close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
سیاست

آیا حکم رحیمی، تیر خلاص به احمدی نژاد بود؟

۹ بهمن ۱۳۹۳
رضا حقیقت‌نژاد
خواندن در ۵ دقیقه
آیا حکم رحیمی، تیر خلاص به احمدی نژاد بود؟

صدور حکم رحیمی موجی از واکنش ها را در قبال محمود احمدی نژاد برانگیخته است. گروهی موضع احمدی نژاد در قبال رحیمی را ناجوانمردانه و پشت خالی کردن می دانند. گروهی دیگر - از نزدیکان احمدی نژاد- خوشحالند که مشخص شد رحیمی از اول در اردوگاه احمدی نژاد نبوده، گروهی دیگر معتقدند این حکم می تواند زمینه ای برای برخورد با احمدی نژاد باشد و گروهی دیگر بر این باورند که با توجه به تحرکات نسبی احمدی نژاد و یارانش، این حکم در واقع تیر خلاص به عمر سیاسی احمدی نژاد بود.

واقعیت ملموس در فضای سیاسی ایران این است که احتمال بازگشت احمدی نژاد به قدرت در دورانی که آیت الله خامنه ای رهبر است، چیزی است معادل احتمال ریاست جمهوری مجدد بنی صدر در دوران آیت الله خمینی. 

رصد تحولات دو سال آخر احمدی نژاد یعنی بعد از خانه نشینی 11 روزه در بهار 90، سیر حمایت های رهبر جمهوری اسلامی از رئیس دولت پیشین از عرش به فرش آمد. از نظر تاریخی هم آیت الله خامنه ای فردی به شدت کینه جوست. سرنوشت سیاسی آیت الله آذری قمی، میرحسین موسوی، آیت الله صادق شیرازی و حتی در سطوحی دیگر مولوی عبدالحمید و یا عطاالله مهاجرانی، نتیجه عناد و کینه ورزی های شخص آیت الله خامنه ای بوده نه الزاما برآیند تحولات سیاسی. 

وجه سوم را باید در اهمیت عنصر اعتماد نزد رهبر جمهوری اسلامی جست. او در مسیر دو دهه گذشته نشان داده که رابطه اش با معتمدانی که وفاداری کامل داشته اند و اطاعت محض کرده اند، جدی و دائم بوده، نمونه های این باند بسیارند، حدادعادل، فیروزآبادی، جنتی و ... 

در سطحی دیگر و فراتر از نگاه مرکزگرا، هیچ گروه سیاسی در ایران در شرایط کنونی حاضر به همراهی سیاسی با محمود احمدی نژاد نبوده و او از حداقل امکانات رسانه ای و یا اجازه مانور عمومی برای ساماندهی فعالیت های انتخاباتی برخوردار نیست. از نظر اجرایی، سرنوشت فلاکت بار و معلق دانشگاه ایرانیان، نمونه بارزی از ناتوانی فزاینده اجرایی، تشکیلاتی و سیاسی احمدی نژاد در روزهای اخیر سیاست ایران است. 

با این تفاسیر به روشنی می توان گفت از منظر سیاسی و تشکیلاتی در فضای کنونی ایران، احمدی نژاد یک مرده سیاسی بیش نیست و خودش بهتر از هر فردی می داند که احتمال بازیش در سطوح بالادستی میدان سیاست ایران چقدر به غیرممکن نزدیک است. 

با این حال دو نکته را نمی توان از نظر دور داشت. نخست اینکه هنوز گروهی از مدیران میانی و چهره های سیاسی هستند که دلبسته احمدی نژاد هستند، به خصوص احمدی نژاد منهای مشایی. آنها اگرچه پراکنده اند و اندک به نظر می رسند ولی کماکان بویشان به مشام دیگران می رسند. گروهی از آنها، گرد رئیس دولت سابق در دفتر او جلسه ای جمع می شوند، شبیه دولت سایه، هیاتی تشکیل می دهند، در رسانه های نزدیک به احمدی نژاد مطلب می نویسند، اندیشه کاندیداتوری در انتخابات مجلس آینده را دارند ولی اکنون و با سرنوشت رحیمی به خوبی متوجه شده اند که همکاری و رفاقت با احمدی نژاد می تواند چقدر هزینه زا باشد. این حکم می تواند حجم ریزش در شبکه احمدی نژاد را بیشتر و بیشتر کند.

نکته دوم اما به برآوردها درباره پتانسیل اجتماعی احمدی نژاد باز می گردد. این احتمال عجیبی نیست که بسیاری از مردم ایران همانگونه که هنوز از اعدام های 67 چیزی نمی دانند، درباره قتل های زنجیره ای چیزی نخوانده اند و یا از سرنوشت کشته های انتخابات 88 نشنیده باشند، درباره فساد دوران احمدی نژاد هم کمتر می دانستند. در چنین شرایطی، اعلام علنی فساد معاون اول احمدی نژاد و پخش خبر محکومیت او در صداوسیمای دولتی و شبکه های ماهواره ای می تواند باز هم هزینه با احمدی نژاد بودن را افزایش دهد.

بسیاری در فضای سیاسی سال 76 به خاطر دارند که مهم ترین جرم ناطق نوری در افکار عمومی این بود که او را نزدیک به هاشمی می دانستند و در سال های پس از آن هم نزد افکار عمومی همراه هاشمی بودن چیزی بود شبیه همراه دزد بودن، گزاره ای که احمدی نژاد در انتخابات های 84 و 88 به خوبی از آن استفاده کرد و شعار انتخاباتی حامیانش یعنی "دزدگیر 88، با گارانتی ملت" از همین باورها برخواست. اکنون اما ورق بازگشته و اندک اندک در افکار عمومی جا می افتد که با احمدی نژاد بودن یعنی دزد بودن!

در این میانه، واکنش محمود احمدی نژاد می تواند مهم باشد؟ نخستین واکنشش به حکم رحیمی به نامه معاون اولش منجر و در نهایت آبروریزی بیشتر برای او منجر شد. تضمینی نیست که دیگر واکنش ها هم چنین نتیجه ای نداشته باشد. سابقه همین هشت سال هم نشان می دهد که او اگر پشتوانه ای چون خامنه ای نداشته باشد، اهل میدان های سخت نیست. همانگونه که در جلسه استیضاح کردان به مجلس نرفت و از او دفاع نکرد، پس از خانه نشینی 11 روزه وقتی دید مجلس برای دادن رای عدم کفایت به او جدی شده، به محل کار بازگشت و پس از ردصلاحیت اسفندیار رحیم مشایی، جز یکی دو نق کوتاه، هیچ نکرد، کما اینکه در پرونده رحیمی هم اعلام برائت کرد از دوست دیرینه اش. 

در مجموع، در شرایط کنونی، سایه رحیمی بر سر احمدی نژاد همانقدر سنگین است که سایه سعید امامی (عامل قتل های زنجیره ای 77) بر سر علی فلاحیان (وزیر اطلاعات دوره هاشمی) سنگینی کرد. قتل ها در زمان وزارت اطلاعات دولت خاتمی رخ داد ولی سعید امامی، یار غار و مهره نزدیک علی فلاحیان بود. احمدی نژاد، فلاحیان سیاسی روزگار ماست، با انبوهی پرونده های ناگشوده. از این منظر، حکم رحیمی نه تنها تیر خلاص به محمود احمدی نژاد که رها کردن جنازه یک مرده در بیابان بود، بیابان اصولگرایی.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

تصویری

منتخب تیترهای روزنامه‌های امروز ۹ بهمن ماه

۹ بهمن ۱۳۹۳
منتخب تیترهای روزنامه‌های امروز ۹ بهمن ماه