close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
جامعه مدنی

نمونه‌‌هایی درخشان از روزنامه‌نگاری بلندنویس

۲۵ آذر ۱۳۹۲
ایران وایر
خواندن در ۴ دقیقه
نمونه‌‌هایی درخشان از روزنامه‌نگاری بلندنویس
نمونه‌‌هایی درخشان از روزنامه‌نگاری بلندنویس

تحریک نیستید؟ شاید برای آن قرصی وجود داشته باشد

نمونه‌‌هایی درخشان از روزنامه‌نگاری بلندنویس

این مقاله که براساس پژوهشی گسترده نوشته شده، نمونۀ خوبی ا­ست از بلندنویسی که گرچه به صدای شخص اول نیست ولی هم‌چنان صمیمانه است. آشکاراست که نویسنده صاحب درک فوق­العاده­ای ازپیچیدگی موضوع است ومی­تواند با احساس راحتی، داستانی از آن دربیاورد.

 به نظرمن، تجربه­های شخصی، حتی چیزی به محرمانگی و خصوصی بودن سکس زناشویی، داستان‌هایی هستند که می­توانیم درباره آن‌ها بنویسیم و در موردشان تحقیق کنیم؛ همین‌طور سلامت روانی، مشکلات کودکان مانند «اوتیسم» وغیره.

نکته مثبت این نوع نگارش در آن جاست که اهمیت تحقیق و گزارش­گری را نشان می­دهد حتی وقتی در مورد چیزی بسیار شخصی می­نویسید؛ برای نمونه، اگر دربارۀ سلامت روانی یا لقاح خارج از رحم می­نویسید، می­توانید شخصیتی در داستان خود باشید. اما همۀ آن گزارش­گری وپس زمینه­ای که باید دریک مقالۀ بلند عادی به کار برده شوند، می‌بایست در آن مطلب هم باشند تا داستان را فراگیرتر کنند.

مرا سخن خوب می‌گویم یک روز
نمونه‌‌هایی درخشان از روزنامه‌نگاری بلندنویس

به همان روال، این جا «دیوید سداریس» (Sedaris David) را داریم که پس از نقل مکان به فرانسه، دربارۀ تجربه خود می­نویسد؛ یاد گرفتن فرانسه در کلاسی برای بزرگ‌سالان.

بسیار شخصی، خنده‌دار و تا اندازه­ای خاطره‌نویسانه است، اما نشان می­دهد که یک مهاجرمی­تواند چیزی بسیار ساده (پیدا کردن یک آپارتمان یا یاد گرفتن یک زبان) را بگیرد و از آن ذره‌بینی بسازد برای نوشتن دربارۀ کشور جدید، یا تجربۀ جابه­جا شدن و سعی برای بازسازیِ زندگی در جایی تازه که البته تجربه­ای ا­ست عمومی.

 طنزش بسیار قوی ا­ست و نمونۀ نوشته­ای ا­ست که «صدا»ی نویسنده درآن به خوبی پرورش یافته است. تا اندازه­ای مرا به یاد خاطرات جلال آل آحمد دربارۀ «سترون» بودنش می­اندازد که البته اصلاً روزنامه‌نگاری نیست، اما امروز می­توان آن را به‌عنوان روایتی روزنامه‌‌نگارانه طبقه بندی­ کرد.

کارآل احمد مثل این نوشته، در بارۀ زبان­ آموزی، چیزی را (این که نمی­تواند بچه داشته باشد) می­گیرد و از راه بیان تجربۀ شخصی، درباره آن می­نویسد. اما با این همه، با قدرت جزییات، استفاده از گفت‌وگو و پرورش شخصیت‌های دیگر، موفق می­شود مقاله­ای بنویسد که به خودی خود کامل است. توجه کنید به دختری با «دندان‌هایی به بزرگی سنگ قبر»؛ توصیف رفتار تحقیرآمیز معلم و دردِ پایین آمدن به سطح کودکی که باید زبانی تازه یاد بگیرد.

مردی که قاچاق را متوقف کرد

نمونه‌‌هایی درخشان از روزنامه‌نگاری بلندنویس

این ضعیف‌ترین داستانی ا­ست که انتخاب کرده­ام، اما سادگیِ خاصی دارد که فکر می­کنم بررسی­ آن می­تواند مفید باشد.

تمرکز این مطلب کاملاً روی یک شخص است و از راه کار و تجربۀ او، ما را به دنیای فحشای کودکان و تجارت جنسی معرفی می­کند. نوشته به عنوان تک‎نامه­ای پژوهشی معرفی شده و تیترآن کمابیش درست است. کاری را که خوب انجام می­دهد، نمایش گستردگی مساله است و این که فعالیت علیه آن درعمل چگونه است.

وحشتناک‌ترین گوشه دنیا

نمونه‌‌هایی درخشان از روزنامه‌نگاری بلندنویس

مطمئن نیستم اگر کسی درجایی مانند ترکیه بخواهد دربارۀ عبور پنهانی از مرز، پناهندگانی که جنسیت خود را تغییر داده‌اند یا چیزهایی مانند این بنویسد. اما این گزارش ومطلب بالایی، هردو مثال خوبی هستند برای بلندنویسی دربارۀ موضوعی اجتماعی که مکان و محل در آن شخصیت­های اصلی به شمار می‌روند.

شکر گزاری در مغولستان

نمونه‌‌هایی درخشان از روزنامه‌نگاری بلندنویس

این نوشته نمونۀ کلاسیکی ا­ست از روزنامه‌نگاری شخصی به زبان شخصِ اول. نویسنده از اول شخص استفاده می­کند، خودش شخصیت اصلی ا­ست و خودکاوی و صداقت بی­رحمانه‌اش نقش تعیین کننده برای نوشته دارد. متوجه خواهید شد که گفت‌وگو، مقدار زیادی صحنه‌پردازی و توصیف هم در آن هست اما نقش اصلی را صدای نویسنده دارد که بلند است و خواندنش دردناک.

نوشتن در بارۀ یک ضربۀ روانی شخصی، اغلب شیوه­ای ا­ست بسیار موفق برای روزنامه‌نگاری با صدای شخص اول اما به شدت دشوارهم هست چون ارایۀ تصویری ازخود به دیگران که این چنین آسیب‌پذیر و بالقوه هولناک است، کار بسیار دشواری­ است. به نظرمن، قدرت نوشته در این است که نویسنده حاضر شده یک ضربۀ روانی را بگیرد و با خودکاوی و به صورت نقاشی تصویری، از خود داستانی نیرومند بیافریند.

به اعترافش توجه کنید که می‌گوید خودمحور بود و به حدی بیمارگونه، وسواس کارش را داشت. ببینید که چگونه این نویسنده خود را به عنوان زنی که درمورد بچه‌دار شدن دو دل است، ترسیم می‌کند؛ داستان سقط جنینی غیرعمدی که در زمینۀ وسیع­تر زندگی جای داده شده است. درواقع، این­جا با داستانی جهانی­تر برخورد نمی­کنید ولی نویسنده هم به شکل مستقیم تلاشی در این جهت نمی­کند. اما قدرت داستان­گویی‌اش چنان است که می­شود هم او را فهمید،هم سقط جنین ویرانگرش وهم آن رنجی که زنانی که درموقعیت او قرار گرفته­اند، باید بکشند؛ احساس گناه، سوال­های ناراحت کننده و تابویی در اطراف صحبت دربارۀ چیزی چنین دردناک.

«هاآرتز» برخود می‌بالد که وجدان اسراییل است، آینده‌ای برای آن وجود دارد؟
نمونه‌‌هایی درخشان از روزنامه‌نگاری بلندنویس

این قطعه دربارۀ روزنامۀ اسراییلی «هاآرتز» است ولی فکر می­کنم برای شما که خودتان هم روزنامه‌نگارهستید، جالب است اگر نگاهی نقادانه به رسانه­ های فارسی زبانی که برایشان کارکرده­ اید، بیاندازید و روی آن به عنوانِ موضوعی که به خودی خود ارزشمند است، کار 
کنید.
 شاید بشود داستانی دربارۀ زمان تاسیس یک رسانه ایرانی‌ در داخل یا خارج از کشورنوشت، داستانی دربارۀ روزنامه یا وب‌سایتی که برای آن نوشته‌ایدبا استفاده از شخصیت­های واقعی. این مقاله داستانی ا­ست دربارۀ یک روزنامه؛ «هاآرتز».
 شخصیت اصلی آن یکی از گزارش‌گران روزنامه است اما دراصل، داستانی ا­ست دربارۀ اسراییل و چالشِ حفظ یک مردم­­سالاری در حالی که رابطه­ ای ستیزه­ آمیز با بعضی از کشورهای منطقه دارد، قسمتی از زمین­های فلسطینی­ها را اشغال کرده و حقوق فلسطینی ها را نقض کرده است.
 شخصیت­ها به زیبایی ترسیم شده­ اند و می­خوانید که سردبیر روزنامه کجا زندگی می­کند، دربارۀ محله­اش ومعنای همۀ این­ها برای او و کشورش.
تشویق‌تان می­کنم – حتی اگر برای تمرین هم که شده –به نوشتن چنین مقاله­ای دربارۀ روزنامه یا رسانه­ای که در ایران برای آن کار کرده­ اید، فکرکنید. از این مقاله به عنوان یک راهنما استفاده کنید با کپی ساختار و شخصیت پردازیش. روشن است که بسیاری از مسایل سیاسی اسراییل شامل حال ایران نمی­شوند، اما ایران خودش مسایلی دارد که می­توانند جایگزین آن‌ها بشوند؛ کارکردن برای یک روزنامۀ ایرانی چگونه است؟ سردبیران چه تصوری از موقعیت خود داشتند؟ شخصیت­های اصلی در رسانه شما چه کسانی بودند؟ آیا خانواده­ های آن‌ها موافق روزنامه­ نگاری بودند یا مخالف آن؟ چقدر و چه فشارهایی را باید تحمل می کردند؟ اتاق خبر و فضای آن چگونه بود؟ به عنوان یک زن، چه در روزنامه و چه در جامعه، کارکردن وگزارش­گری چگونه بود؟

 

 

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

استان تهران

با افزایش فعالیت گردان های امنیتی در پایتخت، سپاه ویژه تهران امنیتی‎تر...

۲۵ آذر ۱۳۹۲
شهرام رفیع زاده
خواندن در ۲ دقیقه