close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
جامعه مدنی

حکومت‌ها و شرکت‌ها باید پاسخگو باشند

۷ مرداد ۱۳۹۳
در مصاحبه با ربکا مک کینون
خواندن در ۱۱ دقیقه
حکومت‌ها و شرکت‌ها باید پاسخگو باشند

«ربکا مک کینون» (Rebecca MacKinnon)، خبرنگار، فعال و مبتکر در امور اینترنت است. تمرکز ربکا بر نقش حقوق بشر در تکنولوژیِ اطلاعات و ارتباطات است. او به همراه «اتان زوکرمن» (Ethan Zuckerman)، پروژهٔ «صداهای جهانی» (Global Voices Online) را راه‌اندازی کردند؛ وب‌سایتی در زمینه شهروند‌-خبرنگاری که از صداها، دیدگاه‌ها، تجربه‌ها و گزارش‌هایی‌ حمایت می‌‌کند که از رسانه‌های عمدهٔ جهان شنیده نمی‌‌شوند.

او از سال ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۱، مدیر «سی‎ان‎ان» در پکن و از سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۶، عضو تحقیقاتی‌ «مرکز اینترنت و جامعهٔ برکمن» (Berkman Center for Internet and Society) بوده است.

ربکا نویسندهٔ کتاب «رضایت شبکه» (The Consent of the Network)است؛ کتابی دربارهٔ فصل مشترک سیاست‌های اینترنتی، حقوق بشر و مسوولیت شرکت‌ها و مؤسسه‌ها.

او هم‌چنین پروژهٔ «ابتکار شبکهٔ جهانی»  (Global Network Initiative) را به دست گرفت؛ مجموعه‌ای از سازمان‌ها که به دنبال ارتقای شرایط آزادی بیان و حفظ حریم خصوصی برای شرکت‌ها و کاربران اینترنت هستند.

مک کینون در حال حاضر مدیر پروژه «رتبه‌بندی حقوق دیجیتالی»  (Ranking Digital Rights) در «بنیاد امریکای نوین» (New America Foundation)  است. هدف از این پروژه، توسعه و پیشبرد روش‌هایی‌ است برای ارزیابی سیاست‌های تکنولوژیِ اطلاعات و ارتباطات در مورد حقوق بشر.

«ایران‌وایر» با ربکا مک کینون دربارهٔ خطر‌ها و چالش‌های پیش روی شهروند-خبرنگاران، دفاع از حقوق دیجتالی و اهمیت پاسخ‎گویی شرکت‌ها و حکومت‌ها گفت‌وگو کرده است:

کتاب شما، «رضایت شبکه»، به این مسأله می‌‌پردازد که چگونه شرکت‌های ساخت تکنولوژی، ارتباطات و اطلاعات مردم را به دست می‌‌آورند و آن‌ها را انتشار می‌‌دهند. شما هشدار می‌‌دهید که اگر مردم هشیار نباشند، این گونه تجارت‌ها می‌‌توانند به توسعهٔ ناشفاف قدرت‌های دولتی کمک کنند. ممکن است مثال بزنید که چگونه شهروند‌-خبرنگارها، فعالان و اکتیویست‌ها و مردم عادی می‌‌توانند در این زمینه هشیار باشند؟

بخشی از مساله، تأکیدِ مدام  بر شفافیت بیش‌تر است. شرکت‌ها به تازگی گزارش‌هایی‌ را منتشر کرده‌اند که تعداد تقاضاهای دولت‌ها برای دسترسی به اطلاعاتِ کاربران را فاش می‌‌کند. در بعضی‌ موارد، تأکیدِ این درخواست‌ها بر محتوایی بوده که بنا بوده حذف یا مسدود شود. این گزارش‌ها هم‌چنین نشان می‌‌دهند که به چند درصد از این تقاضاها پاسخ داده‌اند. البته، مساله دو سویه دارد؛ «حکومت‌ها» که شفاف‎تر نمی‌‌شوند(به همین امریکا نگاه کنید، بقیه که جای خود دارند) ولی ما در مقام «شهروند» و «شهروند-خبرنگار»، باید سؤال‌های درستی‌ بپرسیم و تا جایی‌ که می‌‌توانیم، در چند و چون مساله تحقیق کنیم.

چه کسانی، به چه اطلاعاتی دسترسی‌ دارند و به آن شکل می‌‌دهند؟ چه کسانی، در چه شرایطی، چه اطلاعاتی را مسدود یا پاک می‌‌کنند؟ روشن کردنِ حلقهٔ پاسخ‌گویی و مسوولیت، نخستین گام برای جلوگیری از سوء استفاده است. چه کسانی بر زندگی‌‌ دیجیتالی ما کنترل دارند؟ چه گونه می‌‌توانیم آن را تغییر دهیم؟ چه اهرم‌هایی‌ برای این کار وجود دارد؟

اگر حکومت‌ها از قدرت خود سوء استفاده کنند، نخستین گام این است که بتوانید این سوء استفاده را با شواهد کافی‌ اثبات کنید. گام بعد این است که به سیاستمدارانِ منتخب خود بفهمانید که دیگر به آن‌ها رأی نخواهید داد مگر این که مسوولیت‌پذیر باشند و شفافیت و پاسخ‌گوییِ کافی‌ در مورد اطلاعاتِ به دست آمده و نیز سانسور شده داشته باشند. البته اگر در کشوری باشید که دموکراسی اگر نه کارکرد واقعی خود، که دست‌کم نوعی شبهه‌ کارکرد داشته باشد. این برای احقاق حقوق همهٔ مردم از نهایت اهمیت برخوردار است و یادمان نرود که تا کنون حکومت‌ها از این گردنه به سادگی‌ و بدون پرس‌وجو رد شده‌اند. 

مردم ایران، چین و بلاروس چه اهرم‌هایی برای مبارزه در دست دارند؟

فعالیت‌های مؤثر در زمینه حقوق بشرهمیشه مبتنی بر دست‌یابی به شواهد کافی بوده تا به کمک آن، جامعه بین الملل و نیز مردم عادی  را در جهت تغییر، یاری کند، به ویژه در مورد حقوقِ مربوط به اطلاعات اینترنتی. 

هر چه قدر شواهد ما دقیق‌تر و مستندتر باشند، ادعاهای ما دربارهٔ مشکلاتِ موجود واقعی‌تر و ملموس‌تر خواهند بود و کارِ صاحبان قدرت، چه حکومت‌ها باشند و چه مؤسسه‌ها، برای کنار راندنِ ما سخت‌تر. 

داشتن پرونده‌ای از حقایق موجود، کلید کار است. برای همین است که «ادوارد اسنودن»  (Edward Snowden)این قدر مهم است. برخی از ما خشم خود را نسبت به نظارت و شنود که در سال‌های اخیر در امریکا از کنترل خارج شده، فریاد زدیم ولی حالا که مدارک و مستندات آن بیرون آمده، دیگر کم‌تر کسی به ما به چشم متوهم نگاه می‎کند. 

برای مردمی که در جوامع بسته‎تر و حکومت‌های اقتدارگرا زندگی‌ می‌‌کنند، تماس و ارتباط با جوامع بازتر بسیار مهم است. جریانی جهانی‌ در حالِ شکل‌گیری است؛ جریانِ جهانی‌ِ شهروند-خبرنگار، جریان جهانی‌ آزادی بیان و جریان جهانی‌ حقوق بشر در مسایل دیجیتالی. مردم برای کمک به یکدیگر پرشورند؛ مردمی که دردها و خطر‌های مشترکی دارند. وقتی‌ در جوامع بسته زندگی‌ می‌‌کنید، خبردار شدن از این ارتباطات و شریک شدن در آن‌ها دشوارتر است، هرچند شدنی است؛ برای نمونه، یکی‌ از موارد خیلی‌ جالب این است که ببینیم تا چه حد جریان «نرم‎افزار منبع‌باز» (open source software)  می‌‌تواند آدم‌هایی‌ را به هم پیوند دهد که وسایل مقابله با تقلب و کارشکنی در حقوق دیجیتالی را تولید می‌کنند.    

میکروبلاگر‌های چینی و کاربرانِ وب‌سایت «ویبو» (Weibo)، راه‌های هوشمندانه‌ای به کار می‌‌گیرند تا موانعی را که برای کنترل رفتار اینترنتی‌‌شان وجود دارد، دور بزنند؛ مثلاً به جای استفاده از کلمه‌ها و موضوع‌های ممنوعه، از کلمه‌های رمز استفاده می‌کنند یا وقتی حساب کاربری آن‌ها غیرفعال می‌شود، می‌توانند از نو ثبت‌نام کنند و وارد شوند. آیا فکر می‌‌کنید این تاکتیک را شهروند‌-خبر‌نگاران و گزارش‌گرانِ کشورهای دیگر هم به کار خواهند گرفت؟ فکر می‌‌کنید تجربه‌ چینی چه گونه می‌‌تواند ترجمه شود؟

وضع در مورد «ویبو» چندان امیدوار کننده نیست. به تازگی «اکونومیست» در گزارشی نوشته که به دلیل منع شدید در استفاده از «ویبو»، کاربران بسیاری به «وی چت»  (WeChat) رو آورده‌اند که البته این وب‌سایت هم زیر نظارت حکومت است. بخش اعظمی از گفتارِ فضای عمومی‌ درباره «ویبو» دیگر در جریان نیست؛ حتماً بخشی به دلیل تهدید و فشار بر کاربران «ویبو» بوده است. 

به طور کلی، هیچ اهرم جادویی‌ در کار نیست، هیچ تاکتیک طلایی‌ وجود ندارد، هیچ تکنولوژی قرار نیست برای ما آزادی به ارمغان بیاورد. می‌‌توانید تمام تکنولوژی دنیا را در اختیار داشته باشید و حتی در سرنگونی دیکتاتور کشورتان کاملاً موفق باشید ولی‌ اگر هیچ سازمانی نداشته باشید که از آن تکنولوژی به درستی‌ بهره برداری کند، دو سال بعد به همان جایی‌ بر می‌‌گردید که بودید؛ با یک دیکتاتوری نظامی. در جریان ناآرامی‌های سال ۲۰۱۰ در دنیای عرب، افرادی مانند «وائل غنيم»  (Wael Ghonim) می‌گفتند:«برای آزادی به چیزی جز اینترنت احتیاج نیست.» ولی باید واقع بین باشیم؛ تکنولوژی تنها یک ابزار است. این ماییم که تغییرات را ایجاد می‌‌کنیم. تکنولوژی باعث نمی‌‌شود که پدیده‌هایی‌ بسیار ریشه‌دار مثل دین، جامعه‌شناسی‌، سیاست و روان‌شناسی‌ ناگهان بی‌‌اثر شوند.

در مورد پروژهٔ «صداهای جهانی»، هدف این بوده که یک گفت‌وگوی جهانی، در اینترنت به گوش همه برسد. این ایده چگونه شکل گرفت و چه مسیری را طی‌ کرد؟

صداهای زیادی در جهان هستند و سؤال این است که چگونه این صداها شنیده می‌‌شوند؟ صدای چه کسانی‌ پژواک‌ پیدا می‌‌کند؟ مگافونِ جهانی را چه کسانی‌ در اختیار دارند؟ «صداهای جهانی» بیش‌تر از این جا شکل گرفت که اتان و من به این نتیجه رسیدیم که آدم‌های بسیار جالبی‌ سرتاسر دنیا مشغول نوشتن هستند و هیچ‌کس هم نمی‌‌داند چه گونه می‌‌شود پیدایشان کرد. وب‌سایت را راه انداختیم ولی‌ این گونه نبود که رسانه را به کل از این رو به آن رو کرده باشیم. به دلیل پروژهٔ ما و همین طور به خاطر پروژه‌های دیگر، فرصت و امکان برای کسانی‌ که حرف‌های تازه‌تری دارند، بیش‌تراست. به این ترتیب، رقابت هم به میان می‌آید.

در مورد «خبرنگاری برای تغییر»، سؤال این است که چگونه تکنولوژی به شکلِ نوعی ابزار به خدمت شهروند‌-خبرنگاری و اکتیویسم می‌‌آید و این که چه گونه این تجربه‌ها می‌‌توانند به کسانی‌ که می‌‌خواهند چنین راه‌هایی‌ را امتحان کنند، کمک کند؟ شما چه نمونهٔ گویایی در ذهن دارید از زمانی که تکنولوژی به یک جریان، نهضت یا یک گروه فعالِ اجتماعی‌-سیاسی قدرت داده باشد؟ مثال‌های محبوب شما چه هستند؟ آیا موردی بوده که اخیراً واقعاً روی شما تأثیر گذاشته باشد؟

آن چه در مورد «صداهای جهانی» الهام‌بخشِ کار ما بود، به یک جریان یا نهضت خاص محدود نمی‌شد. مساله، توجه و اهمیت دادن به یک سری امور بود. وقتی‌ آمریکا عراق را اشغال کرد، من برای سی‌ان‌ان کار می‌‌کردم. در همان زمان، یکی‌ از اهالی بغداد، «سلام پکس» (Salam Pax) حرف‌هایی‌ می‌‌زد که از هیچ یک از خبرنگاران دنیا شنیده نمی‌‌شد. هیچ‌کس هیچ چیزِ با ارزشی گزارش نمی‌‌کرد. رسانه‌های عراقی غرق در تبلیغات و شعار‌های تو خالی‌ بودند و در این میان، این مرد از قلب بغداد به طور ناشناس وبلاگ می‌‌نوشت. او صدا و دیدگاهی داشت که بازتاب آن برای رسانه‌های حرفه‌ای ناممکن بود.

خلاصه، این گونه موارد بودند که این قدر مرا مجذوب قدرتِ بالقوهٔ رسانه‌های شهروندی کردند؛ حتی  وقتی که خودم هنوز برای رسانه‌های عمده و غالب کار می‌کردم. هرکس کلامی رسا داشته باشد و در امور تکنولوژی هم زبر و زرنگ باشد، می‌تواند پیامش را منتشر و بر تمام موانعِ نهادها و مؤسسه‌ها غلبه کند.

پس بخشی از سؤال اصلی پروژه این بود که چه گونه می‌توان این صداها را یافت و دیگر به رسانه‌های عمده جهان تکیه نکرد؟

وقتی مطالب وب‌سایت «صداهای جهانی» را می‌خوانم، وقتی می‌بینم مردم دربارهٔ چه موضوعاتی می‌نویسند و نسبت به چه مسایلی پر از شور و حرارت می‌شوند، به تبار انسان خوشبین‌تر می‌شوم. آن‌چه واقعاً الهام‌بخش و مشوق من است، این همه انسانی است که با وجود تمام بایدها و نبایدها، این قدر مشتاق هستند که توجه دیگران را به آن چه از دیدشان مهم است، جلب کنند؛ چه پولی به آن‌ها بدهند، چه ندهند؛ چه با این کار جانشان به خطر بیفتد، چه نیفتد. آن‌ها حرفی برای گفتن دارند و آن را می‌گویند. این من را به ادامه کارم تشویق می‌کند.

سال پیش شما پروژهٔ «رتبه‌بندی حقوق دیجیتال» را در «بنیاد امریکای نوین» سرپرستی کردید. هدف اصلی‌ این بود که توجه شرکت‌ها و افراد را به این مساله جلب کنید که حقوق بشر باید در امورِ مربوط به شرکت‌ها و مؤسسه‌ها برای خود جایی‌ باز کند. ممکن است ایدهٔ پشتِ ماجرا را توضیح دهید؟

با همکارانم دربارهٔ روشی‌ تحقیق می‌‌کردیم برای رتبه‌بندی قوی‌ترین شرکت‌های اینترنتی و مخابراتی دنیا و سیاست‌هایی‌ که حریم خصوصی و آزادی بیانِ کاربران خود را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. فرض اصلی این بود که تجارت با خود مسوولیت‌های حقوق بشری می‌‌آورد. به نظرِ من، این فرض به طور کلی‌ در فعالیت‌های تجاری و حقوق بشری، فرضی‌ کاملاً جا افتاده است. روشن است که شرکت‌ها تأثیری جدی در حقوق بشر می‌‌گذارند که بسیار فراتر از آزادی بیان و حفظ امنیت کاربر می‌‌رود؛ مثلاً حقوق کارگر، مشکلات زیست محیطی‌ و مسایل مربوط به اجتماع‌ها و صنف‌های گوناگون.

 صد سال پیش، تجارت با این شعار کارش را جلو می‌‌برد که «مسوولیت ما، بازگشت سود است». این حرف‌ها دیگر پذیرفتنی نیستند. 50 سال پیش، وقتی‌ تجارت، آب و هوا را آلوده می‌‌کرد، کسی‌ نمی‌‌گفت که باید در مقابل محیط زیست مسوول باشد. حالا شرایط فرق کرده است. تجارت حالا فهمیده که اگر رفتار خود را با مسایلِ زیست محیطی‌ وفق ندهد، اوضاع به ضررش تمام خواهد شد. از سوی دیگر، اگر از حقوق مردم سوء استفاده کند، بازهم سودی نبرده است.

شرکت‌ها کم کم دارند متوجّه می‌‌شوند که باید مراقب تکنولوژی‌ خود باشند؛ چه گونه آن را می‌سازند و چه گونه از آن استفاده می‌‌کنند. فهمیده‌اند که باید دربارهٔ نوع رابطه‌ خود با حکومت‌ها، دقیق و به مطالبات عمومی‌ پاسخ‌گو باشند. 

ما در «سازمان ابتکار شبکهٔ جهانی»، هنجار‌های حقوق بشر بین‌المللی را گنجانده‌ایم؛ مواد ۱۲ یا ۱۷ (بسته به این که براساس «اعلامیه جهانی حقوق بشر» باشد یا «میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی») در مورد «حریم خصوصی کاربران» و ماده ۱۹ درباره‌ «آزادی بیان». 

این سؤال را سرلوحه کار خود قرار دادیم که چه گونه این اصولِ حقوق بشر را که پیش از تولد اینترنت، شکل و تدوین یافته بودند، به زبان اینترنت و فضای تجارت ترجمه می‌کنید؟ 

روی زمین، هیچ مرجعی برای بررسی‌ تقاضا‌هایی‌ که حکومت‌ها از شرکت‌ها می‌‌کنند، وجود ندارد؛ درخواست‌هایی‌ که احتمالاً به نحوی حقوق کاربران را پایمال می‌‌کنند.

«سازمان ابتکار شبکه جهانی» در واقع، بنا است چارچوبی باشد تا از طریق آن، شرکت‌ها از این سرزمینِ پر از مین، به سلامت گذر و این تعهدات را پیاده کنند.

بخشی از هدف «رتبه‎بندی حقوق دیجیتالی»، گشودن راهی‌ برای مقایسه جهانِ بسیار بزرگ‎تر شرکت‌ها است. سیاست این شرکت‌ها در مورد آزادی بیان و حریم خصوصی کاربران خود چه تفاوت‌هایی‌ با هم دارند؟ چه تفاوت‌هایی‌ بین «گوگل»، «یاندکس» (Yandex) و «بایدو» (Baidu) هست؟ تفاوت «ودافون»  (vodafone) و «بهارتی ایرتل»  (Bharti Airtel ) در تعهدات، سیاست‌ها و شیوه‌های اجرایی‌شان چیست؟ شرکت‎ها بر روی چه چیز‌هایی‌ کنترل دارند که برای آن‌ها هیچ عذری هم ندارند؟ چه گونه می‌‌توانیم به شرکت‌ها نمره دهیم که سبب شود دست کم، بعضی‌ از شرکت‌های اصلی‌‌ و بزرگ‌ در این زمینه‌ها پیشرفت کنند و این پیشرفت موجب رقابت شود؟

در این لحظه، در مراحل پایانی پیش‌نویسی از اصول و شیوه‌های کارمان هستیم که به زودی آن را منتشر خواهیم کرد و در اختیار عموم مردم، وکلا، متخصصانِ تکنولوژی و شرکت‌ها خواهیم گذاشت و منتظر واکنش‌ها و نظرات آن‌ها خواهیم ماند. هدف ما این است که در اواخر سال ۲۰۱۴ یا اوایل سال۲۰۱۵، ایده را به مرحلهٔ عمل در بیاوریم و کارمان را با انتشار رتبه‌بندی سالانه میان ۳۰ و یا ۵۰ تا از بزرگ‌ترین شرکت‌های اینترنتی و مخابراتی آغاز کنیم. 

------------------------------------------------------------

سایت «ايران‌واير» يكى از زير مجموعه‌هاى سازمان «JFC» خبرنگارى براى تغيير (Journalism for Change)، است كه با هدف در ارتباط گذاشتن شهروند خبرنگارهاى جهان با يك‌ديگر و تهيه فيلم و گزارش درباره تجربه‌های آن‌ها در كشورهاى مختلف تأسيس شده است. «ايران‌واير»، تلاش دارد تجربه‌های شهروند خبرنگارهاى جهان را در اختيار مخاطبان ايرانى گذاشته و به افراد و سازمان‌هايی كه مايل به تماس با شهروند خبرنگارها در كشورهاى ديگر هستند، كمك كند تا اين تماس برقرار شود. از امروز، شمارى از فيلم‌های JFC  در «ايران‌واير» منتشر می شوند. اگر مایل بودید، براى تماس با سازمان‌ها و افرادى كه اين گزارش ها درباره آن‌ها تهيه شده و انجام فعاليت‌هاى مشابه، با ما در تماس باشيد.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

گزارش

قرص خبر ۷ مرداد ماه٬ایران بزرگترین زندان روزنامه‌نگاران زن‎

۷ مرداد ۱۳۹۳
ایران وایر
خواندن در ۷ دقیقه
قرص خبر ۷ مرداد ماه٬ایران بزرگترین زندان روزنامه‌نگاران زن‎