close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

اوباش اینترنتی یا ارتش سایبری؟

۲۳ تیر ۱۳۹۵
شراگیم زند
خواندن در ۵ دقیقه
 اوباش اینترنتی یا ارتش سایبری؟
اوباش اینترنتی یا ارتش سایبری؟

وضعیت فرهنگی مردم ایران چه در دنیای مجازی و چه در دنیای حقیقی چندان خوب نیست... علتش هم مجموعه ای از عوامل است که فقر، محرومیت، محدودیت، فرهنگ ریاکارانه و سیاستهای غلط آموزشی مهم ترین آن است...اما این وضعیت چقدر بد است؟ آیا انقدر اوضاع خراب است که مردم ایران دسته دسته در دنیای مجازی بروند به صفحه ی یک دختر بچه ی دوازده ساله و به خاطر شغل پدرش به او کثیفترین فحاشی های جنسی را بکنند؟ صفحه اینستاگرام دختر اوباما مدتی ست به خاطر این حملات بسته شده اما  بد نیست به جای نشستن و افسوس خوردن به حال مردم ایران که در دنیای مجازی تبدیل به چه جانورهایی شده اند، یک کار تحقیقی درست و حسابی بر روی حملات اخیر صورت بگیرد. 
شاید حمله و فحاشی در صفحات ورزشکاران تیمهای رقیب کار تیپ های خاصی باشد که به آنها در اصطلاح هولیگانها و اراذل و اوباش استادیومی میگویند (که طبعا در دنیای مجازی نیز حضور دارند)، ولی حمله به صفحاتی مثل صفحه دختر اوباما و یا حتی جدید تر از آن دونالد ترامپ قضیه را پیچیده میکند، چون اصولا موضوعات سیاسی موضوعاتی جذاب برای عرض اندام هولیگان ها و اراذل و اوباش در شبکه های مجازی نیست و مسائل مورد توجه اینها بیشتر کل کل های ورزشی و یا عقده گشایی جنسی و متلک و آزار زنان ایرانی مدل و یا بازیگری ست که به هر دلیل بر سر زبان ها افتاده اند.

امروز از روی کنجکاوی بر روی حدود ده اکانت که تند تر و زشت تر از بقیه در صفحه دختر اوباما و ترامپ فحاشی کرده بودند کلیک کردم... سه چهار موردشان از این بچه حزب اللهی ها بودند که سر در اینستاگرامشان شعارهایی مثل «جانم فدای رهبر» و«افتخار میکنم بچه شیعه هستم» و مانند انها نوشته بود... بقیه هم عموما یا صفخاتی بودند که حتی یک پست منتشر شده نداشتند و انگار فقط ایجاد شده بود برای اینجور حملات؛ و یا صفحاتی بودند غیر شخصی با چند عکس شمع و گل و پروانه و قلب تیر خورده و مانند آن...به عبارت دیگر صفحاتی «دکوری» که سازنده اش حتی به خود زحمت نداده بود کمی آن را شخصی سازی کند و به ان هویت ببخشد و فقط چند عکس که مثل نقل و نبات توی صفحات زرد اینترنتی ریخته را گذاشته بود روی صفحه اش.

نسبت دادن چنین حملاتی به کاربران ایرانی اینستاگرام آن هم با یک نگاه اجمالی اشتباه است، چرا که در حملات اخیر به نظر میرسد بیشتر فحاشان اصولا کاربر اینستاگرام نباشند (کاربر به این معنا که از اینستاگرام برای انتشار عکسهایشان استفاده کنند) و به نظر میرسد عده ای سازماندهی شده باشند که حرکتهای هماهنگی را با هم شروع میکنند و با هم خاتمه میدهند... البته بدیهی ست هر موج و حرکتی که راه بیفتد و سر و صدا ایجاد کند برخی از کاربران عادی اینترنت را نیز از سر ماجراجویی و کنجکاوی جذب و یا حتی با خود همراه میکند اما به نظر من سازماندهی و برنامه ریزی و بخش عمده ی این حملات بر عهده کاربران عادی نیست.

در این سالها در مورد ارتش سایبری زیاد شنیده ایم...اما این ارتش سایبری چیست؟ بخشی از آن به طور قطع کاربران حرفه ای، برنامه نویس ها، هکرها و مانند ان هستند... اما این ارتش پیاده نظام و سیاهی لشکر هم تا دلتان بخواهد دارد... بسیج این روزها در هر شهر و محله و روستا و ده کوره ای برای خود یک پایگاه دارد و چیزی که این روزها خیلی فوکوس کرده اند روی آن جنگ نرم است که به تصور ایشان از طریق اینترنت و ماهواره دارد انجام میشود...بنابراین بخشی از فعالیتهای اعضای بسیج شیفت پیدا کرده است روی دنیای مجازی... علی و تقی و نقی و صدها مثل آنها یکی از شوشتر و دیگری از سبزوار و آن یکی از قزوین توی پایگاههای بسیج خودشان نشسته اند و اینترنت مفت در اختیارشان است برای اینجور مبارزات نرم... زیر پست آخر ترامپ یکی از همینها چند نفری را منشن کرده بود و نوشته بود که « به بچه ها بگوئید بیایند اینجا» چون بچه ها داشتند زیر پست ماقبل آخر ترامپ اصطلاحا «میترکاندند»... یعنی اینها حتی انقدر برایشان مهم نیست که بخواهند زیاد ظاهر سازی کنند و خیلی هایشان با اکانتهای اصلی خودشان که عموما عکس پروفایلشان در اماکن مقدسه و یا شعارهای مذهبی ست در این فحاشی ها شرکت میکنند. بعد خیلی از ما چیزی را که به وضوح بخش اعظم آن  دارد سازماندهی شده اتفاق می افتد، نسبت میدهیم به جامعه ایران و افسوس میخوریم که به چه روزی افتاده ایم که عده ای کثیف ترین فحاشی های جنسی را نسبت به دختر اوباما و یا همسر ترامپ و یا دیگری و دیگری میکنند و این وسط سابقه ی  حملات به صفحات ورزشکارانی مثل مسی و دیگران نیز که قبلا اتفاق افتاده این مساله را برای عموم باورپذیر تر میکند که خب ایرانیها که آنجا چنین کرده اند اینجا نیز چنین میکنند... در صورتی که نه آنها نماینده ی واقعی کاربران ایرانی اینستاگرام هستند و نه اینها و البته کارشان و انگیزه هایشان هم با هم از زمین تا آسمان متفاوت است.  

کسانی که علاقمند به پژوهش های اجتماعی هستند و میخواهند نسخه های دقیق تری برای جامعه بپیچند و عیار  وضعیت فرهنگی جامعه با توجه به مسائل اخیر دستشان بیاید بد نیست چند روزی وقت بگذارند و تک تک فحاشان عرصه ی اینستاگرام را در این یکی دو روزه اخیر رصد کنند. حتی میتوانند  برایشان مسیج بزنند و سعی کنند با آنها گفت و گو کنند و انگیزه های انها را و خاستگاه اجتماعی شان را و عقایدشان را با طرح سوالات دقیق و مشخص آنالیز کنند. حتی سیاهی لشکرهای ارتش سایبری هم احتمالا از اینکه یک پژوهشگر اجتماعی بخواهد با انها گفتگو کند از آن احتمالا استقبال میکنند، چرا که احتمالا احساس تشخص و مهم بودن بهشان میدهد و شاید فکر کنند تریبونی ست که میتوانند از طریق ان شعارهایشان را بدهند و اهداف متعالی خود را پیش ببرند... هرچه هست اینجور مسائل را نباید به این شکل  (با اشتراک گذاشتن یک اسکرین شات)  دید و بعد هم فله ای تفسیر کرد و کیلویی نتیجه گرفت. قضیه ی فحاشی تعداد زیادی کاربر اینستاگرام  به یک دختر دوازده ساله و یا حتی در صفحه دونالد ترامپ (که متاسفانه کاربر ذوب شده در حماقت و تعصب، شعور تشخیص تفاوت این دو مورد را هم ندارد.) دارای ابعاد پنهانی ست که برای فهم و تفسیر آن نیاز به نگاهی جدی تر و دقیق تر است. 

ثبت نظر

استان تهران

حمایت 120 هنرمند و خبرنگار از پرویز تناولی

۲۳ تیر ۱۳۹۵
خواندن در ۲ دقیقه
حمایت 120 هنرمند و خبرنگار از پرویز تناولی