close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
فرهنگ

سقوط در جمهوری

۲۰ بهمن ۱۳۹۲
آیدا نیک فرجام
خواندن در ۵ دقیقه
سقوط در جمهوری
سقوط در جمهوری

در روزهای آخر دی ماه در تهران یک آتش سوزی اتفاق افتاد که عکس های آن بسرعت پخش شد و اخبار و حواشی آن هنوز ادامه دارد. در این آتش سوزی دو نفر به دلیل باز نشدن نردبان آتش نشانی از ساختمان سقوط کردند و جان باختند. مطابق معمول، مسئولان، ماجرا را گردن یک دیگر و حتا تقصیر خود مرحومان می اندازند. معاون شهردار نیز مرگ آنها را مشیت الهی خوانده است.

اعتراض ها بیشتر در فضای مجازی انجام شد و غیر از یکی دوتا شکایت دیر انجام، کسی چیزی نگفت همه چیز گذشت. خشم، وقاحت، غم، فرافکنی و سرانجام فراموشی این رویداد را هم در نوردید.

در این میان "روزبه روزبهانی" به عنوانِ یک عکاس جوان و شناخته شده مجموعه ای خلق کرد و در اینترنت منتشر نمود که با تماشای آن میزان تلخی و بهت ناشی از این اتفاق بیشتر روشن می شود.

سقوط در جمهوری

این فرضیه ی روان شناختی با تماشای این مجموعه بار دیگر اثبات می شود که هنرمند بخش حساس تر جامعه است و آنچه او می بیند فراتر از اخبار و رویداد ها و واقعیت، زوایای پنهانی از هستی را بازنمایی می کند.

روزبهانی خود در یادداشتی که برای این مجموعه منتشر کرده نوشته است:

"به خیابان که می زنی هر آن منتظر زنی هستی که از آسمان به زمین بیفتد و در برابر پایت متلاشی شود " 

سقوط در جمهوری

او نیز مانند اغلب ما در صحنه حاضر نبوده و عکس آن را مشاهده کرده است. عکس، دروازه ای شده است که با آن تخیل تحریک شود. تخیلی تلخ راجع به واقعه ای دردناک که عادت کرده ایم از کنار آن و همانندهای روزانه آن بگذریم و فراموششان کنیم. او نوشته است:

"داستان سقوط از عکس آتش سوزی ساختمانی در خیابان جمهوری تهران است که در خبرگزاری ها منتشر شده است شعله های آتش از ساختمان زبانه می کشد و کارگرهایی که روز تعطیل برای مزدی ناچیز به کار وا داشته شده اند هراسان از پنجره منتظر کمک هستند. در میانشان زنی است که از پنجره آویزان بوده تحمل لهیب آتش را نیاورده است و نردبان آتش نشانی هم خراب بوده و باز نشده و خودش را پرتاب کرده است .دیدن عکس میخکوبت می کند . غمی می شود که در رگ های شهر و خیابان ها منتشر می شود".

سقوط در جمهوری

واضح است که کار نکردن ابزار آتش نشانی مستقیما تقصیر مسئولان است. زیرا آنها تمام نهادها را به شکل دولتی و در چنبره ی مدیریت خود نگاه داشته اند با بی کفایتی و بسیاری از طرح های زیربنایی اما غیر تبلیغاتی را نادیده می انگارند. اما این به تنهایی خمیر مایه ی اعتراض "روزبهانی" نیست. در این آثار به بی تفاوتی ما نیز اشاره می شود. به لمس و لوث شدن همه چیز. به این که واقعه روی می دهد و ما زندگی مان را می کنیم و انگار نه انگار با یک تغییر جغرافیایی کوچک، آن قربانی می توانستی تو باشی.

ما در شهر نشینی هامان سرگردان و مشغولیم. ما در اعتراض های خفیف و فیس بوکی مان متوقفیم. ماییم که داریم می گذریم و زنی است که دارد سقوط می کند. 

سقوط در جمهوری

ورود هنرمندانِ جوانِ معاصر ایران به وقایع اجتماعی و نگاه تیز بین آنها، می تواند بهترین شکلِ بیانِ مدنی اعتراض و نیز تاریخ نگاری رویدادهای زمان ما باشد. پیش از این نیز یک طراح گرافیک به تنهایی کوشیده بود به تحریم دارویی ایران اعتراض کند.

البته این جنس اعتراض ها از آن دست هنرهای متعهد شعاردهنده نیستند. هنرمندانِ جوانی که دست به خلق این آثار زده اند به خوبی می دانند اعتراض در قرن ما با هنر اعتراضی در قرن گذشته چقدر متفاوت است.

روزبهانی در این مجموعه از تکنیک ِمونتاژ عکس ها روی هم استفاده کرده است. او یک لحظه و یک فیگور از عکس اصلی را گرفته و بازسازی کرده و در محل های متعددی از تهران مونتاژ کرده. این تکرار به مکرر شدن یک فرم و درنتیجه به ریتمی  دائم در زمینه ی شهری ایران معاصر منجر شده است. بنابراین می توانی به خیابان بروی و این فرم (زنی در حال سقوط) را همه جا تخیل کنی. با این اوصاف روزبهانی در انتقال ایده اش کاملا موفق بوده. 

سقوط در جمهوری

تهران شهر از شکل افتاده ایست. ساختمان های بد شکل و کهنه که بنا به ظرفیت و ایمنی شان استفاده نمی شوند و همه چیز با رنگ و لعابی گذرا پوشانده می شود. شهری که نقاشی های دیواری در آن به سفارش شهرداری، زندگی را خوش و خرم، آسمان را آبی و خانواده را با ثبات نشان می دهند. نقاشی های شهری تهران اما بیش از هر چیز  ایدئولوژی حاکم را نمایندگی می کنند. تصویر حاکمان و کشتگان جنگ همه جا هست. رویکرد اکثر این نقاشی ها واقع گرایانه است. واقعیتی تقلبی و دروغین که "روزبهانی" در این مجموعه آنها را به هم می ریزد.

سقوط در جمهوری

این پایتخت ایران امروز است. شهری چنان انباشته از خودرو  و ورم کرده که ساعات غروب و شب در آن تردد نا ممکن است اما امکانات ایمنی اش از طرف دیگر آنقدر ضعیف لاغرند که مرگ، آسان شده است. روزبهانی در پایان یادداشتش نوشته است:

"دردناک است که کشتی های اقلام وارداتی آنچنان از پورشه های اخرین مدل کیپ تا کیپ  پر شده اند که هیچ جایی برای آوردن نردبان آتش نشانی نیست."

سقوط در جمهوری

علاوه بر دردی که او می گوید، تماشای این عکس ها نیز دردناکند. حتا شاید دردناک تر از خود واقعه. این عکسها تهدیدی را که بر تمام ما سایه انداخته گوشزد می کنند.

سقوط در جمهوری

ثبت نظر

استان کهگیلویه و بویراحمد

عکس های اسحاق آقایی از جشن عشایر گچساران

۲۰ بهمن ۱۳۹۲
شهرام رفیع زاده
خواندن در ۱ دقیقه
عکس های اسحاق آقایی از جشن عشایر گچساران