close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
جامعه مدنی

بچه می فروشیم، زیر قیمت بازار

۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۳
آرزو مرادی
خواندن در ۵ دقیقه
بچه می فروشیم، زیر قیمت بازار

مهم ترین ماجرا زندگی علی، در یکی از روستاهای نزدیک به شهر تالش در استان گیلان رقم خورد. او به یک خانواده 9 نفره، 4 میلیون تومان می پردازد و نوزادی قنداق پیچ تحویل می گیرد.

علی، 45 ساله اکنون ساکن آلمان است. قبل از این اتفاق، مهم ترین بحران زندگی آنها، ناتوانی در بچه دار شدن بود. 7 سال پیش، او و همسرش تصمیم می گیرند که به ایران بروند تا این مشکل را حل کنند. نتیجه این سفر، اضافه شدن کیارش به جمع خانواده است.

علی، کارمند یک شرکت دارویی و مادرش نیز کارمند یک فروشگاه است. آنها به کیارش فارسی یاد نداده اند.

در سوی دیگر داستان، پس از هفت سال، هنوز برخی روستائیان درباره سرنوشت بچه های قنداق شده سخن می گویند. یک خانم میانسال ساکن تالش که ماجرای زندگی کیارش را می داند، به ایران وایر می گوید: " پدر این بچه، کارگر یک شالیزار بود. آن زمان نمی توانست خرج زن و بچه اش را بدهد. پول، زخم زندگیشان را درمان کرد.» پشت تلفن مکثی می کند و با لهجه غلیظ شمالی می گوید:« چرا نباید می فروختند؟ شنیدم به بچه خوب می رسند.»

تعداد "کیارش ها"یی که معامله بر سر آن ها جوش می خورد، کم نیست. منوچهر، 55 ساله، بنگاه دار ساکن ماسال در گفت و گو با ایران وایر از دختری می گوید که به تازگی به یک خانواده تهرانی، 10 میلیون تومان فروخته شده است: "دیگر مثل قدیم نیست که خرج بچه هم با خودش بیاید. جفت پدر و مادر بیکار بودند و بدبخت. باید این کار را می کردند. البته زیر قمیت دادند، الان قیمت خیلی بیشتر شده است."

قانونی 9 ماده ای در حمایت از کودکان و نوجوانان وجود دارد که در ماده ی 3 آن هر گونه خرید و فروش افراد زیر 18 سال جرم محسوب می شود وحبس و جریمه های نقدی از مجازات آن به شمار می آید. ایران در اسفند ماه 1372 برای رعایت حقوق کودکان به کنوانسیون جهانی مربوط به آن پیوسته است.

با این وجود به نظر می رسد نه تنها دستگاه های حکومتی که شهروندان نیازمند ایرانی، چه ساکن شهرهای بزرگ و چه ساکنان روستاهای کوچک علاقه ای برای توجه به این مفاد قانونی ندارند.

تجارت در این حوزه، برخی مواقع از حمایت شبکه های سودجو هم برخوردار می شوند. اسفند 90، رسانه ها خبر از متلاشی شدن یک باند خرید و فروش کودک در شهر اصفهان دادند که در طول یک سال، موفق به فروش 145 کودک ایرانی شده بودند.

اين باند از يك پزشك، 3 ماما ، 3 پرستار و دو كارمند ثبت احوال تشكيل شده بود و به گفته مقامات قضایی از این مسیر، 5 میلیارد تومان درآمد کسب کرده بودند.

این رویه در بیمارستان های دیگر هم به چشم می خورد. آقای براری، بهیار روستایی ساکن قزوین، شاهد فروش نوزادانی بوده که با نفوذ بعضی از همکارانش  با یک برگه ی جعلی ترخیص از بیمارستان ناپدید شدند. او به ایران وایر می گوید:« اگرآشنایی داشته باشی که کارهای اداری اش را جفت و جور کند همه چیز حل است. فقط یک مهرو امضا می خواهد.»

"کارچاق کن ها" نوزادهای یک روزه از والدین معتاد و ازدواج های ثبت نشده را در همان 24 ساعت اول می خرند و به دست دلال های بعدی می رسانند. دلال هایی که گاهی 40، 50 کودک را همزمان در خانه هایی نگه داری می کنند و از همان جا برای اجاره و فروش می گذارند.

فعال بودن سیستم خرید و فروش کودکان به طور طبیعی، شبکه بچه دزدی را هم فعال کرده است. سیما دانشجویی است که در یکی از مراکز کمک به کودکان محله قلعه ساختمان در شهر مشهد فعالیت دارد. او به ایران وایر می گوید: "از زبان بچه ها داستان هایی درباره دزدیده شدن اعضای خانواده شان شنیده ام، آن ها نگران خودشان و خواهر و برادرهایشان هستند." بر اساس قانون اگر خریداران کودک یا نوزاد از دزدی بودن آن مطلع باشند شریک جرم ربایندگان تلقی می شوند و برای آنها مجازات در نظر گرفته می شود، اما اگر در جریان نباشند کودک از آنها گرفته شده و در مراکز نگهداری بهزیستی نگهداری می شود تا دادگاه برای سرنوشت وی تصمیم بگیرد.

"بی هویتی و نداشتن شناسنامه " یکی از عواملی است که سرنوشت بسیاری از کودکان این بازار را در پرده ابهام می گذارد. به گفته سیما اغلب خانواده های مهاجر، کارگران فصلی و حتی قاچاقچیان نیازی به گرفتن برگه شناسایی برای بچه هایشان نمی بینند تا هرچه زودتر آن ها را جذب بازار خرید و فروش کنند. بنابراین بسیاری از این کودکان اگر دزدیده نشوند توسط خانواده هایشان به دلالان این کار سپرده می شوند. مشتریان این کودکان در موارد معدود خانواده هایی هستند که بچه ندارند و نابارورند و در بقیه موارد خلافکارهایی که درصد زیادی از این کودکان را وارد شبکه های خلاف می کنند. شبکه هایی که آسیب های متعددی را به این بچه ها تحمیل می کند. دزدی، کیف قاپی، ساقی گری (حمل کننده مواد مخدر)، کارخیابانی، کار در کوره های آجرپزی، گل فروشی از جمله  شبکه هایی است که کودکان به آن وارد می شوند.

"سواستفاده جنسی" شاید سهم خیلی از کودکان این تجارت باشد. برخی از دختران همین بازار مادرانی می شوند که بعدها بچه هایشان را به حراج می گذراند. زهرا مادر 15 ساله ای که پسری 6 ماهه دارد از مادرو پدری افغانی خریداری شده و حالا در خانه ای گروهی در فرحزاد زندگی می کند. او سکوت و فقط با سر تایید می کند که اگر بچه اش مشتری داشته باشد، به فروشش راضی است. او می گوید مردی که با او چند بار خوابیده و حامله شده 20 سال از خودش بزرگتر بوده.

تلخی ماجرا با ابتلای این کودکان به بیماری های عفونی مثل ایدز و هپاتیت دو چندان می شود. رییس مرکز تحقیقات ایدز ایران در گفت‌وگو با خبرگزاری فارس با تکان دهنده خواندن آمار کودکان مبتلا به بیماری های عفونی  گفته:« 5 درصد از این بچه ها ایدز و هپاتیت دارند. این آمار هم چنان بالا می رود.»

شوهر سیما این روزها بی خبر ازهمه ی این آمارها، آسیب ها و بیماری ها به دنبال مشتری برای بچه ی سومش است که دو ماه دیگر به دنیا می آید. او به تازگی از یک کارخانه ی مواد غذایی در قزوین اخراج شده، اعتیاد هم دارد. 

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

بلاگ

پرونده علمی: معرفی وبسايت برای دوستداران حيوانات خانگی

۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۳
همایون خیری
خواندن در ۵ دقیقه
پرونده علمی: معرفی وبسايت برای دوستداران حيوانات خانگی