close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
جامعه مدنی

قمه زنی در عاشورا

۸ مهر ۱۳۹۶
علی رفیعی
خواندن در ۲ دقیقه
قمه زنی در عاشورا
قمه زنی در عاشورا
قمه زنی در عاشورا
قمه زنی در عاشورا
قمه زنی در عاشورا
قمه زنی در عاشورا
قمه زنی در عاشورا
قمه زنی در عاشورا
قمه زنی در عاشورا
قمه زنی در عاشورا
قمه زنی در عاشورا
قمه زنی در عاشورا
قمه زنی در عاشورا
قمه زنی در عاشورا
قمه زنی در عاشورا
قمه زنی در عاشورا

سال 86 بود و اولین بار که برای عکاسی از مراسم عاشورا به کربلا سفر می کردم. گویا اولین و یا دومین سالی بود که عکاسی از سر و روی خونین قمه زن ها ممنوع شده بود. شب پنجم محرم وقتی برای دریافت کارت خبرنگاری ویژه مراسم عاشورا به روابط عمومی حرم مراجعه کردیم، مسئول قسمت عکاسی به من و چند عکاس دیگر که از خبرگزاری های ایرانی در آنجا بودیم، هنگام دادن کارت ها تاکید کرد که این کارت ها از شب تا ظهر روز عاشورا اعتبار ندارد. سپس با حالت دستوری گفت هر شب بعد از پایان کارمان، کارت هایمان را به او تحویل دهیم و صبح روز بعد مجددا به او مراجعه کنیم تا دوباره آنها را به ما پس بدهد. این کار ریسک بسیار بالایی داشت و برای ما این نگرانی وجود داشت که در صورتی که به این خواسته او تن دهیم، در روزها و شب های آینده به دلیل عدم هماهنگی نتوانیم کارت بگیریم و از عکاسی باز بمانیم. شب عاشورا دریافتیم که این تاکید او برای جلوگیری از عکاسی ما از قمه زنی بود. درنهایت، شب عاشورا وقتی در و دیوار حرم را با پلاستیک های ضخیم پوشاندند و روی پله ورودی ها را هم خاک ریختند،  دسته های کفن پوش و قمه به دست به راه افتادند و تا صبح عاشورا در خیابان های کربلا طبل و سنج نواختند تا خود را برای شروع قمه زنی در آغاز سپیده دم آماده کنند. هنگامی که مشغول عکاسی از آن دسته های عزاداری بودم، مردی که به گمانم از اعضای حراست حرم بود به طرفم آمد و دست خود را به طرف کارتم برد و در یک لحظه و مقابل چشمان مبهوت من کارت را از گردنم باز کرد و رفت. من ماندم و بند خالی کارت در گردن و نگرانی از بدون عکس ماندن در روز عاشورا که مهمترین روز مراسم بود. به هتل بازگشتم و شب را با تشویش به صبح رساندم. با طلوع آفتاب از هتل خارج شدم و دل به دریا زدم. کارت را از دست داده بودم و بالاتر از سیاهی رنگی نبود. ساعتی مخفیانه عکاسی کردم. اما کماکان دلهره داشتم که مبادا این بار دوربین ام را بگیرند و عکس هایم را پاک کنند. تا قمه زنی تمام شد و شهر از التهاب خارج شد بی درنگ به هتل رفتم و عکس ها را روی لپ تاپ کپی کردم و ته دل، شاد بودم که لااقل عکس هایم را گرفته ام. اگرچه تا پایان مراسم عاشورا، به دلیل نداشتن کارت، بارها از جانب گارد ارتش عراق و نیروهای امنیتی لباس شخصی بارها متوقف و تفتیش بدنی شدم و از ورود به برخی مکان های حیاتی باز ماندم، اما در آخر توانستم مراسم ظهر عاشورا را بدون مشکل جدی، عکاسی کنم و دست خالی به ایران بر نگردم

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

گزارش

معلمان زندانی؛ فهرست طولانی و ادامه دار

۸ مهر ۱۳۹۶
ماهرخ غلامحسین‌پور
خواندن در ۶ دقیقه
معلمان زندانی؛ فهرست طولانی و ادامه دار