سیاست ایران + روز شنبه – درخواست های معمولی حاج حبیب = پشت پرده دانشگاه احمدی نژاد

۵ مرداد ۱۳۹۲

برای دیدن توضیحات عکس ها یکبار روی عکس کلیک کنید .

تقریبا ملت غافلگیر شدند، برای وزارت ارشاد دولت روحانی، عده ای دنبال مسجد جامعی بودند، حتی در حد سید محمد خاتمی. عده ای دیگر برای محمدعلی زم امضا جمع می کردند و عده ای حرف از محمد بهشتی می زدند و این وسط اسم برخی نزدیکان حسن روحانی مثل حسام الدین آشنا هم به میان آمد ولی در نهایت اسم علی جنتی به گوش رسید، پسر احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان. علی بر خلاف پدر با هاشمی و نزدیکانش مانند روحانی خوب است. البته امروز کدخدایی، سخنگوی سابق شورای نگهبان گفته که روحانی ردصلاحیت شده بود و جنتی کلی ریش گرو گذاشت تا توانست رای مثبت بگیرد برایش ولی کلا جنتی در ظاهر با هر کس که هاشمی چی باشد، ساز مخالف می زند. اما برگردیم به اول متن، این عکس که مربوط به سه دهه پیش است و علی جنتی (سمت راست) را به همراه حسن روحانی در شورای سرپرستی صداوسیما نشان می دهد، تایید می کند که رفافت و همکاری این دو خیلی سابقه دار است و غافلگیری خیلی هم بجا نیست.

علی مطهری امروز چهل پنجاه نماینده را برداشت و برد دیدار حسن روحانی. گویا این دیدارها، مقدمه تشکیل فراکسیونی است به نام اعتدال که مطهری امیدوار است ۱۰۰ نماینده، عضوش شوند. این روزها غلامعلی حدادعادل دوباره موتورش روشن شده، با لاریجانی دیدار کرده، برای وزرای پیشنهاد خط و نشان می کشد و فراکسیون تحت نظرش یعنی فراکسیون اصولگرایان که اغلب نزدیکان مصباح یزدی هستند، هم خودش را برای حالگیری از کابینه آینده آماده می کند. فراکسیون اعتدال اگر نهایی شود، در مجموع چهار فراکسیون در مجلس خواهیم داشت: رهروان ولایت که پیروان لاریجانی هستند، اصولگرایان که رفقای حدادعادل محسوب می شوند، اعتدال که تیم مطهری است و اصلاح طلبان که خیلی کم تعداد هستند. این چهارگانه بازی سیاست در مجلس را پیچیده تر و کار روحانی را سخت تر می کند. با این حال فعلا که اصلاح طلبان در مجلس نهم جانی ندارند، برافراشتن یک پرچم به نام اعتدال کاری هوشمندانه و ضروری است که مطهری دارد انجامش می دهد، هر چند موجب ریزش در فراکسیون تحت نظر لاریجانی می شود و شکاف و گلایه هایی در پی خواهد داشت.

شاید خیلی ها تصور کنند ویروس نامه نگاری های بی سر و ته را محمود احمدی نژاد در جان سیاست ایران انداخت ولی باید گفت که حبیب الله عسگراولادی سابقه دارتر است. پیر موتلفه ای ها از قدیم نامه به اصلاح طلبان می نوشت، در این سال ها کلی نامه هم به احمدی نژاد نوشت. یک مدت نامه نگاری هایش با محمدرضا خاتمی نقل محافل شده بود، یک مدت هم با گروهی از اصلاح طلبان زندان نرفته نامه پراکنی کرد. اخیرا نامه ای به فاطمه کروبی نوشته و دست آخر هم خطاب به جناب آقای باراک حسین اوباما نامه سرگشاده نوشته است. درخواست هایش هم ساده است، اوباما منابع اطلاعاتی اش درباره ایران را تغییر دهد، حرف های خامنه ای را قبول کند، منابع مالی بلوکه شده زمان شاه را آزاد کند، تحریم ها را لغو کند، حرفی از جنگ نزند تا بتواند با ایران به عنوان بانفوذترین ملت بین ملت های جهان گفت و گو کند و اگر چنین نکند، در این مناقشه خداوند بزرگ از ملت ما حمایت می‌کند و شما از حمایت خدا بی‌نصیب هستید به همین خاطر ملت ما همیشه در این هماوردی پیروز است و آمریکا هم در آینده مثل شوروی تجزیه می شود. والسلام.

محمود احمدی نژاد هم دانشگاه راه اندازی می کند. دانشگاه داشتن اساسا در بین اهل سیاست ایران یک ژست است. مهدوی کنی دارد، موسوی اردبیلی هم، حسن خمینی دارد مقدماتش را فراهم می کند، هاشمی شاهرودی مجوزش را گرفته، صادق لاریجانی هم فعلا در قوه قضائیه یکی دارد و ... معمولا دانشگاه، محل شروع خیلی محافل و کارهای دیگر هم هست. مثلا محمود احمدی نژاد که اسم دانشگاهش ایرانیان است، کارهای بزرگتری زیر سر دارد. یکی اش خانه فرهنگ ایرانیان خارج از کشور است. تابستان ۸۹، محمدشریف ملک زاده مسئول تشکیل این خانه شد و گفته شد در ۴۰ کشور می خواهند راه اندازی اش کنند. مجوز یک خبرگزاری هم گرفتند به اسم ایرانیان، تا حالا ۱۰ میلیارد تومان هم کمک بلاعوض گرفته اند. مشایی، بقایی و بقیه نوچه های محمود دنبال کارهایش هستند و می خواهند ساختمان شورای عالی ایرانیان خارج از کشور را هم تصاحب کنند. مجوز یک بیمارستان بزرگ در کیش را هم قبلا گرفته بودند که فعلا گندش در نیامده. فکر نکنید که فقط دانشگاه محمود است که ردگیری اش به این موارد می رسد. بقیه دانشگاه ها هم چیزی شبیه همین هستند.