close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

هتل تک ستاره٬ یادداشت های روزانه زندان (بخش سی و هشتم )

۹ شهریور ۱۳۹۳
عیسی سحرخیز
خواندن در ۸ دقیقه
هتل تک ستاره٬ یادداشت های روزانه زندان (بخش سی و هشتم )

يكشنبه 23/3/89

ظاهرا سالگرد 22 خرداد با وجود اعلام‌هاي رسمي رهبران جنبش سبز ، بيانيه ی مشترك موسوي و كروبي و آثارش بر لغو راهپيمايي - به دليل ندادن مجوز رسمي- بدون مساله پشت سر گذاشته نشده است.

حدس مي‌زدم كه جريان‌هاي تندروتر جنبش سبز و ناراضیان از اين فرصت استفاده كنند و تظاهرات و اعتراض‌هاي پراكنده‌اي را سامان دهند و با وجود خطرهای محتمل دست به حركت‌هاي ايذايي بزنند و ابراز وجود کنند. هر چه كه بوده و هر اثری که داشته است، یکی از پیامدهای اين حرکت دستگيري حدود يك صد تا چهارصد نفر- براساس اقوال و گزارش‌هاي غيررسمي- بوده است. درنتیجه ظرفيت بازداشتگاه‌ها و زندان‌هايي كه افراد سياسي را نگاهداري مي‌كنند، بار دیگر بالا رفته است. بايد ديد از سر ريز بازداشتگاه های اطلاعات و سپاه در بندهای 209 ، 240 و 2 الف يا حتی بندهای عمومی 350، 7 و... اوین چيزي هم نصيب ما خواهد شد يا نه.

به نظر می رسد مسوولان ندامتگاه فردیس بالاخره ناامید شدند، چون انتظاري كه براي اعزام زندانيان سياسي وجود داشت، امروز منتفي شد. پیامد این امر این بود که تخت‌هاي ذخيره و خالي نگاه داشته شده به زندانيان کف خواب و ورودی های جديد اختصاص داده شود يا در جابه‌جايي‌هاي داخلي به كار رود.

بازرسي‌هاي نوبه‌اي و به هم ريختن همه چيز زندانیان و زير و رو كردن وسايل آنان و گشتن زير تخت‌ها خود نوعی خانه تكاني‌ها است چون برای زندانیان فرصت پتوشويي را فراهم می آورد- کاری که زندانیان سیاسی هم که از بازرسی مستثنی هستند، از حاشیه هایش بی بهره نیستد. امروز که این کار انجام شد، ما دردسرهای بار اول را نداشتیم که این بازرسی را امری عمومی تلقی می کردند. آن زمان، ما با این استدلال که اگر هدف بازرسی کشف مواد مخدر و اشیای کشنده و به اصطلاح تیزی است، ربطی به زندانیان سیاسی ندارد و نوعی توهین تلقی می شود. این حرف ها کار خود را کرد و ما مستثنی شدیم.

این روزها موضوع اصلی مورد بحث زندانیان جابه‌جايي بين زنداني است و نقل و انتقال های مرتبط با آن، چه آنها كه از اينجا به فشافويه مي‌روند و چه زندانيان جديدي كه جاي آنها را خواهند گرفت. بحث بازگرداندن زندانيان در حال مرخصی هم هنوز گرم است و كوچك‌ترين خبري از لغو مرخصی های نوبه ای حال زندانياني را كه مشمول اين امر مي‌شوند، تغيير مي‌دهد.

با تحقق یافتن اين تصمیم بايد منتظر تغيير رفتار و كردار زندانيان به خصوص افراد عصبي و كم تحمل بود. افزايش جمعيت و محدود بودن بودجه و امكانات به اين فشارهاي روحي و واکنش های عصبی دامن می زند. هنوز كه بندها پذيراي حدود يك چهارم ظرفيت واقعی خود هستند، مساله كمبود غذا- حتي در شرايط توزيع سيب‌زميني و تخم‌مرغ پخته- وجود دارد و آب سرویس های بهداشتی بند 2 در بسياري از ساعات روز یا قطع می شود يا كم فشار است، به ويژه صبح زود و دم غروب.

در شرایط کنونی که زندانیان زیادی از مرخصی بازنگشته اند دائم جلوی در توالت‌ها و حمام‌ها و همچنین مخابرات صف‌هاي طويل تشكيل مي‌شود و در موارد زیادی بين زندانيان بگو و مگو و مشاجره در می گیرد. اگر جمعيت زندانيان بالا برود، چنين مباحثي در حالت عصبي بودن بيشتر زندانيان مرخصي نرفته تشديد خواهد شد و پيش‌بيني مي‌شود به درگيري فيزيكي و گاه همراه با خونريزي بينجامد.

خون و خونريزي در زندان علاوه بر مسائل عادي‌اي كه در بردارد، در شرايطي خاص مي‌تواند تبعات و پيامدهاي جبران‌ناپذيري داشته باشد. علت این امر، از جمله وجود زندانيان مبتلا به هپاتيت، اچ‌.آي.وي مثبت یا ايدز است. گفته می شود بر اساس آمارهای رسمي و اعلام شده، در بند 2 زندان فردیس دست كم دو زندانی مبتلا به این نوع بیماری های مسری خطرناک وجود دارد. هر نوع مشاجره و دعوا و خون و خونریزی خطر سرایت بیماری به دیگر زندانیان را تشدید می کند. پزشكان متخصص اعتقاد دارند که در شرایط کنونی این بیماری ها در بيش از 90 درصد موارد از طريق ارتباط جنسي در زندان انتقال مي‌یابد و نقش سرنگ و ابزار استفاده از مواد مخدر به شدت كاهش يافته است. به هر حال تركيب اين دو، عامل اصلی سرايت ايدز و... در زندان‌هاي مردان است که لواط و مصرف مواد مخدر رواج فراوان دارد.

چند روز پيش برخي از زندانيان به صورت جداگانه در خصوص اين خطر با من صحبت و مشاوره كردند. پاسخ من اين بود که "موضوع را رسما به مسوول بند و رئيس زندان فرديس منتقل كنيد، هرچند مي‌دانم که آنها خود در جريان وجود مبتلایان به هپاتیت و اچ آی وی هستند و احتمالا دست آنها هم بسته است." چاره‌اي جز بيان اين پاسخ کلی در جمع عمومی نداشتم، اما در ذهنم دارم اين مساله را سبك و سنگين مي‌كنم كه آیا پخش خبر آن مي‌تواند در نهایت دل نگراني‌های زندانیان را تخفيف دهد، جون مسؤولان بالاتر را به صرافت حل این معضل يا انتقال زندانيان مبتلا به محلی دیگر می اندازد.

در ماجراي آن پيرمرد 97ساله معروف هم، وقتي اقدام به انتقال وي جدی شد كه او با توصیه هایی برای اعتراض به زير هشت رفت و داد و قال فراوان راه انداخت که چرا آژانس براي انتقال من به منزل خبر نمي‌كنيد؟ او با آن صدای نکره فحش به بالا و پايين مسؤولان زندان کشید. نسبت های ناموسی زشت و سخنان ركيكي نماند كه او علیه زن و بچه و خواهر و مادر و ... آن ها به کار نبرد. پیامد اين امر انتقال وي در كمتر از 24ساعت بود و سكوتي كه با رفتنش بر بند و به ويژه هواخوري حاكم شده است. شايد در مورد بيماران مبتلا به ايدز و هپاتيت هم تا خبررساني نشود و خطر آن در میان افکار عمومی مطرح نگردد، كسي به فكر چاره نباشد.

روزي كه از اوين به رجايي شهر انتقال يافتيم، در زمان انتظار براي تشكيل پرونده و انگشت‌نگاري زندانيان جديد، در و ديوار پر از پوسترهايي بود كه بر روی آنها راه‌ها و روش‌هاي مقابله با ايدز و هپاتيت و دیگر بیماری های این چنینی ذكر شده بود، از جمله ضرورت استفاده از وسايل پیشگیري مانند كاندوم و سرنگ يك بار مصرف و عدم استفاده از وسايل مشترك... اين پوسترها و دستورالعمل‌هاي بهداشتي خود حاكي از شيوع اين بيماري‌ها در زندان های جمهوری اسلامی است و اطلاع مسؤولان امر از وجود و گستردگی آن ها؛ زندان‌هايي كه در آن ها لواط و مصرف مواد مخدر حرف اول را مي‌زند و خود اقتصاد خاصي را در داخل زندان شكل مي‌دهد و باندهايي را به رقابت و مقابله با يكديگر وا مي‌دارد، باندهايي كه بدون ايفاي نقش رسمي و غيررسمي برخي از مسؤولان و دست‌اندركاران زندان حتما امكان پا گرفتن، فعالیت و ادامه‌ي حيات ندارند.

امروز وقتي در زمان بازرسي، هواخوري اجباري اعلام شد و زندانيان را به حياط فرستادند و ما را به دلیل تراکم زیاد به حیاط سيگاري‌ها. تازه قدر هواخوري غيرسيگاري‌ها و اين باغچه كوچك و پرندگان آن بر من آشكار شد. در مدتي حدود يك ساعت، نبود فضاي سبز، تابش آفتاب تابستاني، دود و بوي سيگار چنان تنگ نفسی و خفقاني را در من ايجاد كرد که به کل مشكل عدم امکان مطالعه و قدم زدن را فراموش کردم. چاره‌اي جز اين نديديم كه وقتي اعلام شد بيماران تحت نظري براي انتقال به بهداري به نگهباني مراجعه كنند، خودم را در ميان آن ها جا زدم و به کمک آن دوست لر مسوول بهداری از محل هواخوري فرار كردم. این فرار در كنار دسترسي به هواي سالم و فضاي آزاد و نشستن زير درختان و حوض كوچك جلوي بهداري، اين حسن را داشت كه متوجه شدم آزمايش خون هفته ی پيش من و داوود به دلیل فاسد شدن نمونه، بي‌فایده بوده است.

معاون بهداري مي‌گفت ما اينجا خون را مي‌گيريم و براي آزمايش در بهداري بيمارستان نيروي انتظامي همجوار به دست سرباز مي‌دهيم و سفارش لازم را به او مي‌كنيم. اما او مي‌رود و اقدامی انجام نمی دهد. نمونه خون را در آفتاب قرار مي‌دهد و کار را به دیگری می سپارد، سرباز شيفت بعد فراموش مي‌كند كه آن را به بيمارستان ببرد! درنتیجه، خون فاسد مي‌شود و کار انجام شده بی فايده. حال باید بیایید و آزمايش‌هايتان را تكرار كنيد! به این دلیل بايد سه‌شنبه آينده به بهداري برويم و نمونه‌هاي خون جديدي ارائه دهيم. نمي‌دانم اين تاخيرها در شرايط كم خوني مزمن و خواب رفتن دائم دست و پاهاي من و داوود، چه پيامدهاي خواسته و ناخواسته‌اي برای ما در برخواهد داشت. تنها خدا عالم است.

سلیمانی امروز با خانواده محموديان تماس داشت. پدر مهدی از قول او مي‌گفت كه مهدی حسابي از جاي جديد ناراضي است و براي شما ابراز دلتنگي مي‌كند! احتمالا انتقال 11 زنداني سياسي به حسینیه ی بند 3 زندان رجایی شهر، با افكار و انديشه‌هاي متفاوت و شيوه‌هاي تعامل گوناگون و بحث و جدل‌هايي كه اختلاف سليقه ها و مواضع سیاسی متفاوت مي‌تواند در برداشته باشد، احتمالا عاملي خاص براي دلتنگي مهدي و احساس غربت او در مکان جدید بوده است. شايد هم ملاقات يك هفته در ميان زندان رجایی شهر و طولانی شدن زمان نديدن دخترش زینب در اين ماجرا بي‌اثر نبوده باشد.

داوود قرار است از فردا، با فرار رسيدن ماه رجب، روزه‌ گرفتن سه ماهه‌ي خود را آغاز كند. پيشنهاد كردم كه اين روزه را به يك اقدام سياسي- شرعي تبديل كنيم و درخواست‌هاي گذشته را تكرار كنيم. سليماني با جدیت مخالفت کرد و گفت كه تنها دنبال گرفتن روزه ی شرعي است! بداقي هم اما و اگرهاي بسياري را مطرح كرد كه احتمالا نشان از مخالفت قلبي او با این اقدام سیاسی است و نگران از پيامدهاي خاص آن.

وضع جسمی خودم هم چندان خوب نیست. با توجه به بيماري‌هايي كه دارم و داروهاي فراواني كه مصرف می کنم، مي‌ترسم كه سه ماه مداوم روزه ی شرعي بگيرم، در حالي كه قرضی هم ندارم. اين واكنش‌ها و دلواپسي ها از پيامدهای اقدام ما بر روی زندانيان ديگر، مرا واداشت كه در این مرحله دست از پيشنهاد خود بردارم؛ چون در يك جمع سه نفري، دو نفر با آن مخالفت هستند.

در اين ميان خبر رسیده است که با وجود موافقت های اولیه با مرخصي رفتن احمد زيدآبادي مخالفت شده است.

صبح دوشنبه 24/3/89 ساعت: 10:15 هواخوري بند 2 زندان فرديس

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

استان تهران

فرمانده اماکن نیروی انتظامی:تردد و اشتغال زنان در قهوه خانه ها و...

۹ شهریور ۱۳۹۳
شهرام رفیع زاده
خواندن در ۲ دقیقه
فرمانده اماکن نیروی انتظامی:تردد و اشتغال زنان در قهوه خانه ها و کافی شاپ ها ممنوع است