close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
فرهنگ

محمد شیروانی و هجده فیلمی که هرگز اکران نشدند

۱۱ فروردین ۱۳۹۳
محمد عبدی
خواندن در ۵ دقیقه
محمد شیروانی و هجده فیلمی که هرگز اکران نشدند
محمد شیروانی و هجده فیلمی که هرگز اکران نشدند
محمد شیروانی و هجده فیلمی که هرگز اکران نشدند

محمد شیروانی فیلمساز متفاوتی است؛ حدود دو دهه است که به سبک و سیاق خود کار می کند و تن نمی دهد به خواسته های بازار، چه از نوع داخلی و چه از نوع جشنواره های جهانی. شاید خیلی ها با نمایش یکی از اولین فیلم های کوتاهشان در جشنواره کن، به سرعت وارد بازار ساخت فیلم سینمایی می شدند و طی این مدت چندین فیلم بازاری یا جشنواره پسند به کارنامه خودشان اضافه می کردند، شیروانی اما در این مدت تنها دو فیلم بلند ساخت، آن هم با یک فاصله ده ساله. در عوض به کار خودش ادامه داد؛ به خلق چیدمان پرداخت و ساخت ویدئوآرت و فیلم های کوتاه و مستند، به همان سبک و سیاق پیش از به شهرت رسیدن.

شیروانی به تازگی تیزر فیلم های خود را در یوتیوب قرار داده و در فیس بوک خود نوشته است:« تیکه هایی از هجده فیلم منتشر نشده من در ایران را به مناسبت پایان نود و دو یا آغاز نود و سه (چه مناسبت ابزوردی!) در یوتوب به اشتراک گذاشتیم .نوش جان دوستان پیگیر سینمای آلترناتیو و بخصوص کسانی که مدام می پرسند چطور می شه فیلم های تو رو دید؟»

شیروانی به درستی در تمام این سال ها به کار خود ادامه داده و عدم نمایش یک فیلم،به معنای وقفه در تولید فیلم بعدی نبوده واگر غیر از این بود هیچ کدام از این آثار خلق نمی شدند،از این رو که هیچ کدام از این فیلم ها در ایران فرصت اکران عمومی نیافته اند. برخی البته در جشنواره فجر و سینما حقیقت به نمایش درآمده و حتی جایزه ای هم برده اند، اما هیچ کدام از این فیلم ها اکران عمومی نداشته اند و بسیاری شان زیر عنوان حیطه ممنوع باقی مانده و توقیف شده اند؛ از جمله آخرین فیلم بلند او با نام "لرزاننده چربی" که اولین فیلم ایرانی پذیرفته شده در بخش مسابقه جشنواره  ساندنس محسوب می شود و سال گذشته جایزه ببر جشنواره روتردام را هم نصیب برد.

هرچند شیروانی طبیعتاً به مانند هر فیلمساز دیگری مایل است که فیلم هایش نمایش داده شوند، اما به عنوان یک فیلمساز تجربی، شاید مخاطب دغدغه اول او نیست.

برای تعریف فیلم های شیروانی، شاید سینمای تجربی بهترین توصیف باشد، هرچند خودش ظاهراً واژه "آلترناتیو" را ترجیح می دهد.

هرچند به هر حال فیلم های او هم آلترناتیو و هم مستقل هستند و در این تعاریف هم می گنجند، اما مهمترین ویژگی آثارش را باید در تلاش بلامنازعه او در یافتن شیوه های جدید در روایت جست و جو کرد. البته این تلاش و نوجویی- به مانند هر تلاش دیگری- خالی از نقص نیست، اما نفس ادامه راه و تلاش های بعدی برای جستن راه های تازه تر و فراموش کردن راه هموار شده قبلی، حکایت از فیلمساز متفاوتی دارد که آثارش شبیه به هیچ فیلمساز دیگری در سینمای ایران نیست. به تعبیری شیروانی می توانست از همان اولین حضورهایش در جشنواره های جهانی، راه را برای خود باز کند و تجربه موفق شده اش را تکرار کند و گسترش دهد، اما به طرز غریبی دست از تجربه راه های تازه تر برنداشته و هر بار - خارج از مساله قوت و ضعف- تلاش متفاوتی را به ثبت رسانده است. از این رو شیروانی - فارغ از خوبی یا بدی- فیلمساز متمایزی است در سینمای ایران؛ سینمایی که عادت دارد تجربه های موفق اش را تکرار کند: از انبوه تکرار فیلم های کیارستمی تا موج تازه فیلم هایی که شبیه آثار اصغر فرهادی شده اند، تا سینمای"فیلمفارسی" که از پیش از انقلاب تاکنون همان فرمول های از پیش تعیین شده را با اندکی تغییر- آن هم به دلیل سانسور حاکم- ادامه می دهد.

از این رو شاید شیروانی از پیش می پذیرد که فیلم هایی که می سازد و مضامینی که انتخاب می کند، چندان با فضای سینمای ایران سازگار نیست؛ در نتیجه یا اصلاً به دلیل تجربی بودن کسی مایل به اکران آنها نیست یا از مرز ممیزی سفت و سخت حاکم نمی توانند عبور کنند. شاید از این روست که شیروانی از خودسانسوری پرهیز می کند. او از معدود فیلمسازان ایرانی است که در فیلم هایش با زبان تمثیلی درباره رابطه جنسی  حرف می زند. در "کنسرو ایرانی"، گیر افتادن یک دختر در آسانسور- تمثیلی از شرایط امروز جامعه ایران- یک معاشقه تلفنی را به همراه دارد که با نماهای نزدیک از لب ها و پاها به اوج می رسد. در فیلم توقیف شده "ناف" هم عملاً به روابط عاشقانه در چارچوب های بسته با نماهای بسته و تاریک نزدیک می شویم و در "کادو"، حرمان جنسی شخصیت ها در صحنه ای که به تماشای عشقبازی دو حلزون مشغول اند،به وضوح  نمود می یابد.

شیروانی فیلمسازی سیاسی نیست، اما مضامین اجتماعی لایه های پررنگی در آثار او می یابند و در جامعه ای به شدت ملتهب، معناهای سیاسی به خود می گیرند. در "444 " و "رئیس جمهور میرقنبر"- که ظاهراً هر دو مضمونی سیاسی دارند: یکی مربوط به 444 روز گروگان گیری آمریکایی ها و دیگری تلاش یک روستایی برای رئیس جمهور شدن- حواشی و جزئیات بر اصل غلبه می کنند و در "شهر آرام" و "صفر بیست و یک"، وضعیت اجتماعی تهران به مساله اصلی بدل می شود. "لرزاننده چربی" هم - که ندیده مورد حمله تندروها واقع شد و خلاصه داستان آن را غلط عنوان کردند- عملاً یک تجربه شخصی چند لایه در احوال آدم های از دست رفته است تا فیلمی سیاسی.

 این شخصی بودن ویژگی ای است که در آثار کوتاه و بلند شیروانی می توان جست و جو کرد. "دستور آشپزی" بیش از آن که واقعاً بخواهد آشپزی ایرانی را به تماشاگرش آموزش دهد، در توضیح روابط و اخلاقیات زنانی است که در فیلم حضور دارند و همه در واقع وجهی از زندگی شخصی فیلمساز را بازتاب می دهند: از همسر تا مادر و خواهر او که هر یک بخشی از فیلم را پیش می برند و فیلمساز با هر دیالوگ آنها، در واقع خودش را- خودآگاه یا ناخودآگاه- توضیح می دهد.

 شیروانی ابایی از حرف زدن درباره دغدغه های خود ندارد و اساساً خود را در برابر دوربین برهنه می کند. تمام ضعف ها و دغدغه های او را می توان از دل این فیلم ها و ویدئوها جست و جو کرد. او خودش را توضیح می دهد، تجربه می کند و در هر تجربه شکست می خورد یا پیروز می شود.از این رو شیروانی فیلمسازی است بی پروا در خلاف جریان آب.

    

ثبت نظر

تصویری

اردوغان و رقص سانسور

۱۱ فروردین ۱۳۹۳
مانا نیستانی
اردوغان و رقص سانسور