close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

توپ، پول و جام شکسته

۲۰ تیر ۱۳۹۳
بلاگ میهمان
خواندن در ۷ دقیقه
توپ، پول و جام شکسته

​با وجود علاقه مردم ایران به ورزش فوتبال، به نظر می رسد کم‌تر کسی درباره بده و بستان‌های مالی و سیستم اقتصادی این ورزش در ایران اطلاع درستی دارد. در حالی که چشم میلیون‌ها هوادار تیم ملی در جام جهانی به دنبال توپ فوتبال بود، دست‌هایی در حال شمردن و تقسیم منافع مالی این حضور بودند. هیچ توپی بدون پول نمی چرخد، به ویژه در جام جهانی.

تیم ملی فوتبال ایران با کسب تنها یک امتیاز از جام جهانی برگشت. درباره کیفیت حضورش در این دوره از مسابقه ها همین بس که دروازه‌بان ناشناخته اش الان یک چهره جهانی است که «هش تگ» خود را در شبکه اجتماعی توییتر« #IranianGoalKeeper»  دارد. شکایت ایرانی ها به جایی رسید و داور بازی تیم در برابر آرژانتین در این جام تحت فشار زیادی برای حاشیه نشینی قرار گرفت.

پس جای تعجبی ندارد که هواداران برای استقبال از این تیم به فرودگاه امام رفتند. این ها همه اکنون گذشته این ورزش شده اند. حالا دیگر جام جهانی 2014 برای ایران یک خاطره است و بخشی از تاریخ این ورزش در کشور به شمار می رود.

اما فوتبال ما هم‌چنان به راه خود ادامه می دهد تا فوتبالی ایرانی باشد و بحث‌هایش همان بحث‌های همیشگی. آیا مربی تیم را باید نگه داشت یا نه؟ آیا مربی تیم حق الزحمه زیادی مطالبه نکرده است؟ آیا بازی‌های تدارکی کافی بودند؟ پول تمدید قرارداد «کی‌روش» را که باید بدهد؟ راستی هشت میلیارد تومان بودجه فدراسیون چه خواهد شد؟ آیا این پول زیادی برای فدراسیون نیست؟ برای چهار سال آینده فوتبال ایران چه منابعی وجود دارد و این منابع از کجا خواهد آمد؟

حالا که شور و هیجان‌ها خوابیده، خوب است به خاطر بیاوریم فوتبال نه تنها ورزش، بلکه یک صنعت هم هست؛ صنعتی که تقاضا، محصولات و منابع درآمدهای خود را دارد.

نگاه بی‌طرفانه به صنعت فوتبال در ایران کار آسانی نیست. جایی که نام‌های بزرگ فراوانند و شخصیت‌ها خود را محق می دانند از پاسخ‌گویی مصون باشند. با این‌حال، مانند هر صنعت دیگری، فوتبال ایران متشکل از بنگاه‌های (باشگاه‌های) مختلفی است که تحت نظارت شدید دولت و نظام حاکمه فعالیت دارند و محصولی سرگرم کننده را به علاقه‌مندان خود عرضه می کنند.

این صنعت با سه ویژگی از سایر صنایع کشور متمایز می شود: بنگاه‌هایش مالک محصول تولیدی خود نیستند، انحصارهایی که به تحمل آن‌ها محکوم است و نبود شفافیت در مبادلات اقتصادی.

در سال‎های اولیه حیات ورزش فوتبال در ایران، این ورزش به عنوان یک سرگرمی سالم و وسیله گذران وقت شناخته می شد. مانند سایر ورزش‌ها، بسیاری به فوتبال نیز به عنوان موجودی نیازمند حمایت و قیومیت دولت نگاه می کردند. در این نگاه، جایی برای تقاضای بازار رو به گسترش هواداران فوتبال در ایران نبود؛ تقاضایی که هزاران نفر را به استادیوم‌های کم امکانات کشور می کشاند و میخکوب دستگاه‌های تلویزیون می کرد.

دید رسمی سنتی حاکم در دستگاه‌های دولتی ایران، فوتبال را هنوز یک محصول نمی داند؛ ورزشی با علاقه‌مندانی که مایلند برای آن هزینه کنند و یکی از خواستنی ترین محصولات فرهنگی میان ایرانیان در داخل و خارج از کشور است. جالب است که دستگاه رسمی حاکم بر کشور، خود بیش از همه از این نوع نگاه سود می برد.

از آن جایی که دولت قیم ورزش فوتبال بوده است، تقریبا هیچ باشگاهی در ایران مالک بازی خود نیست. مردم به ورزشگاه‌های دولتی می روند تا بازی کسانی را ببینند که با استفاده از امکانات دولتی و با اجازه دولت به بازی فوتبال مشغولند.  این جا حق پخش بازی‌ها برای علاقه‌مندان به طور طبیعی به قیم صنعت متعلق است و نه به باشگاه‌ها. از سوی دیگر، صدا و سیمای جمهوری اسلامی روشی جز انحصار در پخش بازی‌های فوتبال نمی شناسد و شاید حتی در ناخودآگاه فرهنگ سازمانی خود، پخش بازی‌های باشگاه‌های کشور را یک جور لطف به آن‌ها و ناشی از اجبار به سرگرم کردن بینندگانش می داند.

این نوع نگاه در دهه 60 شاید زیاد پرسش برانگیز نبود. صداوسیما سازمانی دولتی بود که از بودجه عمومی تامین می شد و برای برائت جستن از مصرف زدگی غربی، حتی آگهی‌های بازرگانی تلویزیونی یا رادیویی از شبکه های آن پخش نمی شدند.

 دوران سازندگی به رکود و مطرود بودن آگهی های بازرگانی در صدا و سیما پایان داد و مدیران این سازمان خیلی زود متوجه شدند که فوتبال بیننده دارد و ببینده بیش‌تر یعنی درآمد زیادتر.

با این حال، اوضاع صنعت فوتبال بهتر نشد. انحصار مطلق و کامل دولت در صنعت فوتبال و انحصار کامل و مطلق سازمان صداوسیما در رسانه های رادیویی و تلویزیونی کشور به این معنا بوده و هست که افزایش درآمد این سازمان از محل بازی‌های فوتبال به معنای افزایش درآمد باشگاه‌های فوتبال نبوده و نیست.

با وجود اعتراض‌های باشگاه‌ها و فدراسیون فوتبال، صداوسیما پخش بازی های فوتبال را حق خود می داند. این سازمان که به دلیل رعایت حساسیت‌های فقهی نظام  سیاسی نمی تواند برنامه های سرگرم کننده مطابق با سلیقه مردم تولید کند، با فوتبال مردم را سرگرم می‌کند. 

وقتی به ارقام درآمدها نگاه می کنیم، متوجه می شویم این انحصار تا چه حد به سود این نهاد رسمی کشور بوده است که در ماورای قوه مجریه، به فعالیت مشغول است. درآمدهای صدا و سیما در سال 1392 از بازی‌های فوتبال، 260 میلیارد تومان تخمین زده شده است و برخی این درآمدها را 400 میلیارد تومان ارزیابی می کنند. این سازمان  قرار بوده کم‌تر از 6درصد این مبلغ را که حدود 15 میلیارد تومان می شود، به باشگاه‌ها پرداخت کند.

در حالی که این سازمان تنها از پخش سه بازی ایران در جام جهانی، درآمدی معادل 200 میلیارد تومان داشته است، بودجه اختصاص داده شده به فدراسیون فوتبال کشور در حال حاضر تنها 8 میلیارد تومان است که 4 درصد این عدد می شود. شاید جای تعجبی نداشته باشد که برخی دست اندرکاران فوتبال گفته اند اگر مردم می خواهند کی‌روش بماند، بهتر است به صداوسیما فشار بیاورند تا منابع مالی لازم را در اختیار فدراسیون قرار دهد.

همراه هر انحصاری، فرصت‌های فراوانی برای سودجویی و رانت خواری خلق می شود که در پشت پرده و از طریق رابطه های خاص شکل می گیرند. انحصار صدا و سیما در پخش بازی‌های فوتبال به این معنا است که وابستگان مدیران این سازمان و نهادهای دولتی بیش‌ترین سود را از مازاد تولید شده توسط صنعت فوتبال در ایران کسب می کنند.

شاید جالب باشد که بدانیم خریدار عمده آگهی‌های بازرگانی مسابقه‌های جام جهانی، با نزدیک به 90 درصد زمان آگهی ها، «شرکت رایتل» بوده است که زمانی توسط مدیران منصوب به «سعید مرتضوی»، قاضی پیشین و رییس سابق سازمان تامین اجتماعی اداره می شد.

نبود شفافیت در مبادله‌های اقتصادی مربوط به صنعت فوتبال برای افراد و دستگاه‌های درگیر در این رانت خواری مصونیت ایجاد کرده است.

این نبود شفافیت فقط محدود به درآمدهای باشگاه‌ها نیست؛ تقریبا همه افراد درگیر صنعت، از بازیکنان و مربیان گرفته تا مدیران، خود را مجبور به زدوبند برای انجام مبادله می بینند. در نتیجه، تخمین ارزش برندهای باشگاه‌ها، بستن قرارداد با بازیکنان و تامین تجهیزات و البسه مورد نیاز این تیم‌ها تنها از طریق ارتباطات و چانه زنی های مبتنی بر قدرت سیاسی انجام می شود. کنش و واکنش عرضه و تقاضا، تعداد هواداران و شناخته شده بودن برندها چندان ارزش و اعتباری ندارد.

در این فضا است که می توان باشگاه «راه آهن» تهران را با همه امکانات و تاسیسات به 8 میلیارد تومان خریداری کرد؛ باشگاهی که یکی از قدیمی‌ترین باشگاه‌های لیگ فوتبال ایران است و در پایتخت کشور قرار دارد.

باشگاه‌ها، بازیکنان و مربیان معمولا در مرکز توجه‌ها و تعصب‌های هواداران ورزش فوتبال قرار می گیرند. در این فضا، فرهنگی که فقر را یک ارزش می داند، جایی برای مسایل مادی نیست. ولی چهار سال دیگر به سرعت خواهد گذشت و اگر بخت یار باشد، تیم ایران دوباره به آستانه جام جهانی خواهد رسید. دوباره برای یک یا دو ماه بحث نبود منابع و امکانات مطرح خواهد شد، دوباره از خست فدراسیون و از زیادی دستمزد مربی تیم ملی شکایت‌ها شنیده خواهد شد و شاید دوباره تیم ملی بعد از سه بازی به خانه بازگردد تا مورد استقبال کسانی قرار بگیرد که آن قدر عاشق فوتبال هستند که پیروزی برایشان در درجه دوم اهمیت قرار دارد.  کاش آن روز بخاطر بیاوریم اگر در ورزش فوتبال موفق نیستیم برای آن است که صنعت فوتبال در ایران اسیر آفت انحصار نمی تواند هزینه ترقی ورزش فوتبال را تامین کند.​ و مانند بسیاری از محصولات دیگر کشور درآمد حاصل از آن در هزار پیچ رابطه بازی و انحصار دولتی و رسمی ناپدید می گردد

ثبت نظر

استان گیلان

نماینده فومن و شفت:نیروی انتظامی فقط یک شب حبیب را مهمان کرد

۲۰ تیر ۱۳۹۳
شهرام رفیع زاده
خواندن در ۱ دقیقه
نماینده فومن و شفت:نیروی انتظامی فقط یک شب حبیب را مهمان کرد