ظهیرالدوله؛ قبرستانی که تفکیک جنسیتی شد

بنجامین براتی‌، شهروند خبرنگار از کرج 

من و چند نفر از دوستانم چند روز پیش که پنجشنبه بود تصمیم گرفتیم برای دیدن قبرستان ظهیرالدوله به شمال شهر برویم. با مترو خودمان را به میدان قدس و بعد میدان تجریش رساندیم و از آنجا با سواری های دربند به سمت خیابان ظهیرالدوله و قبرستان رفتیم. قبرستانی که آرامگاه تعدادی از شاعران و موسیقیدانان بزرگ ایران در آنجا قرار دارد؛ فروغ فرخزاد، رهی معیری، ملک الشعرا بهار، قمرالملوک وزیری و ... اما در کمال تعجب آنجا متوجه شدیم قبرستان تفکیک جنسیتی شده و من و دوستانم نمی توانیم همزمان از آنجا دیدن کنیم.

اطلاعیه روی در ورودی قبرستان گذاشته بودند که روی آن نوشته شده بود به علت عدم رعایت شئونات اسلامی ساعت بازدید خواهران ۱۰ تا ۱۲ فقط پنجشنبه ها / ساعت بازدید برادران ۱۳ تا ۱۶ فقط پنجشنبه ها. این نامه از تاریخ ۱۳۹۲/۸/۱۶ قابل اجرا خواهد بود. هیئت امنا

اولش که جلوی در ورودی قبرستان رسیدیم باور چنین چیزی برایمان غیرممکن بود و تصور می کردیم برای رفع مسوولیت یک چیزی نوشته اند اما بعد متوجه شدیم ماجرا خیلی هم جدی و سفت و سخت است.

خانم مسنی که آنجا و مسوول قبرستان بود به هیچ وجه اجازه نداد ما که ۵ نفر بودیم ۲ دختر و ۳ پسر با همدیگر از قبرستان دیدن کنیم. هر چقدر خواهش و التماس هم کردیم تاثیری نداشت و تنها جوابی که به ما داد این بود که برای من مسوولیت دارد و برایم مشکل درست می شود.

وقتی به او گفتیم هر چقدر بخواهی به تو پول می دهیم و اینکه کسی نمی فهمد ما با هم وارد اینجا شدیم اما باز هم قبول نکرد و گفت همه جای قبرستان دوربین مداربسته گذاشته اند و هر هفته هم این فیلم ها را بررسی می کنند.

این را راست می گفت بالای در ورودی قبرستان یک دوربین مداربسته بزرگ رو به کوچه گذاشته شده بود و در قسمتهای داخلی هم چندین جا تابلوهایی نصب بود که هشدار دوربین مداربسته و سیگار نکشید روی آن نوشته شده بود.

پیرزن مسوول نگهبانی از قبرستان ظهیرالدوله بعد از اینکه کلی به او التماس کردیم و تاثیری نداشت برای ما توضیح داد که تعدادی از جوانها می آمدند اینجا و حشیش می کشیدند دختر و پسر همدیگر را می بوسیدند و شعر می خوانند و علیه مسوولان حرف می زدند و برای همین چند بار من را از بالا خواستند و امدند دنبالم که درباره این کارها جواب پس بدهم.

او می گفت بعد از همین قضایا هم هیات امنای قبرستان تصمیم گرفت وقت بازدید دخترها و پسرها را در اینجا از هم جدا کند که جوانها  از این کارها نکنند.

در همان مدتی که ما آنجا بودیم دو خانواده اهل یکی از استانهای جنوبی کشور هم آمده بودند که می گفتند بیشتر از همه به خاطر دختر نوجوان یکی از خانواده ها که ۱۵ ،‌۱۶ سال سن داشت و عاشق فروغ فرخزاد بود آمده اند.

اما چون ساعت بازدید زنان تمام شده بود و زمانی بود که فقط مردها می توانستند وارد قبرستان بشوند دختر نوجوان نتوانست وارد شود و قبر فروغ را از نزدیک ببیند. پدر دختر حدود یک ساعت مشغول التماس به پیرزن بود اما او به هیچ وجه اجازه ورود او را نداد. مرد قسم می خورد که ما فقط امروز را تهران هستیم و خواهش می کرد اما پیرزن می گفت برایم مسوولیت دارد و نمی توانم.

عاقبت هم آن خانواده‌ها در حالی که دخترک نوجوان بغض کرده بود از آنجا رفتند. گروه ما هم حدود سه ساعت همانجا ماندیم تا همه بتوانیم از قبرستان دیدن کنیم. یکی از غم انگیزترین تجربه هایم بود بازدید از یک قبرستان که آرامگاه تعدادی از مشاهیر بزرگ ایران در آنجاست اما من و بقیه علاقمندانی که آمده بودند با تفکیک جنسیتی از انجا دیدن کردیم.

این عکسها را هم یکی از دوستان همراهمان که دوربین عکاسی داشت از قبرستان گرفته است.