close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

با آمدن روحانی به تغییرات در آینده سینمای ایران خوش بینم

۱۷ شهریور ۱۳۹۲
مصاحبه نیلوفر رستمیبا شهرام مکری،کارگردان سینما
خواندن در ۱۳ دقیقه
با آمدن روحانی به تغییرات در آینده سینمای ایران خوش بینم

روز شنبه ۱۶ شهریور ۹۲ فیلم ماهی‌ و گربه ساخته شهرام مکری جایزه ویژه بخش افق‌های جشنواره فیلم ونیز را به دست آورد. در گفت‌وگو با «ایران وایر» با اشاره به‌این‌که در 8سال گذشته فیلم‌سازان نسل او فضای کاری کم‌تری داشته‌اند، می‌گوید:« شعار جواد شمقدری، معاون امور سینمایی وزارت ارشاد که مدعی بود در هر سال 300 فیلم در ایران ساخته خواهد شد، نه تنها عملی نشد بلکه تعداد فیلم‌هایی که در این مدت ساخته شد کم‌تر از دوره‌های پیشین سینمای ایران بود.» لازم به توضیح است که این مصاحبه یک ماه پیش از آغاز جشنواره در ۱۷ مرداد ۹۲ انجام شد.

 شهرام مکری هم‌چنین با اشاره به‌این‌که تحریم در سینمای ایران نیز تاثیر گذاشته است، اضافه می‌کند:«یک دفتر تهیه کننده خصوصی که 6 سال پیش می‌توانست با یک میلیارد تومان دو فیلم در سال بسازد، اکنون به زور با این بودجه می‌تواند هزینه تولید یک فیلم را هم بپردازد.» این کارگردان جوان سینمای ایران امیدوار است در دوره ریاست جمهوری حسن روحانی وضعیت سینمای ایران تغییر کند، انرژی‌ها به ساخت فیلم‌های بیش‌تر، همکاری میان اهالی سینما و ساخت سالن‌های سینمایی هدایت شوند. 

شهرام مکری، فعالیت سینمایی خود را در حوزه فیلم کوتاه آغاز کرد و با اولین فیلم کوتاهش با نام «طوفان سنجاقک» توانست نگاه منتقدان سینمایی را به خود جلب کند و به‌عنوان فیلم‌ساز جدی در این عرصه شناخته شود. او پس از سال‌ها کار در حوزه فیلم کوتاه، مستند و تدوین، در سال 1387 اولین فیلم بلند سینمایی خود را با نام «اشکان، انگشترمتبرک و چند داستان دیگر» ساخت که پس از حضور در جشنواره فیلم فجر، در جشنواره‌های بین‌المللی متعدد دیگری نیز راه یافت. او پس از 5 سال توانست دومین فیلم سینمای خود را با نام «ماهی و گربه» بسازد.

گفت‌وگوی ایران وایر را با شهرام مکری بخوانید:

  • از چه زمانی فعالیت سینمایی را شروع کردید؟

طول مدتی که کار در سینما را شروع کردم زیاد بوده‌اما تعداد کارهایی که در آن انجام داده‌ام زیاد نبوده است. من از سن 17 سالگی با انجمن سینمای جوان شروع به کار کردم و تعداد زیادی فیلم تصویربرداری و تدوین کردم.سپس در دانشگاه رشته سینما خواندم و در همان دوران دانشجویی اولین فیلم کوتاهم را ساختم. تا حالا 5 فیلم کوتاه، دو فیلم مستند و دو فیلم بلند ساخته‌ام. فکر می‌کنم برای این زمان 15 ساله خیلی کار انجام نداده‌ام. آدم باید در چنین مدت زمان طولانی بیش‌تر کار کند. آنچه که من را از خودم ناراضی می‌کند تنبلی شخصی و نداشتن تمرکز است. اگر این‌گونه نبود باید کاربیش‌تری در کارنامه‌ام می‌داشتم. این گفته معروف که چشم به هم می‌گذاری می‌بینی که زمان می‌گذرد و سن زیاد می‌شود و هنوز به خواسته‌هایی که داشتی نرسیدی، همیشه اذیتم می‌کند. من همیشه می‌گفتم که می‌خواهم 15 فیلم بلند در زندگی‌ام بسازم اما فکر می‌کنم با این روندی که پیش می‌روم حداقل باید 200،300 سالی زندگی کنم تا بتوانم این تعداد فیلم را بسازم. 

  • چرا 5 سال بین ساخت اولین فیلم تا دومین فیلم‌تان فاصله افتاد؟

شاید بیش‌تر از هر چیزی تنبلی خودم بود که‌اینقدر طول کشید. از سوی دیگر، مصر بودم که روی فیلم‌نامه‌ای کار کنم که ادامه تجربه‌های گذشته‌ام باشد و پیدا کردن تهیه کننده برای چنین پروژه‌ای در سینمای ایران کار سختی است. شاید حتی در سینمای جهان هم سخت باشد چون این فیلم در دسته فیلم‌های تجربه‌گرا قرار می‌گیرد. شاید به دلیل همان تصور اولیه که ‌این فیلم‌ها در گیشه موفق نخواهند بود، تهیه کننده‌ها با انتخاب آن فاصله می‌گیرند و به ندرت ریسک پذیرش سرمایه‌گذاری روی چنین فیلم‌هایی را قبول می‌کنند. مدتی همین طور گذشت تا بالاخره من در جریان کارهای تبلیغاتی که انجام می‌دهم با «کانون ایران نوین» آشنا شدم. مدیرآن، خانم مریم شفیعی خیلی علاقه‌مند بود که افزون بر کارهای تبلیغاتی، تهیه کنندگی فیلم‌های سینمایی را هم تجربه کند. پس از آن‌که سناریوی من را خواند خوشبختانه ابراز تمایل کرد که روی آن سرمایه‌گذاری کند. شاید پذیرش فیلم‌نامه من از سوی این تهیه کننده به‌این دلیل بود که او خودش هم می‌خواست کار نو و تجربه تازه‌ای در سینما داشته باشد.در آخر من موفق شدم که فیلم دومم را بعد از 5 سال بسازم.

  • «ماهی و گربه» با تجربه‌های قبلی شما چه شباهت‌های دارد؟

ماهی و گربه در ادامه تجربه‌های پیشین من درعرصه فیلم کوتاه و فیلم بلندم است؛ یعنی مانند آن فیلم‌ها مقداری گرایش فرمالیستی دارد و متعلق به جغرافیایی خاصی نیست، هم‌چنان دغدغه رابطه زمان و مکان را مطرح می‌کند و حتی از این نگاه که در بستر خرده روایت‌ها شکل می‌گیرد و بسیار پرکاراکتر است، شباهتی با فیلم‌های پیشین من دارد.

  • چرا اصرار دارید که فیلم‌های تجربه‌گرا بسازید وقتی به قول خودتان سخت می‌توانید برای این‌گونه فیلم‌ها تهیه کننده پیدا کنید؟

واقعیتش آدم‌ها تا وقتی که درگیر اقتصاد سینمای ایران نشدند جا برای این‌گونه بازیگوشی‌ها دارند. من وقتی به کارنامه همه فیلم‌سازان محبوبم نگاه می‌کنم، می‌بینم که در چند کار اول، گرایش تجربه‌گرای بیش‌تری در آثارشان وجود داشته است. می‌خواهم بگویم که آدم‌ها در شروع کار احتمالا خیلی مصر هستند و دوست دارند حرف‌هایی را بزنند که شاید نمونه‌اش در تاریخ سینما کم‌تر گفته شده است.هرفیلم‌سازی دوست دارد که یک برند شخصی و یک سبک منحصر به فرد برای خودش درست کند اما به محض ورود به دنیای بزرگ‌تر و جهان سرمایه در سینما، مجبور می‌شوند به قواعد سینمای مرسوم و رایج تن دهند. البته در این میان اسثتناهایی مانند «گدار» هم وجود دارند اما در میان بیش‌ترکارگردان‌ها چنین اتفاقی نمی‌افتد و پس از چند کار اول به مرور در شرایط موجود حل می‌شوند. دلیل دوم هم به اشکال متعارف فیلم‌سازی برمی‌گردد؛ فکر می‌کنم تجربه‌های تکامل یافته‌ای در دنیا اتفاق افتاده است، مانند انواع روایتی که برای تماشاچی آشنا است. شاید کسانی‌که مانند من روی فیلم کار می‌کنند یا در واقع بهتربگویم، کسانی که من دنباله‌رو آن‌ها در فیلم‌سازی هستم، سعی دارند پیشنهادهای جدیدی را برای این زبان مرسوم سینما ارایه کنند و به همین دلیل است که ساختار فیلم‌ها کمی تجربه‌گرایانه به نظر می‌رسد. اما از آن‌جا که برای تهیه کننده ناآشناست، همیشه برای آن‌ها هم ریسک‌پذیری دارد و آن‌ها سخت به‌این نوع فیلم‌ها تن می‌دهند. من فعلا مصر هستم تا زمانی که ‌امکان دارد و خسته نشده‌ام، وارد بدنه حرفه‌ای سینما و گیشه نشوم و هم‌چنان تجربه کنم.

  • کارگردان مستقلی که هنوز وابسته به گیشه نشده است چقدر می‌تواند از راه سینما امرار معاش کند؟ آیا می‌توانید تنها از راه ساخت فیلم زندگی‌تان را اداره کنید؟
    با آمدن روحانی به تغییرات در آینده سینمای ایران خوش بینم

من فکر می کنم که فیلم ساختن در ایران کاری نیست که بتوان بر اساس آن زندگی را اداره کرد؛ یعنی فیلم‌سازانی که در ایران پول‌دار هستند احتمالا وضعیت خوب مالی را از راه دیگر مانند ارث و میراث یا خانواده پول‌دار و یا سرمایه‌گذاری در جاهای دیگر به دست آورده‌اند. البته کار برای فیلم‌سازی که مستقل می‌شود و با تهیه کننده خصوصی کار می‌کند و ساخت فیلمش 5 سال طول می‌کشد خیلی دشوارتر است. من در حال حاضر تیزرهای تبلیغاتی می‌سازم و این منبع اصلی امرار معاشم است.تلویزیون ایران امکان پخش کردن تیزر کشورهای خارجی را ندارد و برندهای داخلی ایران هم این امکان و اختیار را ندارند که تیزرهای خود را از کانال‌های تلویزیونی دیگر پخش کنند، بنابراین، تقریبا بازار بسته و مطمئنی برای تیزرسازان در ایران وجود دارد که تا حدی خیال‌شان را راحت می‌کند که فعلا از این شغل می توانند زندگی خود را بگذرانند. افزون براین‌ که من در دانشگاه و مدرسه فیلم هم درس می‌دهم و گاهی با مطبوعات هم همکاری دارم؛ گفت‌وگو یا نقدی در مورد فیلم‌هایی که دوست دارم می نویسم. به هرحال این راه های امرار معاش من در زندگی است. 

  • فیلم شما در بخش رقابتی (افق) جشنواره «ونیز» که مربوط به فیلم‌هایی با ایده‌های نو است، پذیرفته شد. نظرتان در مورد این جشنواره و این بخشی که فیلم‌تان پذیرفته شده چیست؟

جشنواره «ونیز» قدیمی‌ترین فستیوال دنیا است و می‌دانیم که جشنواره «کن» و «برلین» دیرتر در رقابت با این جشنواره به‌وجود آمدند. نکته دیگر این که بخش افق یا ایده‌های نو از چند سال پیش به‌این فستیوال اضافه شده چون مسوولان جشنواره به گفته خودشان تصمیم گرفتند به فیلم‌هایی که مرتبط به جریان اصلی تولیدات سینمایی نیستند بها بدهند. برای من مایه مباهات است که فیلمم توانست در این بخش راه پیدا کند چون در جایی مثل جشنواره ونیز که تعداد زیادی فیلم وارد آن می‌شود و مخاطبان زیادی دارد، یک فیلم از ایده های نوی کشور ایران پذیرفته شده است. کمی هم امیدوار شدم که شاید در سینمای ایران هم با تمام شرایطی که وجود دارد بتوان کمی به نوآوری و خلاقیت بیش‌تر بها داد. 

  • شما در سینما معروف هستید که «تارانتینو» را دوست دارید، چه ویژگی فیلم‌های او یا شخصیتش برایتان جالب است؟

دلیل روشنی نمی‌توانم بگویم. شاید مهم‌ترین نکته ‌این باشد که من پیش از این که فیلم‌هایش را ببینم، تنها مطالبی را که در موردش نوشته می‌شد می‌خواندم. از این که او به شدت به سینما علاقه‌مند است و به فیلم بازی و دیدن دی وی دی و فیلم‌های مختلف علاقه دارد خوشم آمده بود. من هم عاشق ماهیت سینما هستم و بعد هم وقتی فیلم‌هایش را دیدم به نوع نگاهش و داستان پردازی‌هایش علاقه‌مند شدم. راستش پس از اولین فیلم بلند سینمایی که ساختم، ادای دین اساسی به تارانتینو کردم، یعنی هر جا گفت‌وگو کردم یا مطلبی نوشتم از تارانتینو نقل کردم و یا در کلاس‌های درسم به دانشجویانم از تارانتینوگفتم. شاید به خاطر همه‌ این‌ها باشد که معروف شده‌ام که‌ این کارگردان را خیلی دوست دارم. این را هم بگویم که یک بستنی فروش در نزدیکی‌های بازار تهران هست که انگار برادر دوقلوی تارانتیتو است و من چند فریم عکس از او گرفتم. اگر زمانی با تارانتینو حرف زدم شاید این چند عکس را هم به او نشان دادم که ببیند یک نفر دیگر عین خودش در تهران وجود دارد.

  • در 8 سال اخیر بسیار شنیدیم که سینمای ایران افت کرده است. تحلیل شما درباره سینمای ایران چیست و چند فیلم‌ساز به‌ویژه از نسل خودت می‌شناسی که نتوانسته‌اند به دلایل مختلف در این سال‌ها فیلم را بسازند؟

اگر بخواهم مشخصا از 8 سال اخیر صحبت کنم، جریان فیلم‌سازی در این سال‌ها همان 4 شاخه‌ای را طی کرد که پیش‌تر از آن وجود داشت، فقط قدرت و قوت بین این 4 شاخه متفاوت شد. پیش از 8 سال اخیر و به‌ویژه دراین 8 سال گذشته، 4گروه فعالیت سینمایی داشته‌اند؛ اول دسته‌ای که وابستگی شدیدی به دولت دارند، به‌این معنا که روی پروژه‌هایی کار می‌کنند که از سوی دولت درخواست می‌شود و بودجه اش را هم دولت می‌دهد.

 دومین دسته گروهی از فیلم‌سازانی هستند که با تهیه کنندگانی کار می‌کنند. آن‌ها به‌طورمستقیم تهیه کننده‌های دولتی نیستند اما پرورش یافته همان سیستم هستند. 

در دسته سوم فیلم‌سازانی جا می‌گیرند که مستقل‌تر هستند؛ فیلم‌سازانی که در مناسبات قانونی سینمای ایران کار می‌کنند اما نه از نظر پیدا کردن سرمایه و نه تن دادن به قوانین اکران، وابستگی دولتی ندارند.

دسته چهارم فیلم‌سازان زیر زمینی هستند که قوانین رایج در سینمای ایران هم برایشان اهمیت ندارد و به‌طور کلی با مکانیسم رایج خودشان فیلم می‌سازند. در 8سال اخیردسته اول با تعاریفی مانند سینمای فاخر یا ملی تعداد زیادی فیلم تولید کردند که متاسفانه در گیشه که هدف نهایی آن‌ بود و یا توجه بین‌المللی، هیچ موفقیتی به دست نیاورد. دسته دوم به نظرم توانستند فیلم‌های شاخصی در این 8سال تولید کنند، هرچند که تعدادش نسبت به سال‌های گذشته کم‌تر بود؛ برای نمونه، ابراهیم حاتمی کیا چند فیلم ساخت که حالا شاید از نظرگیشه و مخاطب مانند فیلم‌های قبلی او نبود ولی به هرحال بد هم نبود. اما شرایط کار در 8 سال گذشته برای فیلم‌سازان نسل من که بیش‌ترمتعلق به جریان سینمای مستقل یا زیرزمینی هستند، سخت‌تر بوده و موقعیت کار برایشان کم‌تر پیش آمده است، به ویژه که وضعیت اقتصادی و چرخش مالی سینما در این مدت سخت شده بود. در نتیجه سرمایه گذارانی که بتوانند در جریان مستقل سرمایه گذاری کنند خیلی کم زور و کم قدرت شدند و به همین دلیل فیلم در جریان مستقل سینمای ایران کم داشتیم. متاسفانه شعار تیم آقای شمقدری که می گفتند «ما در سال 300 فیلم خواهیم ساخت» و با این شعار شروع به کار کردند و به اهالی سینما وعده دادند، عملی نشد. چون تولید کردن 300 فیلم در سال هم بازار ارایه می‌خواست، هم سالن برای نمایش و هم بودجه برای تولید آن‌ها. در نتیجه، نه تنها در سال 300 فیلم ساخته نشد بلکه تعداد فیلم‌های ساخته شده خیلی کم‌تر از تعداد سال‌های پیش هم بود.

  • آیا تحریم هم بر جریان سینمای ایران تاثیر گذاشت؟

موضوع مهم نداشتن پول بود و به همین دلیل هم کسی مجال این را پیدا نمی‌کرد که روی پروژه‌های غیردولتی در این سال‌ها کار کند. من یک مثال واقعی از دفتر تهیه کنندگی خصوصی در تهران می‌زنم. این دفتر 6 سال پیش با یک میلیارد تومان سرمایه می‌توانست دو فیلم در سال تهیه کند. میانگین تهیه یک فیلم 400 میلیون تومان بود که با این مبلغ یک فیلم متوسط و قابل قبول ساخته می‌شد. اما همان دفتر الان برایش تهیه یک فیلم در سال هم سخت است. همین سبب می‌شود که اجازه ورود نیروی جدید را به سینما ندهد و دلیل اصلی همه ‌این‌ها به نداشتن پول برمی گردد؛ یعنی وقتی دلار بالاتر می‌رود، وقتی قیمت زندگی روزانه بیش‌تر می‌شود، بازی‌گری هم که سرصحنه فیلم می‌آید دستمزد بیش‌تری می‌خواهد، همین طور هزینه سرویس و تولید فیلم بالاتر می‌رود و به همین ترتیب، ساخت یک فیلم از قیمت 400 میلیون تومان به یک میلیارد تومان افزایش می‌یابد. بنابراین، آن دفتر تهیه کنندگی و خیلی از دفاتر دیگر حتی توان ساخت یک فیلم در سال با قیمت‌های پیشین را هم ندارد و به میزان آن، توازن همه چیز به هم می‌خورد.

  • برخی از فیلم‌سازان ایرانی نسل شما و نسل‌های پیش‌ترمهاجرت کردند و در جای دیگر فیلم‌سازی را ادامه دادند. تجربه‌های آن‌ها را که می‌بینید به نظرتان تا چه حد در خارج از ایران توانسته‌اند موفق باشند و خودشان را با محیط خارج از ایران تطبیق دهند؟

در میان اولین دسته فیلم‌سازان مهاجر ایرانی، فکر می‌کنم این اتفاق کم افتاد. فکر می‌کنم نسلی که پس از انقلاب مهاجرت کردند، نتوانست خود را با فیلم‌سازی در محیط جدید وفق دهند. به‌این دلیل که فیلم‌هایی که در داخل می ساختند خیلی وابسته به شرایط ایران بود و عمده شهرت شان هم این بود که خیلی وابسته به ‌ایران می‌ساختند. دوم این‌که با زبان و فرهنگ زندگی خارج از ایران آشنا نبودند و سعی کردند که خودشان را وفق دهند اما این سعی کردن زمان می‌برد. برخی از آن‌ها به دلیل هوش بیش‌تر، مانند سهراب شهید ثالث یا امیر نادری، این امکان را برای خود مهیا کردند و برخی دیگر نتوانستند در خارج دست به فعالیت بزنند. پس از این، نسل فیلم‌سازان به دنیا آمده در خارج هستند که در آن‌ها نمونه‌های موفق می‌بینیم مانند رامین بحرانی. اما آن‌ها بچه‌های آن طرف به حساب می‌آیند، اصولا فیلم‌ساز آن‌طرفی محسوب می‌شوند و فقط ملیت‌شان ایرانی است.دسته سوم فیلم سازان متولد دهه 60 هستند؛ فیلم‌سازان خیلی جوانی که به دلیل اینترنت، ماهواره و دانستن زبان انگلیسی مرزها را کم‌رنگ کرده‌، با اعتماد به نفس بیش‌تری مهاجرت و آن طرف شروع به کار می‌کنند و خیلی تفاوتی بین خودشان و خارجی‌هانمی‌بیند یا حداقل آنقدر اعتماد به نفس پیدا کرده‌اند که‌ این تفاوت را نایده بگیرند. این‌ها خیلی راحت به تولید مشترک فکر می‌کنند؛ تولید بین ایران و کشور دیگر. به نظرم در میان این نسل باید منتظر فیلم‌سازهای خوبی باشیم.

  •  شما خودتان هم به فکر مهاجرت هستید؟

راستش به فکر مهاجرت هستم اما نه مدلی که‌ امکان برگشتنم وجود نداشته باشد. خیلی دوست دارم زندگی را در جای دیگر هم تجربه کنم. این را به عنوان تجربه پیش از مردن نگاه می‌کنم چون معتقدم آدم باید پیش از مردن، زندگی در جاهای دیگری را هم تجربه کرده باشد. دلم می‌خواهد مثل یک آدم «جهان وطن» زندگی کنم و خیلی دوست دارم که فضای تولید در کشور دیگر و همین طور دست یافتن به بازار بزرگ‌تر را در تجربه‌ام داشته باشم.

  • تا چه حد به تغییر وضعیت سینمای ایران در دولت روحانی امیدوار هستید؟

راستش تصورم این است که‌ آمدن روحانی با تغییرتیم مدیریت سینمای فعلی همراه خواهد شد و این خیلی خوب است. فکر می کنم تیم فعلی خیلی انرژی بابت تغییر دادن مسیر در سینمای ایران و ایستادن در مقابل خیل سینماگران صرف کرد در حالی که بهتر است این انرژی‌ها صرف ماجراهای دیگر مانند تولید، ساخت سالن و همکاری بین اهالی سینما شود. من به تغییرات در آینده سینمای ایران خوشبین هستم.

 

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

استان تهران

با کسب 16 رای از 31 عضو شورای چهارم، محمدباقر قالیباف شهردار...

۱۷ شهریور ۱۳۹۲
شهرام رفیع زاده
خواندن در ۲ دقیقه