close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

در قاب عکس استراليایی؛ شماها ثروتمنديد ما نيستیم

۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۴
همایون خیری
خواندن در ۴ دقیقه
در قاب عکس استراليایی؛ شماها ثروتمنديد ما نيستیم
در قاب عکس استراليایی؛ شماها ثروتمنديد ما نيستیم

چند سال پيش نوشته يکی از خانم‌های ايرانی خارج نشین را می‌خواندم که بعد از مدت‌ها رفته بوده ايران برای ديد و بازديد. نوشته بود که بطور مرتب در معرض اين گفته دوستانش قرار می‌گرفته که شما که خارج از کشور زندگی می‌کنید خيلی وضع‌تان خوب است و هر وقت بخواهید برويد سر کار می‌رويد و هر وقت دلتان بخواهد راه می‌افتید می‌روید سفر و خلاصه دنیای‌تان دنيای از ما بهتران است. همان هفته اول هم دوستانش برنامه‌ريزی می‌کنند که ايشان را هم با خودشان به برنامه‌های روزانه‌ای که دارند ببرند برای اين که بعد از مدت‌ها بلاخره اينطرف و آنطرف شهر را ببيند. خانم خارج نشين سه چهار روزی بعد از اين گشت و گذارهای روزانه به دوستانش می‌گويد من در اين چند سال گذشته اینقدر که در خارج کشور دويده‌ام و وقت نداشتم بکلی يادم رفته بود که می‌شود آمد سه ساعت کنار استخر نشست و گپ زد و از این ميهمانی به آن ميهمانی رفت و اگر اسم خارج نشینی را از روی من برداريد اوضاع زندگی شما از جنبه خوش گذراندن چند برابر بهتر از من یکی‌ست. البته می‌شود حدس زد که همه چنين شرايطی ندارند و مخارج زندگی در ايران به مردم طبقه متوسط چنين امکانی نمی‌دهد که هر جوری ريخت و پاشی داشته باشند. منتها خارج نشينی در اکثریت قريب به اتفاق موارد یعنی کار کردن زياد و بازده قابل قبول داشتن و از این جنبه می‌شود گفت شرايط کاری در خارج کشور هرگز با شرایط کاری در ایران قابل مقایسه نيست. اين را هم تا وقتی از نزدیک نبينيد متوجه نمی‌شويد. در اين بين چيزهای عجيب‌تری هم در شيوه زندگی فرنگی‌ها می‌بينيد که باز با تصور عمومی ما درباره خارجی‌ها فرق دارد و ممکن است با همان ظاهری که می‌بينيد درباره‌شان قضاوت کنيد. يکی از اين شيوه‌های زندگی عبارت است از خرج کردن محافظه‌کارانه که در استراليا متداول است و با رويه عمومی زندگی بخش قابل توجهی از ما در ايران جور درنمی‌آيد. يک جور ميوه روغنی در استراليا هست که ظاهرش شبيه است به گردو ولی گردو نيست. به آن می‌گويند "پی کان" که انگليسی‌اش را اينطوری می‌نويسند: Pecan. يکی از دوستان استراليایی من توی خانه‌اش چند تا درخت پی کان دارد. تازه از تعطيلات آمده بود و داشتيم گپ می‌زديم گقتم تعطيلات خوش گذشت؟

زن: آره خیلی خوب بود. عروسی پسر بزرگم بود همگی يک هفته رفتیم مسافرت.

من: به‌به پس خیلی سفر خوبی بوده با عروس و داماد جدید رفتيد سفر.

زن: خيلی خوش گذشت. با خیال راحت هم خرج کرديم.

من: لابد قیمت هتل خوب بوده.

زن: نه، امسال درخت‌های پی کان خونه‌م خیلی ميوه داد.

من: خوب؟ مگه ميوه پی کان شانس مياره؟

زن: هاهاهاها ... شانس نمياره. خيلی ميوه داد من هم خوب فروختم. پول همين سفر رو دادم ديگه.

من: جدی ميگی؟ مگه چند تا درخت توی خونه‌ت داری؟

زن: شش تا. ولی هميشه اونقدر میوه نميدن که پول خوبی ازشون دربياد.

من: چطوری ميوه‌ها رو می‌فروشی؟

زن: پوست می‌کنم بعد به يکی از شيرينی فروشی‌ها می‌فروشم. امسال به دو تا شيرینی فروشی فروختم. زياد بود پولش هم بیشتر شد.

من: ميگم تو و همسرت که شاغل هستید حالا اين پی کان‌ فروشی شغل دوم شما دوتاست؟

زن: نه شغل دوم منه. درخت‌ها رو من کاشتم و مسئوليتش با منه. مادرم هم همين کار رو می‌کرد. شماها از این کارها نمی‌کنيد؟

من: توی ايران بعضی‌ها از اين کارها می‌کنن. مادر من خیلی سال پيش خياطی می‌کرد. البته الان توی زندگی شهری کمتر از این کارها می‌کنن.

زن: ولی اينجا همه از اين کارها می‌کنن. شماها توی کشورتون ثروتمنديد ما نيستیم.

من: نه ما هم ثروتمند نيستيم ولی خوب الان کمتر از اين کارها می‌کنن.

زن: اگه ثروتمند نيستيد از کجا میارید خرج می‌کنید؟

من: نفت می‌فروشند.

زن: باخبرم. می‌خواستم خودت بگی. اگه نفت نباشه چی؟

من: خوب خيلی‌ها از سال‌ها پيش همين حرف تو رو می‌زنن و الان هم نفت فروختن دردسر شده و وضع زندگی مردم بهم ريخته. ولی موافقم که ما ریخت و پاش مالی زياد داريم.

زن: من اين درخت‌های پی کان رو به تشويق مادرم کاشتم. بهم گفت بايد يک چيزی داشته باشی که اگه کار نداشتی بتونی باهاش زندگی کنی.

من: يعنی در طول سال بهت پول خوب میده؟

زن: بد نيست. می‌تونم روی پولی که ازش درمياد حساب کنم. گاهی هم مربای ميوه درست می‌کنم.

من: میگم آدم اولش مياد اينجا فکر می‌کنه خيلی همه چيز مدرنه ولی بعدش که دقیق ميشه می‌بينه ما ظاهرمون مدرن‌تره.

زن: خوب ما هنوز کشور ثروتمندی نيستيم بايد محافظه کارانه خرج کنيم. از رئيس خودت بپرس ببين اون چطوریه.

من: اتفاقا خیلی درباره‌ش حرف می‌زنيم. حالا اين پی کان خرج هتل رو داد يا خرج رفت و آمد رو هم داد؟

زن: بليت هواپيما و هتل برای چهار نفر رو با پول پی کان دادم. پسرم و همسرش پول خودشون رو دادند.

من: خوب ببینم با محصول بعدی چه کار می‌کنی؟

زن: اگه درختام خوب ميوه بدن با شوهرم يک سفر دريايی میريم.

من: فکر کنم درختات خوب ميوه بدن ممکنه بری توی فکر خرید هواپيمای شخصی ... هاهاهاها.

زن: آره از خريد صندلی هواپيما شروع می‌کنم ... هاهاهاها. 

 

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

استان خراسان رضوی

واکنش ها به درگذشت مهرک گلکاریان،رزیدنت بیهوشی،در اتاق‌عمل بیمارستان قائم مشهد

۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۴
شهرام رفیع زاده
خواندن در ۴ دقیقه
واکنش ها به درگذشت مهرک گلکاریان،رزیدنت بیهوشی،در اتاق‌عمل بیمارستان قائم مشهد