close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

زنان تاثیرگذار ایران؛ فاطمه سیاح

۶ تیر ۱۴۰۲
ایران‌وایر
خواندن در ۷ دقیقه
«فاطمه سیاح»، نخستین استاد زن دانشگاه
«فاطمه سیاح»، نخستین استاد زن دانشگاه
او نخستین زنی است که به یک مأموریت سیاسی خارج از ایران رفته یا یکی از زنان پیشرو در جنبش برابری‌خواهی زنان ایران بوده است، جنبشی که ۱۶ سال بعد از مرگ فاطمه سیاح سرانجام توانست حق رأی و ورود به مجلس و کابینه را برای زنان کسب کند
او نخستین زنی است که به یک مأموریت سیاسی خارج از ایران رفته یا یکی از زنان پیشرو در جنبش برابری‌خواهی زنان ایران بوده است، جنبشی که ۱۶ سال بعد از مرگ فاطمه سیاح سرانجام توانست حق رأی و ورود به مجلس و کابینه را برای زنان کسب کند

«ایران‌وایر»، اولین جلد از کتاب «زنان تاثیرگذار ایران» را منتشر کرد. این کتاب، روایت صد زنی است که بر پیرامون خود، جامعه، علم، هنر، سیاست، فرهنگ، ورزش، اقتصاد و تکنولوژی تاثیر گذاشته‌اند، از موانع نظام نابرابر جنسیتی نهراسیده‌اند و مسیری را برای رشد و دستیابی زنان ایران به حق برابر انسانی خویش هموار کرده‌اند. انتخاب‌کنندگان این فهرست، مخاطبانی هستند که باور دارند از این زنان تاثیر گرفته‌اند. 

ما در جلدهای بعدی، به خدمات دیگر زنان ایرانی که در این مبارزه سهم داشته‌اند هم می‌پردازیم. شما هم می‌توانید در این انتخاب سهیم شوید، نظرات خود را برای ما بفرستید و اگر اطلاعات بیشتر و دقیق‌تری دارید، با ما در میان بگذارید. این نسخه دیجیتال است و تاثیر نظرات و پیشنهادات خود را می‌توانید در نسخه چاپی که در ماه آبان منتشر خواهد شد، ببینید.

به‌علاوه، جلد دوم کتاب با نام‌هایی بیشتر در دست تهیه است. اگر نام زنی که به‌نظر شما تاثیرگذار بوده است را در این فهرست نمی‌بینید، نام و دلیل آنکه او را تاثیرگذار می‌دانید را برای ما به ایمیل [email protected]  بفرستید.

فراموش نکنید که مجموعه کتاب‌های «زنان تاثیرگذار ایران»، برپایه انتخاب‌های شما گردآوری می‌شوند و منتخبان‌تان می‌توانند در هر عرصه‌ای، از فرهنگ، علم، آموزش، پژوهش و کنشگری گرفته تا هنر، ورزش، فعالیت‌های خیریه، سیاست، تکنولوژی، کارآفرینی، نوآوری، اقتصاد و ادبیات، گام‌های موثری برداشته باشند.

«کتاب زنان تاثیرگذار ایران را می‌توانید از این لینک دانلود کنید»

*****

درباره‌ی «فاطمه سیاح» اطلاعات زیادی در دسترس نیست. آن‌قدر می‌دانیم که او نخستین استاد زن دانشگاه است. کمتر کسی است که بداند او نخستین زنی است که به یک مأموریت سیاسی خارج از ایران رفته یا یکی از زنان پیشرو در جنبش برابری‌خواهی زنان ایران بوده است، جنبشی که ۱۶ سال بعد از مرگ فاطمه سیاح سرانجام توانست حق رأی و ورود به مجلس و کابینه را برای زنان کسب کند.

«فاطمه رضازاده محلاتی» که او را به اسم فاطمه سیاح می‌شناسیم نوه‌ی «محمدرضا محلاتی» و برادرزاده‌ی «میرزا محمدعلی محلاتی» است که در تاریخ به اسم «حاج سیاح» معروف است. او از پدری ایرانی و مادری روس‌تبار در سال ۱۲۸۱ در شهر مسکو متولد شد، جایی که پدرش به مدت ۴۵ سال زبان‌های شرقی را تدریس می‌کرد. دوران کودکی او همزمان با انقلاب‌های روسیه و تغییر شیوه‌ی حکومتی این کشور بود. اما تحصیلات متوسطه و عالی خود را در این شهر ادامه داد و توانست وارد دانشکده‌ی ادبیات مسکو شود و در رشته‌ی ادبیات اروپایی دکترای خود را بگیرد و در همین دانشگاه به مقام استادی برسد. سال ۱۳۱۳ به ایران بازگشت و با پسرعمویش «حمید سیاح» ازدواج کرد، ازدواجی که مدت کمی دوام آورد و به جدایی منجر شد. تنها یادگاری این ازدواج نام خانوادگی بود که تا روی سنگ گور ساده‌اش در ابن‌بابویه با او همراه شد. جمال‌زاده در نامه‌ای علت این جدایی را چنین از قول فاطمه سیاح نقل می‌کند: «از فاطمه خانم پرسیدم، چرا از حمید، عموزاده‌تان، جدا شدید و مجرد زندگی می‌کنید؟ گفت، جناب جمال‌زاده من شرم داشتم با کسی زندگی کنم که بی‌سوادتر از من است. آزادی را نباید با هیچی عوض کرد. من حالا می‌توانم احساس کنم که چه اندازه راحت و آسوده هستم تا آن مدتی که احساس می‌کردم یک فرمانده و آقا بالا سر داشتم.»

فاطمه سیاح چند ماه بعد از پایان زندگی مشترک با کمک همسر سابق خود به استخدام وزارت فرهنگ درآمد و معاونت اداره‌ی تعلیمات زنان را به او سپردند. این اتفاق در آستانه‌ی کشف حجاب افتاد. او یکی از استادانی بود که در مراسم رسمی کشف حجاب که در دانش‌سرای عالی برگزار شد حضور داشت. آن روزگار، هنوز بنای دانشگاه تهران در اراضی جلالیه‌ی «حاج کاظم اتحادیه» به پایان نرسیده بود و با آن که در دارالمعلمات زنان اجازه‌ی تحصیل داشتند، سرنوشت تحصیل آنان در دانشگاه معلوم نبود. ورود فاطمه سیاح به دانش‌سرای عالی با وجود تسلط کامل به چهار زبان فرانسه، آلمانی،‌ روسی و انگلیسی با مخالفت‌های زیادی روبه‌رو شد، مخالفت‌هایی که به دلیل توانایی بالای او در تدریس سرانجام به نتیجه‌ای نرسید و او در محیط مردانه‌ی آنجا به تدریس زبان روسی پرداخت.

او بعد از تشکیل «کنگره‌ی هزاره‌ی فردوسی»، با وجود مخالفت‌های زیاد، به اعضای این کنگره پیوست و در کنار چهره‌هایی چون «محمدعلی فروغی»، «سعید نفیسی»، «ملک‌الشعرای بهار» و «رابیندرانات تاگور» یکی از قوی‌ترین مقاله‌های این کنگره را درباره‌ی فردوسی ارائه کرد. با تأسیس «کانون بانوان» در سال ۱۳۱۵، فاطمه سیاح در کنار «صدیقه دولت‌آبادی» و دیگر زنان فعال در این کانون به صف زنان پیشرویی پیوست که برای آزادی‌های بیشتر زنان تلاش می‌کردند. دانش و درایت او باعث شد در همین سال عضو هیأت نمایندگی ایران در هفدهمین دوره‌ی جامعه‌ی ملل در ژنو شود. او نخستین زن ایرانی بود که تا آن روز برای انجام مأموریتی سیاسی از ایران خارج شده بود.

فاطمه سیاح درست همزمان با افتتاح دانشگاه تهران به دعوت «بدیع‌الزمان فروزانفر» و دکتر «علی‌اصغر حکمت» به این دانشگاه آمد و نخستین زن ایرانی شد که در این دانشگاه شروع به تدریس کرد. فاطمه سیاح که خود طعم تحصیلات دوره‌ی عالی را چشیده بود، می‌خواست زنان ایرانی هم بتوانند از حق مساوی برای تحصیل برخوردار باشند و با فعالیت‌های خود جای دختران جوانی را که دوست داشتند ادامه‌تحصیل بدهند روی صندلی‌های دانشگاه تازه‌تأسیس تهران باز کرد، راهی که با مخالفت‌های زیادی روبه‌رو شد؛ نخستین مخالفت‌ها از حضور او در کرسی استادی دانشگاه تهران بود. فاطمه سیاح که در مسکو چندین سال درس داده بود در دانشگاه تهران با درجه‌ی دانشیاری بر کرسی سنجش ادبیات خارجه نشست و ۵ سال با مردان شورای عالی فرهنگ مبارزه کرد تا سرانجام توانست درجه‌ی استادی خود را دریافت کند. او درست در روزهایی که نیروهای متفقین تهران را اشغال کردند توانست به عنوان استاد وارد دانشکده‌ی ادبیات دانشگاه تهران شود.

فاطمه سیاح در همان سال‌ها در هیأت مدیر عضو انجمن فرهنگی ایران و شوروی شد و با کمیته‌ی موسیقی و تئاتر و سینمای این انجمن و با تحریریه‌ی مجله‌ی «پیام نو»، که نشریه‌ی انجمن بود، همکاری کرد و مقالاتی نوشت. او همچنین بارها به عنوان نماینده‌ی زنان ایران به کشورهایی چون ترکیه رفت و در کنگره‌های متعددی سخنرانی کرد.

حضور او در ترکیه باعث آشنایی با جنبش زنان ترکیه شد که چند سالی زودتر از جنبش زنان ایران تأسیس شده بود. در بازگشت از این سفر در گفت‌وگویی اعلام کرد که مهم‌ترین دلیل پیشرفت زنان ترکیه کسب حقوق مساوی با مردان است و افزود: «اگر به زنان اجازه‌ی شرکت در امور مختلف بدهند، به خوبی قدر آن را دانسته و سعی می‌کنند از آن سوءاستفاده نکنند، بلکه ثابت کنند که زنان نیز می‌توانند دوش به دوش مردان در راه تعالی و ترقی کشور و فرهنگ خود پیش روند.»

فاطمه سیاح در کنار «صفیه فیروز» در سال ۱۳۲۲ «حزب زنان ایران» را تأسیس کرد، حزبی که بعدها به «شورای زنان» ایران تغییر نام داد. در مانیفست اولیه‌ی این حزب آمده بود: «زنان و مردان آزادی‌خواهی که سالیان دراز آرزو داشتند زنان مثل مردان وارد امور اجتماعی و سیاسی بشوند، امروز وقت آن رسیده که کمر همت به میان بسته، در این قدم جدی با سایر آزادی‌خواهان همکاری کنند. مسلم است اگر زن‌ها شریک نباشند، در دفاع از آن هم شکی نیست نمی‌توانند تشریک مساعی کنند.» اهداف مهم این حزب عبارت بود از «بهبود وضع اقتصادی و اجتماعی و سیاسی زنان ایران، ممنوعیت چندهمسری، مراقبت بهداشتی از مادران، افزایش استانداردهای آموزشی زنان، آموزش مراقبت از کودکان، استقرار برابری زنان و مردان و حق رأی برای زنان». آن‌ها برای اهداف خود به‌ویژه حق رأی زنان اقداماتی چون برگزاری میتینگ، خطابه، سخنرانی و رایزنی با نمایندگان مجلس را در دستور کار خود قرار دادند. این حزب در دی‌ماه ۱۳۲۴ نخستین شماره‌ی مجله‌ی خود را با سردبیری فاطمه سیاح منتشر کرد. در همین سال به همراه صفیه فیروز به پاریس رفت و در کنگره‌ی «زن و صلح»، د‍ر پاریس شرکت کرد و در این سفر با توجه به تسلطی که به زبان‌های اروپایی داشت با روزنامه‌های متعددی گفت‌وگو و درباره‌ی جنبش زنان ایران صحبت کرد.

فاطمه سیاح یکی از فعال‌ترین زنان ایرانی در عرصه‌ی مبارزه برای کسب حقوق برابر با مردان بود. او با وجود بیماری قند و ناراحتی‌های جسمانی متعددی که داشت، در هر فرصتی برای معرفی چهره‌ی زن ایرانی تلاش می‌کرد.

«کمیته‌ی مرکزی سازمان زنان ایران» و «جمعیت شیر و خورشید سرخ بانوان ایران» و «کنگره‌ی نویسندگان» دیگر جاهایی بودند که فاطمه سیاح در آن‌ها عضو بود.

سال ۱۳۲۶ بیماری قند و ناراحتی جسمی او شدت گرفت و آبان‌ماه همین سال برای درمان به اروپا رفت و در بازگشت، پنجشنبه ۶ اسفند ۱۳۲۶، آخرین سخنرانی خود را درباره‌ی نفوذ داستایفسکی در ادبیات فرانسه، در تالار انجمن فرهنگی ایران و فرانسه ایراد کرد و هفت روز بعد، در سیزدهم اسفند، ساعت ۹ صبح بر اثر سکته‌ی قلبی در ۴۵سالگی درگذشت و پیکرش با تشییع دانشجویان و فرهیختگان ایرانی در ابن‌بابویه به خاک سپرده شد.

«سیمین دانشور»، معروف‌ترین دانشجوی او، در تمام زندگی وقتی به اسم دکتر فاطمه سیاح می‌رسید، با احترام نامش را می‌برد و بارها گفته بود که اگر تشویق‌های خانم دکتر فاطمه سیاح استادش در دانشگاه تهران نبود، شاید او همان دوران جوانی داستان‌نویسی را رها می‌کرد و به سراغ رشته‌های دیگری می‌رفت. همان وقت که دکتر فاطمه سیاح نخستین داستان سیمین را خواند، که داستان کوتاهی با عنوان «آن شب عروسی» بود، با ته‌‌لهجه‌ی روسی خود گفت: «سیمین خانم این راه را ادامه بده، تو نویسنده‌ی خوبی خواهی شد.»

 

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

کاریکاتور

خامنه‌ای و نهادهای امنیتی

۶ تیر ۱۴۰۲
مانا نیستانی
خامنه‌ای و نهادهای امنیتی