close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

شب نویسندگان ارمنی

۲ اردیبهشت ۱۳۹۴
اندیشه
خواندن در ۱۸ دقیقه
روبینا گالوستیان
روبینا گالوستیان
تالین بندری
تالین بندری
گارن سرکیسان
گارن سرکیسان
واروژ سورنیان
واروژ سورنیان
 شب نویسندگان ارمنی
شب نویسندگان ارمنی
 شب نویسندگان ارمنی
علی دهباشی
علی دهباشی
 شب نویسندگان ارمنی

شب نویسندگان ارمنی عصر سه شنبه یکم اردیبهشت ماه با همکاری بنیاد ملت ، شورای خلیفه گری ارامنه در تهران ، مجله بخارا و هیأت برگزار کننده یکصدمین سالگرد نسل کشی ارمنیان برگزار شد .

علی دهباشی در مقدمه‎ای جلسه را این گونه آغاز کرد : « امروز مصادف است با روز کتابخوانی رمان " پچپچه نامه " اثر واروژان وسکانیان در سی کشور جهان ، که خود نویسنده یعنی آقای وسکانیان در شهر برلین ، مرکز مؤسسه ای که این مراسم را برگزار می کند ، کتابخوانی دارد .

این مراسم به مناسبت فرا رسیدن 24 آوریل 1915 که مصادف است با یکصدمین سالگرد نسل‎کشی ارامنه در ترکیه عثمانی ، برگزار می شود ؛ خوشحالیم که در ایران نیز در کنار سی کشور دیگر ، همزمان این مراسم برگزار می شود .

ادبیات زبان ارمنی دامنه‎ای گسترده‎ دارد و امروز در جهان ادبیات جایگاهی شایسته یافته است . حضور ادبیات ارمنی در زبان فارسی به قدمت طولانی حضور و زندگی ارمنیان در ایران می‎رسد . اگر بخواهیم فقط فهرستی از نویسندگان ارمنی که آثارشان به فارسی ترجمه شده است و یا نویسندگان و شاعران ارمنی که به فارسی نیز می‎نوشتند و می‎سرودند ، بگوییم، ساعتی را باید فقط به ذکر اسامی آنها بپردازیم . حضور ادبیات ، نویسندگان و شاعران ارمنی در زبان فارسی به ما این امکان را داده است تا از راه ادبیات بیشتر و بیشتر با فرهنگ ، تمدن و زبان ارمنی آشنا شویم . خوشحالم که امشب نیز یک بار دیگر به تحلیل آثار نویسندگان ارمنی به ویژه آخرین اثر نویسنده معاصر ارمنی ، واروژان وسکانیان خواهیم پرداخت .»

در ادامه علی دهباشی از آرداشس تومانیان ، سفیر جمهوری ارمنستان در ایران  دعوت می‎کند تا اولین سخنران جلسه باشد ، آلینا مانوکیان کار ترجمه سخنرانی ایشان را به عهده داشت . تومانیان در مورد ادبیات زبان ارمنی و ظلم‎های تاریخی بر ملتش چنین می‎گوید :

« حضار گرامی و دست اندرکاران برگزاری شب نویسندگان ارمنی از حضور شما و فرصتی که در اختیار ما قرار دادید از شما کمال تشّکر را دارم . خیلی خوشحالم که امشب ، در اینجا متفکران ایرانی جمع هستند ، متفکرانی که بیانگر دیدگاه‎های اجتماعی این کشور هستند و همچنین از اینکه امشب را به نویسندگان ارمنی ، خصوصا واروژان وسکانیان اختصاص دادید. من امشب نمی‎خواهم در اینجا در مورد کتاب و محتوایش صحبت کنم بلکه می‎خواهم یادآور شوم که این روزها در ارمنستان و دیاسپورا ( مهاجرین و جوامع دور از وطن ) صدمین سالگرد قتل عام ارامنه درحال برگزاریست . چند روز دیگر در روز 24 آوریل مراسم تقدیس قربانیان قتل عام ارامنه در کلیسای ارامنه برگزار می‎شود . از سال 1894 تا سال 1923 درحکومت عثمانی و حکومت‎های بعدی ترکیه قتل عام ارامنه صورت می گرفت ؛ شاید اینجا این پرسش مطرح شود که در سی سالی که قتل عام انجام شده است چرا روز 24 آوریل را به عنوان روز یادبود و بزرگداشت قربانیان قتل عام ارامنه انتخاب کرده‎اند ؟! پاسخ این است که در تمام مدتی که کشتار انجام می‎شد در شب 24 آوریل بود که تعداد زیادی از متفکران ، دانشمندان و نویسندگان ارمنی کشته شدند و این بدون هدف نبود چون پیش از اینکه قتل عام مردم عادی را شروع کنند هدف این بود که دانشمندان و متفکران ارمنی را از بین ببرند ؛ در میان این نویسندگان می‎توانیم به دانیل واروژان ، روبن سواک ، گریکور ظهراب و یکی از بزرگان موسیقی ارمنی کومیتاس اشاره کنیم . باید بگویم که ترکیه به اهداف خودش نرسید و امروز ما شاهد جمهوری ارمنستان و دیاسپورا هستیم .

کتابی را که امروز بررسی خواهیم کرد به همین موضوع تعلق دارد ؛ واروژان وسکانیان در کتابش به دردهای ملت ما پرداخته است ، نکته‎ای که می‎توانیم در اهمیت این کتاب به آن اشاره کنیم این است که در این کتاب هیچ نشانی از کینه وجود ندارد و کتاب در کل مرثیه‎ایست بر حوادثی که بر ملت ارمنستان گذشته است. در کتاب یکی از شخصیت‎های داستان توصیفی که از وضعیت دارد این است که " سرنوشت ملت ها را شاعران می سازند " و خود من هم بر این عقیده هستم . کتاب هنوز به چاپ نرسیده است و امیدوارم این مهم هر چه زود تر پیش بیاید و فارسی زبانان هم با کتاب آشنا شوند .

ایران و ارمنستان کشور های دوست ، همسایه و برادر هستند و من به عنوان سفیر جمهوری ارمنستان می‎توانم بگویم که روابط بین دو کشور از لحاظ سیاسی در بالاترین سطح است ، ولی نمی‎توانم با اطمینان بگویم که ما همدیگر را خوب می‎شناسیم  ؛ کشور هایی که مثل ما دوست و همسایه هستند باید بیش از این همدیگر را بشناسند ؛ خوب است که ما با هم خوشحالیمان را تقسیم کنیم ولی باید در زمان غم و اندوه هم در کنار هم باشیم ، من معتقدم که " غمِ دیگری " وجود ندارد و اینکه در غم هم شریک شویم بالاترین جنبه اخلاقی هر فرد است ؛ من به شناخت مشترک برای رق‎ زدن آینده‎ای روشن معتقدم .

مجدداً از برگزارکنندگان تشکر می‎کنم ؛ در فیلمی که از عنوان جلسات پخش شد ، شاهد بودم که چه کارهای بشر دوستانه‎ای در شب های بخارا انجام داده‎اند . »

سخنران بعدی واروژ سورنیان بود که با موضوع ادبیات ارمنی از قرن بیستم به بعد به سخنرانی پرداخت :

 « بدیهی است که صحبت از ادبیان یک قوم یا یک ملت در یک حلسه سخنرانی نمی گنجد، بنابراین سعی گردیده است فقط یک شمای کلی از سیر ادبیات ارمنی طی یکصد و چند سال گذشته ارائه گردد با این امید که این جلسه رهگشای علاقمندانی باشد که بخواهند در این مورد تحقیق بیشتر بنمایند.

در دهه های پایانی قرن نوزدهم و همزمان با تشدید جنبشهای ملی گرایانه در اروپا، در میان جامعه های ارمنی ساکن در اراضی تحت حکومت دولت های روسیه و ترکیه عثمانی نیز حرکتهایی هم در زمینه های اجتماعی و هم در عرصه های فرهنگی ـ  بخصوص هنر و ادبیات ـ  پدید آمد. در ادبیات، با توجه به این که خاچاتور آبوویان با استفاده از زبان محاوره ای در نوشته هایش ادبیات را در میان مردم عادی گسترش داده بود، این حرکت سرعت بیشتری داشت.

در آن زمان ارمنستان مستقل وجود نداشت و اکثریت قاطع جمعیت ارمنی در مناطق نامبرده فوق، یعنی روسیه و ترکیه عثمانی سکونت داشتند و جالب است که ادبیات، گویش و سبک زندگی آنان نیز بر اساس محل زندگیشان در روسیه - ارمنستان شرقی - یا ترکیه - ارمنستان غربی -  تفاوت داشت. زبان محاوره ای و ادبی ارمنستان شرقی معروف بود (و هست) به ارمنی شرقی، در حالی که مردم ارمنستان غربی به ارمنی غربی صحبت می کردند و می نوشتنند که از نظر ساختاری تفاوت اساسی با ارمنی شرقی داشت (و دارد). مرکز فرهنگی ارمنیان شرقی در تفلیس قرار داشت، که شاهزاده نشین بود و روابط فرهنگی نزدیکی با مسکو داشت، در صورتی که کانون روشنفکران ارمنیان غربی در قسطنطنیه (استانبول کنونی) بود که شهری اروپایی به شمار می آمد و در بزرگراه مراودات افکار شرق و غرب بود.

بنابراین در دهه اول قرن بیستم بیشتر فرهیختگان ارمنی در این دو مرکز فرهنگی، یعنی تفلیس و استانبول، متمرکز شده بودند. آن گروه از ارمنیان ساکن روسیه که طالب یادگیری فرهنگ ارمنی و علوم بودند از مدارس سطح بالایی همچون لازاریان (در مسکو) نرسسیان (در تفلیس) و گوورکیان (در اچمیاذین) بهره مند می شدند و در ضمن از طریق تفلیس با جریان روشنفکری روسیه ارتباط داشتند، در حالی که ارمنیان غربی  نیز به خاطر تماس مداومشان با اروپا و محفل های ادبی-هنری بی نظیری، که توسط روشنفکران ارمنی تحصیل کرده در اروپایی تشکیل می شد، یکی از بالنده ترین دوران ادبیات ارمنی غربی را به وجود آوردند. تقریبأ کلیه مکاتب شعری و ادبی آن زمان اروپا – رمانتیسیزم، لیریک، سمبولیسم، فوتوریسم، اپیک... – توسط شاعرانی همچون پطروس دوریان، میساک متزارنتس، دانیل واروژان، روبن سواک، سیامانتو، ایندرا و هراند نظریانتس به کار گرفته می شدند. در زمینه نشر نویسندگانی همانند گریکور ظهراب، لئون شانت و زابل یسایان (یکی از فعال ترین و پیشروترین زنان زمان خود) فعال بودند. علاوه بر آن مجلات و جنگ های مخصوص هنر و ادبیات منتشر می گردیدند که در آنها آخرین نظریه های ادبی، هنری و فلسفی توسط هنر شناسانی نظیر گستانت زاریان، که در نشریات اروپایی نیز به زبان های مختلف مقالات می نوشت، مطرح و بحث می شد.

همزمان در میان ارمنیان شرقی نیز شعرای بزرگی مانند واهان دریان، یقیشه چارنتس، آویتک ایساهاکیان و نویسندگان توانایی چون  آکسل باکونتس، هووانس تومانیان، ناردوس، واهان توتوونتس ، درنیک دمیرچیان و غیره نه تنها مشغول خلق آثار بدیعی در ادبیات ارمنی شرقی بودند، بلکه شیوه های تازه ای را تجربه میکردند تا این ادبیات را به سطح بالاتری از نو آوری ارتقاء دهند. حرکت نوآوری در شعر، پس از تشکیل جمهوری اول ارمنستان و در سال های ابتدایی انقلاب ۱۹۱۷ روسیه، که منجر به میدان آمدن شعرای نوگرا روسی، مخصوصأ ولادیمیر مایاکوفسکی، شد شدت نیز یافت و تعداد قابل توجهی از شاعران جوان، تحت رهبری چارنتس، در پی یافتن سبک های جدید شعر رفتند.

با این همه مثل اینکه حوادث تاریخی و تحولات سیاسی تقدیر دیگری برای هنر و ادبیات ارمنی رقم زده بودند.

نخست دولت ترک های جوان ترکیه، در ظاهری مترقی و پیشرو، تصمیم گرفت با استفاده از در هم ریختگی ناشی از وقوع جنگ جهانی اول فکر یکسان سازی قومی، به نحوی که ترکیه فقط دارای جمعیت ترک باشد، را به اجرا در آورد و این کار را با اجرای یک نژاد کشی برنامه ریزی شده نسبت به جمعیت ارمنی، به عنوان بزرگترین و قدیمی ترین قوم ساکن در امپراتوری عثمانی، جامه عمل پوشاند. در ابتدا دولت فقط طی شب ۲۴ آوریل ۱۹۱۵بیش از یکصد نفر از شاعران، نویسندگان، روزنامه نویسان، هنرمندان و سایر روشنفکران ارمنی، از جمله واروژان، سواک، ظهراب، سیامانتو و دیگران را دستگیر و تحویل کاروانهای مخصوص مرگ داد تا طی روزهای بعد به شنیع ترین وجهی به قتل برسند. و تازه این آغاز کار بود. در مدت زمانی که بیش از۳ سال طول کشید، بیش از سه چهارم جمعیت دو میلیون نفری ارمنیان مجبور به کوچ اجباری از خانه و کاشانه خود شدند تا در بیابانهای سوریه، که در آن زمان تحت قیمومیت ترکیه بود، از گرسنگی و تشنگی از پا در آیند و یا قربانی شرارتهای سربازان دولتی و راهزنان شوند.

بدین ترتیب حرکت فرهنگی که با آن همه شور و شوق آغاز شده بود محکوم به سکون شد و بانیان آن یا به شهادت رسیدند و یا در اقصی نقاط دنیا پراکنده شدند. برنامه نژاد کشی دولت ترکیه نه تنها باعث مرگ و دربدری هزاران خانواده شد، بلکه سبب توقف کلی زندگی معنوی آنان نیز گردید. مراکز عمده ادبیات ارمنی غربی پس از کوچ کسانی که از کشتار همگانی جان به در بردند و به تشکیل دیاسپورا (جوامع خارج از وطن اصلی) دست زدند به قرار زیر بود:

فرانسه - تعدادی از جوانان با ذوق - وازگن شوشانیان، شاهان شاهنور، زاره ووربونی، نیکوغوس صرافیان... - که در فرانسه گرد هم آمده بودند، حدود سه دهه با چاپ آثار خود و انتشار مجلات ادبی فعالیت پر شوری داشتند، و لیکن به دلیل کم شدن تدریجی تعداد خوانندگان ارمنی زبان و سختی معیشت در کشور بیگانه یا فعالیت ادبی خود را محدود کردند و یا رو آوردند به نوشتن به زبان فرانسه.

آمریکا – آن گروه از نویسندگانی که به آمریکای شمالی پناه بردند دور ماهنامه «هایرنیک» (موطن) گرد آمدند و سال های درازی این ماهنامه انعکاس دهنده آثار فکری آن نویسندگان بود. در اینجا نیز نویسندگانی نظیر زاون سیورملیان در نهایت زبان انگلیسی را، به امید یافتن مخاطب بیشتر، برگزیدند و از ادبیات ارمنی غربی دور شدند.

خاور میانه – اغلب نویسندگان و روشنفکران کوچانده شده، همراه با اکثریت نجات یافتگان عادی، در خاور میانه و به خصوص در لبنان، سوریه و اردن مأوا گزیدند. حدود دو دهه طول کشید تا آنها توانستند از کابوس آن کشنار وحشتناک به خود آیند و ضمن سر و سامان دادن به زندگی خود به فکر احیای مراکز فرهنگی از بین رفته شوند. خوشبختانه با وجود افراد با فرهنگ و روشنفکری نظیر لئون شانت، نیکول آقبالیان و هاکوب اوشاکان زحمات آنها در ایجاد مراکز آموزشی و تربیتی نسل جدید پاسخ داد و به زودی گروه هایی از جوانان به دور نشریات ادبی همچون «باگین»، «نائیری»، «آهکان»... گرد آمده اقدام به انتشار آثار ادبی خود نمودند. تعداد قابل توجهی از نویسندگان و شعرای ارمنی غربی نویس امروز، که البته در قیاس با دوره قبل از آغاز نژادکشی اندک اند، دست پرورده های همین مراکز و محفلهای ادبی هستند.

ادبیات ارمنی شرقی، همان طور که گفته شد، در دهه دوم و سوم قرن بیستم حرکت پویایی در یافتن راه های نو شروع کرده بود، ولی این حرکت نیز بعد از استیلای رژیم شوروی بر ارمنستان، که با قدرت گرفتن استالین و گسترش سانسور همراه بود، تحت فشار قرار گرفت و محدود شد. بدیهی است سبک رئالیسم سوسیالیستی، که توسط رژیم بر نویسندگان و هنرمندان تحمیل گردیده بود، جایی برای نوآوری نگذاشته بود. سپس اوضاع بدتر شد و دستگیری ها و محاکمات نمایشی روشنفکران آغاز گردیدکه طی آن چارنتس،  باکونتس و زابل یسایان همراه با تعدادی نویسنده و شاعر دیگر در سیاه چال های رژیم ناپدید گشتند و گورگن ماهاری و مگردیچ آرمن همراه با تعداد بیشتری از آن ها به اردوگاه های کار اجباری سیبری اعزام و عملأ از نوشتن محروم گردیدند. بنابراین از بالندگی ادبیات ارمنی شرقی نیز همانند همزاد غربی خود جلوگیری به عمل آمد، گرچه نه به آن حدت و شدت، زیرا که شاعران و نویسندگان جوانتری چون گورگ امین، پارویر سواک و واهاگن داوتیان با تمام محدودیت ها در حال خلق آثار با ارزشی بودند.

در هر صورت یک بار دیگر حرکت رو به جلوی ادبیات ارمنی متوقف شده بود و فقط در سال های ۱۹۶۰ میلادی بود که همراه با موج جدید نوگرایی که درزمینه شعر و ادبیات در دنیا (از جمله ایران) به راه افتاده بود، ادبیات ارمنی نیز به همت رازمیک داوویان، هنریک ادویان، اسلاویک چیلویان و دیگران در شعر و امثال هراند ماتووسیان، واهاگن گریگوریان و وارتگس پطروسیان در نثر مجددا ً راه های جدیدی تجربه کرد که در نتیجه ادبیات کم و بیش پویایی جان گرفت که تا کنون ادامه دارد، گو اینکه حرکت آن پس از استقلال ارمنستان و استقرار شرایط بازار آزاد نسبتأ کند شده است.

در این جا بد نیست نگاهی اجمالی به ادبیات سایر نقاط دیگر از دنیا که مراکز فرهنگی ارمنیان بوده با هستند بیاندازیم. مهمترین آنان ایران می باشد که ارمنیان از چهارصد سال پیش با ساخت کلیسای وانک و بعدأ ایجاد اولین چاپخانه خاورمیانه حضور فرهنگی شان را به ثبت رساندند. گر چه ارمنیان ایران تنها جامعه ای از ارمنیان بودند که در خارج از مرزهای ارمنستان (دیاسپورا) به زبان ارمنی شرقی گفتگو می کردند و می نوشتند، با این حال فعالیت های ادبی آنان هرگز به سطح نویسندگان و شعرای تفلیس و استانبول نرسید. با این همه در دهه های اول قرن بیستم هوانس ماسحیان، مترجم، دیپلمات، روزنامه نویس و فعال اجتماعی، ترجمه نزدیک به نصف نمایش نامه های ویلیام شکسپیر را به چاپ رساند. این ترجمه ها یکی از دقیق ترین و وفادارترین متن هایی به حساب می آید که به زبان غیر انگلیسی از شکسپیر عرصه شده است. او هم چنین چندین اثر از سایر شعرای انگلیسی ترجمه کرده و معروف است که برای دربار قاجار نیز نمایشنامه هایی برای اجرا ترجمه نموده است.

در سالهای ۱۹۳۰ محفل ادبی به همت شاعران و نودسندگان جوان (آرشاویر مگردیچیان، ... ر. بن...) اقدام به انتشار نشریه «نور اج» (برگ تازه) کرد که نسبت به زمان خود بسیار پیشرو بود و سعی میکرد مسائل روز ادبیات جهان را برای خوانندگان خود مطرح نماید. در سال های بعد هم نشریه «هور» برای مدتی در اختیار ادب دوستان قرار گرفت. هدف این نشریه بیشتر آشنایی فارسی زبانان به ادبیات ارمنی و بالعکس بود.

به غیر از ایران در کشور هندوستان نیز مدارس عالی برای ارمنی زبانان وجود داشت که به تدریس زبان ارمنی اقدام می کردند. تعداد زیادی از نوجوانان ارمنی ایرانی از این مدارس فارغ التحصیل شدند، که آندرانیک ساریان – نویسنده – یکی از آنان بود.

مجتمع مذهبی مخیتاریست ها، مستقر در ونیز و وین، یکی دیگر از مراکز فرهنگی است که ذخیره بسیار غنی از کتب و اسناد ارمنی را در اختیار دارد. این مجتمع ضمن آن که مرکز تحقیقات در باره فرهنگ و هنر ارمنی و چاپ آثار ادبی بوده است، سال های زیادی است که نشریه ادبی «بازماوپ» را منتشر می نماید که آثار با ارزشی از ادبیات ارمنی در آن به چاپ می رسید.

امروزه، با وجود این که نزدیک به ربع قرن از استقلال جمهوری ارمنستان گذشته است ولی نمی توان گفت که اختلاف های موجود در نحوه تفکر، سبک و نوشتاری بین نویسندگان ارمنی شرقی و غربی کاملأ از بین رفته است. هنوز رسم الخط مورد استفاده آن ها متفاوت است، هنوز ادبیات غرب، که تأثیر چشمگیری بر ارمنی نویسان دیاسپورا داشته ،در ارمنستان گسترش نیافته است، همان طور که گفته شد شرایط ناشناخته بازار آزاد که پس از استقلال بر جامعه ارمنستان حاکم شد و هم چنین وضع غیر مطلوب اقتصادی، چاپ کتاب در کشور را مقرون به صرفه نمی کند. لذا با این که نویسندگانی مانند گورگن خانجیان، واهاگن گریگوریان، ویولت گریگوریان، واهان ایشخانیان و غیره در حال حاضر فعالیت ادبی دارند، ولی اکثرآ مجبورند آثارشان را در سایت های اینترنت منتشر کنند.

در بین نویسندگان ارمنی غربی، که در دیاسپورا سکونت دارند، گریگور بلدیان از همه فعال تر است. ولی گاهی اوقات در نشریات ارمنی زبان اروپا و آمریکا به آثاری از دیگر نویسندگان، همچون سورن چکیچیان و واهه بربریان، بر می خوریم که البته تعداد آن ها زیاد نیست. نکته جالب آن است که اخیرأ به تعداد آن دسته از نویسندگان ارمنی که به زبان کشور محل اقامت خود آثار ادبی خلق می کنند افزوده شده است. پیتر بالاکیان، کریس بوهجالیان، لسلی آیوازیان، یوریک کریم مسیحی، زویا پیرزاد و واروژان وسکانیان، که بخشی از کتاب «پچپچه نامه» او در جلسه امروز روخوانی خواهد شد، نمونه‎هایی از این دست نویسندگان هستند، گو این که دسته بندی کردن آثار آن ها جزو ادبیات ارمنی جای بحث دارد.

در ایران هم در کنار دبگران واراند و نوروان به زبان ارمنی و واهه آرمن به زبان ارمنی و فارسی شعر می گویند و از کولیا در هووانسیان نیز شاهد آثاری به نثر هستیم.

همان طور که در انتدا نیز گفته شد، مطلب ارائه شده گزارش بسیار خلاصه ای بود بر آنچه که طی قرن گذشته بر ادبیات ارمنی گذشته و این که تا چه حد حوادث تلخ تاریخی بر آن اثر گذاشته است. یاشد که همه نویسندگان گیتی بتوانند فارغ از این نوع حوادث به خلق آثار خود بپردازند و مردم نیز بدون دغدغه فکری قادر به خواندن آنان یاشند.»

گارون سرکسیان ، مترجم کتاب " پچپچه نامه " ابتدا شرحی مختصر از زندگی نویسنده کتاب داد :

« واروژان وسکانیان در 25 اوت سال 1958 میلادی در شهر کرایوا رومانی زاده شد. دوران کودکی و نوجوانی وی در فوکشان سپری شد. تحصیلات متوسطه را در دبیرستان آلکساندرو یون کوزای شهر فوکشان گذراند، سپس در دانشگاه اقتصاد شهر بخارست و دانشکدة ریاضی دانشگاه بخارست تحصیل کرد. از سال‌های 1996-2000، سپس از سال 2004 تا کنون نماینده مجلس سنای رومانی و رئیس کمیسیون اقتصاد، صنعت و خدمات است. در سال‌های 2006-2007 وزیر اقتصاد و بازرگانی و از 2007-2008 وزیر اقتصاد و دارایی بوده است. در سال 2012 باری دیگر به وزارت اقتصاد منصوب شد، اما در اکتبر 2013 از این مقام استعفا کرد.

واروژان وسکانیان نایب رئیس انجمن نویسندگان رومانی و رئیس انجمن ارمنیان رومانی است. دارای آثاری چون سه جلد شعر به نام‌های «شمن آبی، «چشم سپید شهبانو «عیسای هزار بال» و همچنین مجموعة داستان «مجسمة فرمانده» که برای این اثر به دریافت جایزة انجمن نویسندگان بخارست نایل شده است.

کتاب پچپچه‌نامه را در سال 2009 به زبان رومانیایی منتشر کرد و در همان سال عنوان بهترین اثر ادبی سال رومانی، همچنین جایزه بزرگ ادبی آکادمی رومانی را برای نوشتن این کتاب دریافت کرد. این کتاب تا کنون به 15 زبان مختلف ترجمه شده است.»

سرکسیان در ادامه نگاهی داشت به زندگی سه شخصیت اصلی داستان (کاراپت وسکانیان، ستراک ملیکیان و ساهاک شیطانیان) که نمونه‌ای است از سرگذشت ارامنه فراری از ترکیه. رمان بر پایه خاطرات نویسنده از این سه نفر و خاطرات و سرگذشت خود این سه نفر شکل گرفته است. در این اثنا با نگاهی به تاریخ یکصد سال اخیر ارمنیان عثمانی از آغاز استبداد سلطان عبدالحمید و کشتارهای 1895 و 1915، به تبعید سراسری ارامنه عثمانی به سوی بیابانهای بین النهرین و گذر آنان از هفت حلقه مرگ تا رسیدن به دیرالزور، فرار بقیه ارامنه امپراتوری عثمانی و پناهنده شدن آنان به کشورهای جهان (در این مورد خاص: رومانی) نیز اشاره خواهد شد. تشکیل دادگاههای نظامی ترکیه برای مجازات عاملان قتل عام، تشکیل گروه «نمیسیس» از سوی ارامنه و به مجازات رساندن عاملان قتل عام از دیگر موضوعاتی است که از آن سخن خواهد رفت.»

پس از آن تالین بندری بخشی از رمان " پچپچه نامه " اثر واروژان وسکانیان را خواند .

و سرانجام روبینا گالوستیان پیام واروژان وسکانیان نویسنده کتاب " پچپچه نامه " را قرائت کرد که شرح پیام از این قرار است :

مدعوین عزیز و گرامی شرکت کننده در مراسم روخوانی عمومی کتاب

خانم ها ؛ آقایان

از طرف ارمنیان رومانی صمیمانه ترین درودهای خود را تقدیمتان می کنم و مراتب تحسین و شگفتی خود را از ارمنیان ایران که طی قرن های متمادی در آن خاک و بوم زندگی کرده و فرهنگ و ادب خود را حفظ کرده اند ابراز می دارم. آرزومندم در آینده نیز بتوانیم روابط صمیمانه و همکاری های نزدیک با هم داشته باشیم.

اینک که کتابم « پچپچه نامه» به زبان فارسی ترجمه شده است امیدوارم پس از چاپ آن به ایران سفر و درمراسم رونمائی آن شرکت کنم. باشد تا فرصتی برای همکاری های روزافزون فراهم گردد.

باعث خوشحالی من است که در تهران روخوانی از کتاب « پچپچه نامه » همزمان با روخوانی عمومی جهانی برگزار می شود که طی آن چندین کتاب درباره نسل کشی ارمنیان نیز معرفی خواهند شد. کتاب « پچپچه نامه»  شهرتی جهانی کسب کرده و تا کنون به حدود بیست زبان زنده دنیا ترجمه شده است.

در پایان، یک بار دیگر به کلیه مدعوینی که در جلسه روخوانی کتابم شرکت کرده اند درود می فرستم و برایشان  آرزوی موفقیت و بهروزی دارم.

به امید دیدار

واروژان وسکانیان

رئیس جامعه ارمنی رومانی ؛ سناتور

17 فروردین 1394

 

 

 

ثبت نظر

استان اصفهان

تخریب بخشی از بنای تاریخی "هتل جهان" در اصفهان

۱ اردیبهشت ۱۳۹۴
شهرام رفیع زاده
خواندن در ۲ دقیقه
تخریب بخشی از بنای تاریخی "هتل جهان" در اصفهان