین سال های ورود سینما به ایران که هنوز نشانی از محصولات سینمای ایران نبود و سینماهای ایران در انحصار تولیدات خارجی (عمدتا آمریکایی) بود، بهترین راه برای تبلیغ فیلم ها، برجسته کردن نام ستارگان آن فیلم ها و تاکید روی نام آنها در اعلان های سینمایی و آگهی های تبلیغاتی روزنامه ها برای کشاندن مردم به سالن های سینما بود. 
گراند سینما در لاله زار با تبلیغات پیرامون ستاره های فیلم های صامت و اعلان عکس های آنها گشایش یافت. در اعلان تبلیغاتی فیلم « پدر پابلند» با شرکت مری پیکفورد، ستاره فیلم های صامت که در روزنامه اطلاعات 28 اسفند 1305 چاپ شد، آمده بود:

"فیلم پر پابلند بازی کننده آن ماری پیکفورد مشهورترین آرتیست دنیا برای عیدی جهت مشتری های محترم این فیلم مشهور دنیا در ایام عید نمایش داده می شود. از دیدن این فیلم اخلاقی یک آرتیست معروف دنیا غفلت نکنید."

از سال 1317 روزنامه اطلاعات، هر هفته، صفحه ای سینمایی منتشر می کرد که عمده مطالب آن مربوط به زندگی ستارگان معروف آمریکایی همراه با چاپ عکس آنها بود. از دهه بیست، با پیدایش نشریات سینمایی مثل هالیوود، ستارگان، هنرپیشگان ایران، ستارگان سینما و ایران فیلم، ستارگان سینما اهمیت بیشتری در جامعه ایران پیدا کرده و روی جلد و صفحات داخلی آنها، پر شد از عکس های کوچک و بزرگ این ستارگان.

در دهه سی، مجله «ستاره سینما» که در واقع نخستین نشریۀ سینمایی جدی در ایران بود، در هر شماره، عکس روی جلد خود را به یکی از ستارگان مشهور سینمای جهان اختصاص داد، سنتی که در دهه های چهل و پنجاه نیز تداوم یافت.  

ستاره ای متولد می شود 

در صحنه ای از فیلم دختر لُر ساخته عبدالحسین سپنتا که اولین فیلم ناطق سینمای ایران به شمار می رود، گلنار(روح انگیز سامی نژاد) به معشوق خود جعفر می گوید: « می بینم که در تاریکی ستاره ای می درخشد و روزی این مملکت را پر نور خواهد کرد.»

برخی از منتقدان، منظور گلنار از این ستاره را رضاشاه تعبیر کرده اند اما شاید بتوان آن را نمادی از ستاره های سینمای ایران دانست که بعدها در آسمان تاریک سینمای ایران ظهور می کنند.

روح انگیز(صدیقه) سامی نژاد، نخستین بازیگر زن سینمای ایران بود که تنها در سه فیلم دختر لر، فردوسی و شیرین و فرهاد عبدالحسین سپنتا بازی کرد و نه تنها هرگز فرصت نیافت که به ستاره ای در سینمای ایران آن زمان تبدیل شود بلکه بازی در سینما، حیثیت اجتماعی او را خدشه دار کرد و زندگی اش را برباد داد. او که شغل اصلی اش پرستاری و همسر دماوندی، یکی از کارکنان کمپانی امپریال فیلم بمبئی (تهیه کننده فیلم سپنتا) بود و در هندوستان زندگی می کرد، به درخواست سپنتا در نقش گلنار در فیلم دختر لر بازی کرد اما این کار او در جامعه به شدت مذهبی و سنتی ایران دهه سی که زنان اجازه ورود به مدرسه آرتیستی سینمای اوانس اوگانیانس را نداشتند، ریسک بزرگی بود و باعث شد که او انگشت نمای خلق شده، کتک بخورد و ناسزا بشنود و شوهرش نیز او را رها کند. هنگامی که صدیقه سامی نژاد در سال 1376 در آپارتمانش در خیابان پاسداران تهران در انزوای مطلق از دنیا رفت، کمتر کسی او را به یاد می آورد و آنها که او را به یاد داشتند، گمان می کردند که او مدت ها قبل از دنیا رفته است.

پیش از روح انگیز سامی نژاد، هیچ زن مسلمان ایرانی، در فیلم های ایرانی ظاهر نشده بود و اولین بازیگران زن فیلم های کارگردان هایی مثل اوانس اوگانیانس و ابراهیم مرادی، زن های مهاجر ارمنی مثل آسیا قسطانیان، ژاسمین ژوزف، مادام سیرانوش و لیدا ماطاوسیان بودند که اغلب از تئاتر وارد سینما شده بودند. 

در آن دوران، زنان ارمنی، برخلاف زنان مسلمان، اجازه داشتند که بدون حجاب و با کلاه‌های جور واجور در ملاء عام ظاهر شوند و به همین دلیل حضور آن‌ها در تئاتر و نیز در سینما، مورد اعتراض آخوندها و مردم مذهبی نبود. جمال امید در تاریخ سینمای ایران می نویسد که ابراهیم مرادی برای فیلم «انتقام برادر» که در انزلی می ساخت، دنبال یک بازیگر زن بود. در آن زمان در تئاتر، مردان زن پوش، نقش زنان را بازی می کردند اما مرادی اصرار داشت که حتما یک زن نقش دختر فیلم او را بازی کند. احمد مرادی، دایی زاده ابراهیم مرادی و دستیار او در این باره می گوید: «به توصیه یکی از دوستان به رشت به ملاقات خانمی ارمنی در محله جیرکوچه به نام ژاسمین ژوزف رفتم که سوابق بازیگری داشت و پس از آنکه موافقتش را اعلام داشت او را نزد آقای محترمی که به پاچه آخوند چشم گوشه ای شهرت داشت، برده و صیغه اش کرده و به انزلی بردم. بعدا یکی از دوستان او به نام لیدا ماطاوسیان نیز اعلام همکاری کرد.»

مرادی برای فیلم دومش یعنی « بوالهوس» نیز همین مشکل پیدا کردن بازیگر زن را داشت. رقیه چهره آزاد که در آن زمان بازیگر تئاتر و عضو کلوب آرتیست های سینما بود، پیشنهاد بازی در این فیلم را رد کرد. اما مرادی سرانجام با درج آگهی دعوت از بازیگران زن، موفق شد آسیه شریعتمداری و قدسی پرتوی را برای ایفای نقش نزهت(دختر روستایی) و ثریا(دختر شهری) فیلم پیدا کند.

فیلم دختر لر، نه تنها نخستین بازیگر زن سینمای ایران را معرفی کرد بلکه نخستین فیلم ایرانی است که قهرمان پردازی می کند. در واقع جعفر(با بازی سپنتا)، افسر ایرانی که به مبارزه با راهزن ها و اشرار می پردازد، نخستین قهرمان سینمای ایران است.

عبدالحسین سپنتا، اگرچه نخستین بازیگر مرد سینمای ایران نبود و پیش از او، بازیگران دیگری از جمله حبیب الله مراد، فارغ التحصیل دوره دوم مدرسه آرتیستی سینما و بازیگر اصلی فیلم حاجی آقا آکتور سینمای اوگانیانس، این راه را آغاز کرده بودند، اما این سپنتا بود که با بازی در نقش هایی حماسی، تاریخی و عاشقانه مثل جعغر در دختر لر، فردوسی در فیلم «فردوسی»، فرهاد در «شیرین و فرهاد»، مجنون در «لیلی و مجنون» و همایون در «چشم های سیاه»، خود را به عنوان نخستین قهرمان مرد سینمای ایران به مردم شناساند و محبوبیتی در حد یک ستاره مرد سینما پیدا کرد. تصاویر تبلیغاتی این فیلم ها، دنباله روی و تقلید سپنتا از الگوهای ستاره سازی هالیوودی را نشان می دهد. شمایل سپنتا در «لیلی و مجنون»، شباهت آشکاری به شمایل بازیگر ایتالیایی تبار سینمای صامت آمریکا، رودلف والنتینو، بمب سکسی اوایل قرن بیستم و بازیگر فیلم های افسانه ای آمریکایی از شرق مثل «شیخ»(1921) و «پسر شیخ»(1926) داشت.

علاوه بر روح انگیز سامی نژاد، بازیگر زن دیگری که در این دوران با بازی در فیلم های سپنتا، به سینمای ایران معرفی می شود، فخرالزمان جبار وزیری است که پس از تحصیل در رشته بازیگری در غرب در سال  1312 به ایران بازگشت و به همراه اوانس اوگانیانس، مدرسه آرتیستی سینما را راه اندازی کرد اما بعد از دعوت سپنتا از او برای بازی در فیلم "شیرین و فرهاد" راهی هندوستان شد. جبار وزیری، جز در «شیرین و فرهاد»، در فیلم های دیگر سپنتا مثل «چشم های سیاه" و «لیلی و مجنون» نیز بازی کرد. 

نوع لباس، آرایش و فیگورهای بازیگران زن فیلم های سپنتا از جمله روح انگیز سامی نژاد، ایران دفتری، و فخرالزمان جبار وزیری در فیلم های «شیرین و فرهاد» و «لیلی و مجنون»، بیانگر تاثیرپذیری آشکار او از ستاره های هالیوودی در فیلم هایی است که آمریکایی ها درباره دنیای افسانه ای و هزارو یکشبی شرق می ساختند. در واقع غرب، الگوی فانتزی مورد نظر خود از شرق افسانه ای و زنان و مردان آن را در سینما تولید می کرد و همان الگوها دوباره به وسیله سینماگران شرقی، بازتولید می شد.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

فرهنگ

آتش‌‌سوزی سینما رکس؛ غروب یکی از همین روزها

۲۳ مرداد ۱۳۹۳
همایون خیری
خواندن در ۳ دقیقه
آتش‌‌سوزی سینما رکس؛ غروب یکی از همین روزها