close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

تراویس بیکل در خانه هدایت کرج

۴ اسفند ۱۳۹۳
بلاگ میهمان
خواندن در ۵ دقیقه
 تراویس بیکل در خانه هدایت کرج
تراویس بیکل در خانه هدایت کرج

مریم واحدی دهکردی

نشسته ام به تماشای فیلم «راننده تاکسی» . این باید یازدهمین مرتبه باشد که تماشایش می کنم. حسابش از دستم در رفته اما کافی است یک خبر بخوانم درباره فحشا، فقرو فساد تا دلم هوای «تراویس بیکل» را بکند. یک راننده تاکسی که کاشف العیوب جامعه است. کسی که آرزوهایش را زیر پای قاچاقچی ها، فاحشه ها و فاسقین لگد مال شده می بیند و آدم های مهم جهان ،یعنی دولتمردان هم برای آرزوهای از دست رفته اش هیچ کاری از دستشان بر نمی آید.

«تراویس» شبیه بسیاری از ما آرزوی زندگی کردن در یک مدینه ی فاضله دارد اما هر چه پیش می رود جز فاضلاب پیش رویش نمی بیند. او زجر می کشد، خودخوری می کند و در نهایت خشم نهفته اش طغیان می کند. سکانس های پایانی فیلم همیشه  برای مخاطب منقلب کننده اند. لحظه ای که در آن اتاق کوچک که بیشتر به بیغوله می ماند یکی یکی آدم های فاسد جامعه را گلوله باران می کند و غرق در خون، دخترک را با خود می برد تا از منجلابی که در آن غوطه ور شده رهایش کند.

راننده تاکسی یک داستان نیست. روایت یک عصیان است. از جامعه برخواسته و به جامعه باز می گردد. او به روی پااندازها اسلحه می کشد تا دخترک نوجوان داستان را از شر آنها خلاص کند. جودی فاستر نوجوان آن روزها، شبیه دختران امروز ایران است. دخترانی که در ایران، دبی  و اقلیم کردستان دست به دست می‌گردند و هیچ تراویسی برای نجاتشان از جایش بر نمی خیزد...

فحشا در ایران هم مثل همه جای دنیا رواج دارد. تفاوتش این است که در ایران توسط دولتمردان و خانواده ها انکار می شود. این انکار کردن ها هم گویی موجب می شود تا همه باور کنیم ایران بهشت برین است و در این نقطه از جهان نه فحشا وجود دارد نه روسپی نه پا انداز.

در سراسر جهان فقر، اعتیاد، بیکاری، زیاده خواهی و تنوع طلبی دلایل رواج فحشا محسوب می شوند. تفاوت در این است که در  کشورهای دیگر اغلب مکان مشخصی برای روسپی ها و مشتریان آنها در نظر گرفته شده، کلاب های خاص، محله ها ی معین و البته بهداشت و امکانات پزشکی رایگان. از سوی دیگر جرایم سنگین برای افرادی که دختران زیر سن قانونی را به کار می گیرند تعریف شده است. در ایران اما ماجرا به شکل دیگری در حال وقوع است. در حالی که مسوولان کشور نگران روابط پنهان دختران و پسران یا پدیده ی ازدواج سفید هستند، بهزیستی آماری منتشر می کند که در آن سن فحشا را در ایران «16 سال» نشان می دهد. این آمار میانگین سن فرار دختران از خانه را بین 9 تا 16 سال و سن روسپیگری را با ده سال کاهش بین 10 تا 18 سال اعلام می کند. کارشناسان آسیب های اجتماعی مراکز فساد و فحشا را تنها در شهر تهران 8 هزار باند اعلام می کنند و از میان 300 تا 600 هزار زن خودفروش، تعداد قابل توجهی دانش آموز دبیرستانی وجود دارد.

ص. ملکی مدیر یک دبیرستان در یکی از مناطق مرکزی شهر تهران است. از او می پرسم :« هنوز هم به شیوه سال های 60 و 70 مامورین انضباط در مدرسه ها حضور دارند و کیف های بچه ها را می گردند؟» در پاسخم می خندد و می گوید:«گشتن که نه به آن شکل که برای شما اتفاق می افتاد اما گاهی اخباری به گوش ما می رسد در خصوص مواردی که در مدرسه ممنوع است و ما ناچاریم که فرد را به دفتر ببریم و موارد ممنوعه رو ضبط کنیم و خانواده ها را در جریان بگذاریم.» ذهنم می رود به سمت کلیپس های سر و آینه ها و دفتر های خاطرات توی کیف های خودمان در دهه هفتاد. ناخودآگاه می پرسم که موارد ممنوعه چیست؟ و از پاسخش حیرت می کنم! خانم ملکی می گوید: که در یکی از بازرسی هایشان از کیف دونفر از دانش آموزان «قرص های ضد بارداری» یافت شده است. نکته قابل توجه اینجاست که به گفته او  مدرسه در منطقه ای نیست که دچار فقر فرهنگی باشد و یا دانش آموزان دچار مشکلات مالی یا خانوادگی باشند. واکنش خانواده دو دانش آموزی که به گفته او «ادوات مجرمانه» داشته اند حائز اهمیت است. مادر یکی از دختران به عجز و لابه افتاده که او سرکش است و حرف گوش نمی کند و اگر پدرش بفهمد سرش را می برد! و از فردایش هم دیگر به مدرسه نیامده است. پدر و مادر به زعم خودشان می خواسته اند او را «ادب» کنند.آن دیگری هم گفته که قرص ها را به توصیه دوستش و برای استفاده در رنگ مو خریده و ماجرا فیصله یافته است.

آمارهای مختلف تجارت سکس و رواج فحشا را می خوانم و سرگیجه می گیرم. این تابوی اجتماعی تا وقتی شکسته نشود هیچ راهکار عملی برای آن محقق نخواهد شد. چه کسی می داند واقعا آمار فحشا در سراسر ایران چقدر است؟ کدام ارگان تا به امروز آسیب شناسی درستی از اینگونه موارد ارائه کرده است؟ چند درصد والدین حتی تحصیلکرده در خانواده ایرانی از شیوه برخورد با چنین اتفاقی مطلع و آگاهند؟ در کدام مدرسه آموزش صحیح و علمی به کودکان و نوجوانان در خصوص مواجهه با افراد سودجو ارائه می شود؟

هر چه بیشتر در باب آموزش در حوزه ی فحشا یا مراکز حامی جستجو می کنم بیشتر می رسم به فاجعه. خانه «هدایت کرج» بنا بوده جایی باشد برای پناه دادن به زنان و دخترانی که از خانه گزیزان شده اند، بی سرپرست یا بد سرپرست بوده اند، بعد تبدیل شده به جایی برای بهره کشی جنسی. «تراویس بیکل» هایی که می خواسته اند آنها را نجات ببخشند خود تبدیل شده اند به پااندازهای حقیر. خانه های عفاف،بنیادهای نور و ... مکان هایی بوده اند برای ترویج فساد و نه از بین بردن آن. بیغوله هایی شبیه به اتاقک کوچکی که تراویس آن را به گلوله بست.
 

ثبت نظر

گزارش

آندرانیک آساطوریان و فراز و نشیب‌های موسیقی پاپ در ایران

۴ اسفند ۱۳۹۳
حسین نوش‌آذر
خواندن در ۳ دقیقه
آندرانیک آساطوریان و فراز و نشیب‌های موسیقی پاپ در ایران