close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

تقاضا برای یک تشییع جنازه

۲۷ آبان ۱۳۹۳
اهالی ایران وایر
خواندن در ۳ دقیقه
تشییع پیکر مرتضی پاشایی- عکسار خبرگزاری مهر
تشییع پیکر مرتضی پاشایی- عکسار خبرگزاری مهر

بهروز مینا 

مرتضی پاشایی را می شناختید یا نمی شناختید، می دانید که دیگر در میان ما نیست. در سی سالگی این خواننده دهه شصتی به دلیل بیماری سرطان معده درگذشت. برای یادبود او در شهرهای مختلف جمعهای خودجوش مردم گردهم آمدند تا شمعی روشن کنند و ترانه ای از آلبوم های او را بخوانند. این گردهمایی ها و بعد حضور چشمگیر مردم در مراسم خاکسپاری بسیاری را به این فکر فرو برد که چرا مرتضی پاشایی؟ حاشیه ها و بحثهای اجتماعی پیرامون این رویداد جالب توجه هستند.

خبر برای بسیاری از طریق شبکه های اجتماعی مانند فیس بوک بخش شد. حدود سه هفته پیش خبر بیماری مرتضی پاشایی به همراه تیتراژ سریال ماه عسل، یکی از پربیننده ترین سریال های تلویزیونی ماه رمضان در این شبکه ها پخش شد. با اینحال آدمهایی مانند مسعود، مهندس چهل و یک ساله ساکن تهران، هنوز می پرسند: "هر چه سعی می‌کنم بفهمم چه اتفاقی وی را به جایگاه ستاره‌گی کشانده است، موفق نمی‌شوم". اگر مرتضی پاشایی در روز مرگش یک خواننده بود، در روز دفنش به نظر بسیاری یک ستاره می آمد. بعد دعوا بر سر این شروع شد که چرا "خبرنگاران" و "روشنفکران" از این رویداد شگفت زده شده اند. بنظر می رسد این روزها بحث بر سر موضوعات فرعی بیشتر از خود موضوع، در اینجا یک مرگ تاسفبار، مهم شده است. 

باید توجه کنیم که در حال حاضر، از نظر ارتباطات رسانه ای، مردم مستقل از شهرنشینی یا روستانشینی، به ماهواره و سایر رسانه های آزاد دسترسی دارند. از سوی دیگر گسترش طبقه متوسط شهری در تهران و خارج از این شهر به این معنا بوده است که زیرگروههای اجتماعی مختلف و گوناگون پرجمعیت تر و بزرگتر شده اند. در نتیجه هر زیرگروه این توان اقتصادی را دارد که هزینه کالاهای فرهنگی خاص خود را بپردازد.

پدیده زیرگروههای اجتماعی منحصر به ایران نیست. در دنیای موسیقی ابرستاره ها و ستاره ها و شخصیتهای مطرح معمولا سه گروه مشخص و مجزا هستند. بعنوان نمونه در موسیقی کلاسیک لوسیانو پاواراتی یک ابرستاره بود، برونو سانتینو از گروه اپرایی آمیچی فوراور ستاره است و خدا می داند چند خواننده تنور مطرح وجود دارند. و اصلا انتظاری نیست که شما حتی اسم پاواراتی را شنیده باشید. هواداران موسیقی کلاسیک او را می شناسند. واقعیت اینجاست که زیرگروههای اجتماعی چهره ها و ستاره های خود را دارند و دلیلی ندارد که قهرمان این گروه برای دیگری مهم باشد. حتی در میان هواداران فوتبال لزوما هر بازیکنی ستاره همه نیست. مراسم مرحوم ناصر حجازی بخاطر حضور گسترده هواداران همه تیم ها مثال زدنیست، شاید آن مراسم برای هر بازیکنی گرفته نشود. ولی با افزایش جمعیت شهرها و هواداران هر تیم تعداد و اندازه آن جمعیت شاید تکرار شود ولی نه به همان نسبت از هواداران همه تیم ها.  

شاید بعدها مرگ تاسف بار مرتضی پاشایی را به این دلیل بخاطر بیاوریم که به همه یادآوری کرد تکامل جوامع شهری و گسترش زیرگروه های موسیقیایی و فرهنگی در ایران از روزهای سیاه دهه شصت راه درازی را پیموده اند. این نکته را هم باید اضافه کرد مردمی که به تماشای ماهواره ها می نشینند می دانند که در اقصا نقاط جهان دوستداران و هواداران هنرمندان در هنگام مرگ آنها احساسات خود را ابراز می کنند. در نتیجه این الگوی رفتاری پذیرفته شده است. برای آنها شاید همین کفایت می کند تا خود را از قید و بندهای معمول اجتماعی رها کنند و به ابراز احساسات بپردازند.

شاید بدنباشد اضافه کنیم اگر هنرمندانی که در دهه شصت و هفتاد در می گذشتند در فضای جامعه ای جان می باختند که در فقدان وسائل ارتباط جمعی از مرگ آنها بی خبر می ماند و اگر هم خبر می شد ترسیده از دخالت دستگاه های عریض و طویل از شرکت در مراسم طفره می رفت، این روزها هم همه خبر می شوند و هم از رعب و وحشت آن سالها کاسته شده است. جامعه ایران عوض شده است، و گرچه درگذشت مرحوم پاشایی تاسف بار است ولی باز شاهدیست بر این تغییر. حالا دوستان در فضای مجازی به بحث بپردازند که چه کسی ایران را بهتر می شناسد، این تغییر و ناشناخته بودن ابعاد آن همچنان پابرجاست. 

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

سیاست

سعید مرتضوی به روايت سه قرباني

۲۷ آبان ۱۳۹۳
ایران وایر
خواندن در ۸ دقیقه
سعید مرتضوی به روايت سه قرباني