close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

ادبیات داستانی و سیاست ( بخش اول )

۲۰ مهر ۱۳۹۴
ادبیات و شما
خواندن در ۱۰ دقیقه
ادبیات داستانی و سیاست ( بخش اول )
ادبیات داستانی و سیاست ( بخش اول )

بخش اول
نویسنده مهمان؛ بهاران سواری

داستان‌های سیاسی یکی از جریان‌های مهم ادبیات داستانی معاصر به‌شمار می‌آیند. در اینگونه داستان‌ها بزرگ‌ترین مشکل و مسائل در ذهن شخصیت‌های داستان، رژیم سیاسی حاکم بر جامعه، نوع مناسبات قدرت و نبود آزادی سیاسی از یک‌سو؛ نقد رجال یا اندیشه سیاسی مشخص از سویی دیگر و بیان انتقادی یک حادثه سیاسی مشخص از جانب دیگر است. به عبارت دیگر ادبیات داستانی سیاسی گونه‌های مختلف ادبیات اعم از داستان بلند، کوتاه و رمان است که به نقد آشکار یا پنهانی قدرت حاکم در جامعه گرایش داشته باشد.
متفکرین مشروطه در تعریفِ ادبیات سیاسی چنین تعبیراتی دارند: «منظور از ادبیات سیاسی، آن چنان ادبیاتی است که به‌صورت حکومت و اشرافیت پنجه می‌کشد و تمام مظاهر معنوی آن‌ها را به باد حمله می‌گیرد.»
در غرب نیز اولین اثر داستانی متفاوت، یعنی «دون کیشوت سروانتس» که برخی آن را اولین رمان امروزی می‌شمارند، با نگاه به سیاست خلق شده است. این اثر افولِ اشرافیت فئودالی غرب در قرن هفدهم و ظهور طبقه جدید را توصیف می‌کند.
این سبک داستانی که در تعامل با تحولات اجتماعی شکل گرفته و می‌توان گفت که از رونق پاورقی‌ها آغاز شده است، با وجود کارکرد و اهمیت فراوان، توجه چندانی از سوی مخاطبان و منتقدان را به خود ندیده است. با این حال نگاهی به داستان‌ها و رمان‌های منتشر شده از سال ۵۷ به این طرف (سه دههٔ اخیر) با درنظر گرفتن مولفه‌ای مثل نقد رژیم حاکم و رجال دولتی، استفاده نویسنده از یک واقعهٔ سیاسی به عنوان بستر روایت، انتقاد به شرایط اجتماعی و مناسبات دولتی و.... آماری نزدیک به انتشار بیش از صد رمان را نشان می‌دهد.
بسیاری از نویسندگان ایرانی نیز که به عنوان روشنفکران و رهبران فکری و معنوی مردم شناخته شده و می‌شوند در داستان‌های خویش به بیان مسایل سیاسی روزگارشان پرداخته‌اند. رمان‌هایی مثل «سلول ۱۸» اثر علی‌اشرف درویشیان، «رازهای سرزمین من» نوشتهٔ رضا براهنی؛ «روضه قاسم» به قلم امیرحسین چهل‌تن؛ «سگ و زمستان بلند» با روایت شهرنوش پارسی‌پور؛ «مدار صفر درجه» احمد محمود، «کولی کنار آتش» منیرو روان‌پور؛ «دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست داشت» از شهرام رحیمیان؛ «شهربازی» حمید یاوری، «رود راوی» اثر ابوتراب خسروی و «هستی ناایمن» نوشتهٔ افشین خرم نمونه‌های فارسی بیشتر شناخته‌شدهٔ این ژانر داستانی هستند.
امیل زولا، برتولت برشت، جورج اورول، ماکسیم گورکی، نیکوس کازانت زاکیس و جان اشتاین‌بک نیز برخی از مهم‌ترین نویسندگان داستان‌های سیاسی به دیگر زبان‌ها هستند که بیشتر داستان‌هایشان در ایران هم ترجمه شده‌ است.
«رمان سیاسی در ایران» نوشته عبدالحمید ابوالحمد، «درآمدی بر ادبیات داستانی پس از انقلاب اسلامی» اثر فریدون اکبری شلدره‌، «ادبیات داستانی ایران، پس از انقلاب» نوشته محمدرضا سرشار، «روزنگاشت‌هایی درباره ادبیات داستانی پس از انقلاب - بیست و پنج نوشتار درباره ادبیات داستانی» بازهم اثر محمدرضا سرشار و «منظری از ادبیات داستانی پس از انقلاب» اثر همین نویسنده نیز از جمله مهم‌ترین آثاری هستند که تاکنون در حوزه شناخت ادبیات داستانی سیاسی و به‌ویژه ادبیات داستانی انقلاب در سال‌های بعد از انقلاب منتشر شده‌اند.

تاریخچهٔ رابطه‌ سیاست‌ و ادبیات 
بحث‌ رابطه‌ سیاست‌ و ادبیات، بحث‌ جدیدی‌ نیست، بلکه‌ سابقه‌ آن‌ به‌ دوران‌ یونان‌ باستان، مخصوصاً آثار افلاطون، بازمی‌گردد. در دوره‌های‌ بعد نیز، افرادی‌ همانند ژان‌ ژاک‌ روسو به‌ هر دو عرصه‌ توجه‌ داشتند. روسو در کنار نظرات‌ سیاسی‌ و اجتماعی‌ خود به‌ نگارش‌ رمان‌ نیز اقدام‌ کرد. برتراند راسل‌ و ژان‌پل‌ سار‌تر، به‌ عنوان‌ متفکران‌ دورهِ متأخر، درعین‌ ارائه‌ عقاید فلسفی‌ و سیاسی‌ - اجتماعی‌ خود، رمان‌های‌ جدی‌ نگاشته‌ و حتی‌ فعالان‌ سیاسی‌ و اجتماعی‌ نیز بودند و جایزه‌ نوبل‌ هم‌ دریافت‌ کردند. و باز جدید‌تر افرادی مانند ادوارد سعید، بر نقش‌ روشنفکران‌ در پیوند این‌ دو رشته‌ تأکید داشته‌اند.
اصغر احمدی در مقدمهٔ مقالهٔ خود تحت عنوان «تبیین جامعه‌شناختی تولید گفتمان ادبیات داستانی سیاسی در دهه‌های ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰» دربارهٔ چگونگی ورود سیاست به داستان ایرانی می‌نویسد: «تا پیش از دوره قاجار، ادبیات داستانی سیاسی وجود نداشته و صرفاً در آستانه انقلاب مشروطه شکل‌گیری خود را آغاز کرده است. با شروع مشروطیت، عصر نوزایی نثر فارسی فرامی‌رسد به نحوی که هم فرم و هم محتوای داستان‌ها دگرگون می‌شود. بدین ترتیب، در آن دوره، ادبیات روایی نوینی در قالب رمان و داستان شکل می‌گیرد که از تمامی مظاهر تحجر سیاسی و فرهنگی انتقاد می‌کند. از این رو، می‌توان آن را ادبیاتی سیاسی نامید که تا پیش از مشروطه در ادبیات ما سابقه نداشته است و علاوه بر آن تلاش داشت تا با خلق و رواج معانی جدید، گفتمانی تازه ایجاد کند؛ گفتمانی که براساس ادبیات فوکویی می‌تواند قدرت‌آفرین باشد.»
او همچنین در سخنرایی دربارهٔ مقاله‌اش که در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی داشته؛ تاکید کرد؛ در ایران ادبیات از زمانی که به‌صورت ادبیات سیاسی رخ نشان داده، در سه برهۀ زمانی به سمت نقد قدرت پیش رفته است:
۱- در ابتدای مشروطه. عده‌ای از صاحب‌نظران حتی بخشی از انقلاب مشروطه را مرهون همین آگاهی‌بخشی ادبیات می‌دانند؛ هرچند ادبیات نمی‌توانست بین قشرهای مختلف جامعه گسترش یابد، با تولیدات خود در آن زمان، در بین نخبگان تأثیرگذار بود. بعد از به قدرت رسیدن رضاشاه این روند تا حدودی متوقف شد و ادبیات از حالت انتقادی خود خارج می‌شود و به سمت متون کلاسیک می‌رود.
۲- بعد از برکناری رضاشاه [۱۳۲۰]. بعد از آنکه رضاشاه از قدرت برکنار شد، ادبیات سیاسی آن جایگاه سابق خود را دوباره پیدا کرد و به سمت نقد قدرت پیش رفت. این وضعیت تا پس از کودتای ۲۸ مرداد و زمانی که پهلوی دوم تصمیم گرفت اصلاحاتی انجام دهد، ادامه پیدا کرد.
۳- پس از اصلاحات پهلوی دوم. این اصلاحات خودبه‌خود یک سلسله امتیاز‌ها، فضا‌ها و شرایط را به‌وجود آورد که ادبیات برای بار سوم و این بار در پخته‌ترین و کامل‌ترین شکل خود به زعم بسیاری از منتقدان، به سمت نقد سیاست پیش رفت.
محمدصادق کوشکی نیز در مقاله‌ای با ارائهٔ یک تقسیم‌بندی نحوهٔ ارتباط میان ادبیات داستانی و مقولهٔ سیاست را در سه گروه جای می‌دهد:
داستان‌هایی که با هدفی سیاسی نوشته شده‌اند و در واقع داستان به عنوان ابزاری در خدمت اهداف سیاسی نویسنده درآمده است. کوشکی بسیاری از آثاری که طی جنگ سرد و خصوصا در دو سوی درگیر در این مبارزهٔ ایدئولوژیک نگارش یافته‌اند را واجد این خصیصه‌ می‌داند. آثاری مانند؛ «قلعهٔ حیوانات» و «۱۹۸۴» (آثار جورج اورول) و یا «مادر» (اثر ماکسیم گورکی) که هرچند در سال‌های قبل از جنگ سرد نوشته شده اما به عنوان یک اثر تبلیغی مارکسیستی شدیدا مورد استفاده مبلغان ایدئولوژی مارکسیسم و کمونیسم قرار گرفته است از نمونه‌های ایرانی این دسته هم «رازهای سرزمین من» (رضا براهنی) و «باغ بلور» (محسن مخلباف) را نام می‌برد.
داستان‌هایی که سیاست به عنوان موضوع آن‌ها واقع شده و ممکن است هیچ هدفی سیاسی را تعقیب نکند. در این مقاله از «جنگ و صلح» (اثر تولستوی) و «شکست» (اثر امیل زولا) به عنوان نمونه‌های مشهور این دسته نام برده شده است.
داستان‌هایی که فارغ از مقولات و اهداف سیاسی نگاشته شده‌اند امّا در خلال آن‌ها به برخی مسائل یا اهداف سیاسی اشاره رفته است. این پژوهشگر مجموعه آثار آنتوان چخوف، مجموعه آثار نیکوس کازانت زاکیس و مجموعه آثار جان اشتاین‌بک نمونه‌هایی را نمونه‌هایی از این دسته می‌داند و یادآوری می‌کند که با اندکی مماشات حتی می‌توان آثاری مانند «بربادرفته» (اثر مارگارت می‌چل) را نیز جزء این دسته محسوب نمود. برخی آثار جلال آل‌احمد (سه تار، مدیر مدرسه، دبیر و بازدید و...)، «سووشون» و «شهری چون بهشت» (سیمین دانشور) نیز نمونه‌های فارسی این گروه معرفی شده‌اند. همچنین از آثار ادبی بزرگی مانند «بینوایان» (ویکتور هوگو)، «ژرمینال» (امیل زولا) و... هم در این گروه یاد شده است.
کوشکی همچنین در این مقاله تاکید می‌کند که غالب داستان‌های دستهٔ اول از زاویه دید سیاستمدارانه به رشته تحریر درآمده‌اند تا ادیبانه و معتقد است هرچند که در میان گروه اول، آثار ارزشمندی به چشم می‌خورد اما بار ایدئولوژیک این گونه داستان‌ها بیشتر است تا ارزش ناب هنری آن‌ها (البته کوشکی این امر را فی حدذاته نقطه ضعف این دسته از داستان‌ها محسوی نمی‌داند، چراکه از دید او تبلیغ یک عقیدهٔ سیاسی یا دفاع از آن در قالب هنر داستان‌نویسی، اگر به صورت ماهرانه‌ای انجام شود خود نوعی هنر محسوب می‌شود.) او ویژگی قابل توجه این دسته از آثار را این مسئله می‌داند که چون نویسنده قصد طرح و تبلیغ یک عقیدهٔ سیاسی و یا دفاع از آن و یا حمله به آن را داشته، لذا به انتقال واقعیّت پایبندی چندانی نداشته و از این رو این دسته آثار معمولاً مآخذ و منابعی جهت کسب اطلاعات سیاسی به‌شمار نمی‌آیند.
دسته دوم که شامل داستان‌هایی با موضوعات و مضامین سیاسی می‌شود نیز بنا به تعریف کوشکی، بیشتر به سیاست به عنوان یک پدیده از مجموعه پدیده‌ها و رویدادهای اجتماعی می‌نگرد تا هدف و یا مرامی جهت تبلیغ و همین ویژگی باعث می‌شود تا نویسنده در اثر خود خصلت آینه بودن خود را بهتر به کار گیرد و در ترسیم پدیده‌های سیاسی دقت بیشتری از خود نشان دهد. به نظر این نویسنده همین ویژگی این دسته از آثار را به منبع و پایگاه مناسبی جهت کسب اطلاعات دربارهٔ موضوعات و رویدادهای سیاسی تبدیل می‌کند.
همچنین سومین گروه که به گفتهٔ او طیف وسیعی (به نسبت دو دسته قبل) از آثار ادبیات داستانی را شامل می‌شود، در ظاهر و به شکل مستقیم به مقولات سیاسی نمی‌پردازد، امّا از خلال آن‌ها می‌توان به توصیفات و گزارش‌های دقیقی دربارهٔ پدیده‌های سیاسی دست یافت.
مولفه‌های داستان‌های سیاسی
باید توجه کرد که صرف اعتراضی بودن یک اثر ادبی نمی‌تواند آن را سیاسی یا غیرسیاسی کند و به نظر می‌رسد واژهٔ رمان سیاسی، نوعی برچسب برای محدویت و ممنوعیت چاپ آن آثار است.
اصغری در جلسهٔ سخنرایش دربارهٔ مقالهٔ «تبیین جامعه‌شناختی تولید گفتمان ادبیات داستانی سیاسی در دهه‌های ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰» رمان سیاسی را رمانی دانسته که یکی از شروط زیر را داشته باشد:
۱- بزرگ‌ترین مسئله‌اش از نظر شخصیت داستان یا راوی، رژیم یا نظام سیاسی حاکم بر جامعه باشد (این کلی‌ترین سطح رمان سیاسی است که نام آن را «سطح نظام» گذاشته‌ایم)
۲- نقد یکی از نهادهای جامعه چه آشکار و چه ضمنی در آن مشاهده شود
۳- نقد یکی از شخصیت‌های سیاسی؛ برای مثال نخست‌وزیر در آن مشاهده شود
۴- یکی از مسائل سیاسی مانند خودکامگی، سانسور، شکنجه، زندان و ... در آن مشاهده شود
۵- یکی از مسائل اجتماعی مانند قانون‌شکنی، فساد، بی‌عدالتی، خودکشی، مهاجرت و... در آن مشاهده شود؛ چون این‌ها می‌تواند به مثابۀ نقد سیاست‌های حاکم بر آنجامعه هم باشد.
از نگاهی دیگر، الگوهای ثابت و یا مورد علاقه در داستان‌های سیاسی را می‌توان تقابل عشق و فعالیت سیاسی نامید. هرچند رمان سیاسی عنصری موضوعی است و فقط می‌توان عناصر آن را استخراج کرد. در اغلب اینگونه داستان‌ها المان‌هایی مثل زندان، شکنجه، قدرت غالب، مبارزه، جذابیت‌های مبارز بین زندان و عناصری دیگر مثل عشق وجود دارند.
همچنین پژوهشی تحت عنوان «بررسی و تحلیل ادبیات داستانی سیاسی معاصر (۱۳۵۷-۱۳۸۵ (» که به بررسی تحلیل گفتمانی مجموعه رمان‌هایی که زمان و حوادث سیاسی آن مربوط به وقایع قبل از انقلاب اسلامی پرداخته است، نشان می‌دهد نویسندگان داستان‌های سیاسی، با قرائن آشکار سعی می‌کنند تبعیض اقتصادی، اختناق و استبداد، گفتمان معترض و متعرض به گفتمان غالب، ارعاب، تهدید، تنبیه شخصیت‌ها، نفوذ گفتمان معترض به گفتمان غالب در میان توده، اختلاف میان طبقات را در ژرف ساخت و روساخت داستان برجسته کنند. تقابل طبقات اجتماعی در قالب فقر و غنا، خیر وشر، ظالم و مظلوم، تقابل نسل‌ها، آزادی و اسارت، وفاداری و خیانت، دوستی و دشمنی، زن و مرد و... که در اکثر رمان‌ها به ویژه رمان‌های دو دهه اول وجود دارد نیز از دیگر المان‌ها و عناصر این قبیل داستان‌ها هستند.
محمد حنیف (نویسندهٔ کتاب در دست انتشار «سیری در ادبیات داستانی سیاسی ایران و جهان») نیز در تعریف داستان سیاسی و معرفی نماد‌ها و المان‌های مشترک در این سبک داستانی به خبرنگار ایلنا می‌گوید: همه نوشته‌هایی که از رابطه قدرت سخن می‌گویند، به گونه‌ای سیاسی هستند و داستان سیاسی، داستانی است که زندگی شخصیت یا شخصیت‌های اصلی داستان و‌گاه راوی آن با قدرت سیاسی حاکم پیوند خورده باشد، این پیوند می‌تواند در له یا علیه قدرت حاکمه باشد. به هر حال، مفهوم کلیدی در علوم سیاسی، قدرت و در داستان، روایت است. بر این اساس هرگاه روایت به روابط میان حاکم و محکوم یا صاحب قدرت و تابعان قدرت بپردازد، داستان سیاسی خلق می‌شود.‌ گاه نیز داستان به درگیری‌های میان دو یا چند عامل قدرت نظام‌مند و سازمان‌یافته با اهداف سیاسی توجه می‌کند که در این صورت نیز داستان سیاسی خلق شده است. تأکید بر قدرت سازمان یافته از این جهت در تعریف داستان سیاسی مهم است که عموماً در هر داستانی درگیری میان دو نیروی متخاصم وجود دارد و اساس هر حرکت داستانی نیز بر کشمکش میان قدرت‌های مختلفی است که در داستان ظهور پیدا می‌کنند، اما وقتی نیروهای درگیر سازمان یافته باشند و در عین حال انگیزه حرکت و اقدامات آن‌ها نیز سیاسی تعبیر شود، آنگاه می‌توان ادعا کرد که داستان سیاسی خلق شده است. در این تعریف داستان‌هایی که درباره جنگ، مفاهیم سیاسی و انقلاب نوشته شده‌اند، در زمره داستان‌های سیاسی قلمداد می‌شوند.


پی‌نوشت: این یادداشت، پیرامون ادبیات داستانی و سیاست  پیش از این در خبرگزاری ایلنا با عنوان «ادبیات داستانی سیاسی: انتقادی‌ترین ژانر داستان و رمان» منتشر شده است. 

 

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

جامعه مدنی

وکیل محمدعلی طاهری: فتوای مراجع، مبنای قانونی ندارد

۲۰ مهر ۱۳۹۴
شیما شهرابی
خواندن در ۴ دقیقه
وکیل محمدعلی طاهری: فتوای مراجع، مبنای قانونی ندارد