close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
جامعه مدنی

پناهجویان ایرانی در دهکده جهانی: دلم می خواست شهروند جهان باشم

۲۸ فروردین ۱۳۹۳
اندیشه آزاد
خواندن در ۸ دقیقه
پناهجویان ایرانی در دهکده جهانی: دلم می خواست شهروند جهان باشم

جنگ و ناآرامی‌در خاورمیانه بالا گرفته است. هر ماه هزاران پناه‌جو این منطقه را ترک می‌کنند و به کشورهای دیگر پناه می‌برند.

گزارش جدید سازمان ملل نشان می‌دهد تعداد پناه‌جویان در کشورهای صنعتی در سال 2013 رکوردی تاریخی به جا گذاشته است. براساس گزارش «الگوهای پناهندگی» سازمان ملل که 21 مارچ منتشر شد، 44 کشور صنعتی جهان و در صدر آن‌ها، آلمان، امریکا و سوئد در سال گذشته میلادی بیش‌ترین تعداد پناهندگان را اسکان داده‌اند که بالاترین میزان در یک دهه گذشته بوده است.

تعجبی نداشت که آوارگان سوری در صدر جدول پناهندگان باشند. جنگ داخلی سوریه یک و نیم تا دو و نیم میلیون نفر را بی‌خانمان کرده است. بعد از سوریه، بیش‌تر پناه‌جویان از کشورهایی مانند افغانستان، اریتره، سومالی، عراق و پاکستان هستند که همگی درگیر ناآرامی‌اند. اما قرار گرفتن ایران در میان 10 کشور اول پناه‌جویان جهان کمی عجیب است.

براساس گزارش سازمان ملل، 4 درصد پناه‌جوهای جهان در سال 2013 ایرانی بوده‌اند با این که‌ای ران نه از جنگی داخلی رنج می‌برد و نه اقتصادی ورشکسته دارد. دلیل این فرار چیست؟

دلایل مهاجرت ایرانی‌ها  کم نیستند؛ عده‌ای از محدودیت‌های سیاسی فرار می‌کنند و برخی از محدودیت‌ها‌ی دینی. گروهی  از بی‌کاری طولانی خسته شده‌اند و شماری هم اگر چه کار ثابت و تحصیلات بالایی دارند اما آینده روشنی برای خودشان در ایران نمی‌بینند.

در سال گذشته میلادی، 375 هزار ایرانی در جهان، به ویژه در امریکا، فرانسه، سوئد، ترکیه و آلمان پناهنده شده‌اند. 

در این گزارش با شماری از پناه‌جویان گفت‌وگو کردیم و از انگیزه آن‌ها برای ترک ایران پرسیدیم. همه آن‌ها خواستند نام واقعی‌شان را منتشر نکنیم. با این که میلیون‌ها ایرانی در طول سه دهه پس از انقلاب از کشور خارج شده‌اند و خیلی‌ از آن‌ها به غرب پناهنده شده‌اند، موضوع پناهندگی در ایران هنوز یک تابو به حساب می‌آید. بسیاری از این پناهنده‌ها ‌نمی‌خواهند خانواده و دوستان نزدیک‌شان بدانند آن‌ها دست از ایران شسته‌اند.

ترکیه

از انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 و اعتراض‌های خیابانی به نتایج آن، هزاران نفر از ایران به ترکیه فرار کردند. بیش از چهار سال از آن زمان گذشته اما موج مهاجرت هنوز متوقف نشده است. در سال 2013، ایرانیان یکی از اصلی‌ترین پناه‌جویان ترکیه بودند. پناه‌جویان عراقی با 25هزار و300 نفر و پناه‌جویان افغان با 8هزار و 700 نفر در رده اول و دوم جدول هستند و ایران با 5هزار و900 پناه‌جو، در رده سوم فهرست قرار دارد.

«حسام»، روزنامه‌نگاری ایرانی است که در آنکارا زندگی می‌کند. او دو سال پیش ایران را ترک کرده است. خودش می‌گوید خطری جانش را تهدید نمی‌کرد اما وقتی دید بیش‌تر دوستان و همکارانش به وزارت اطلاعات احضار و بازجویی می‌شوند، تصمیم گرفت کشور را ترک کند. به قول خودش، «پناه‌جویی پیش‌گیرانه».

حسام دو سال است که تقاضای پناهندگی کرده و منتظر مصاحبه با دفتر پناهندگی سازمان ملل است. می‌گوید: «اوایل خیلی کلافه بودم اما حالا دیگر عادت کرده‌ام. انتظار، بخشی از زندگی هر روزه‌ام شده است.»

حسام مانند خیلی از ایرانی‌ها زبان ترکی را در حد انجام امور روزانه‌ می‌داند. می‌گوید ترکیه را انتخاب کرده چون از بقیه کشورها آسان‌تر بوده و بدون ویزا می‌توانسته به آن سفر کند. چند کشور دیگر نظیر مالزی هم از ایرانی‌ها ویزا نمی‌خواهند اما حسام می‌گوید: «بلیط پرواز مالزی خیلی گران بود. ضمن این که مالزی برای کسانی خوب است که بعدش می‌خواهند به استرالیا بروند اما من می‌خواهم به اروپا بروم. برای همین ترکیه به نظرم بهتر بود.»

حسام می‌گوید فکر می‌کند با انتخاب حسن روحانی، شرایط روزنامه‌نگاران بهتر شده اما نه آن قدر که باید: «خیلی از دوستان من که بعد از انتخابات 88 مخفی شده بودند حالا راحت سر کار می‌روند. آن‌ها دوباره روحیه گرفته‌اند و حس می‌کنند می‌توانند آزادانه بنویسند. مهم‌تر از همه، دیگر احساس تحقیرشدگی نمی‌کنند.»

با این حال، حسام نمی‌خواهد به ‌ایران برگردد: «به نظرم برگشتن حماقت است. این اتفاق همیشه در ایران تکرار می‌شود. یک رییس جمهور می‌آید و به تو آزادی بیش‌تری می‌دهد، یکی می‌آید و تو را به خاطر همان کار زندانی می‌کند. این طوری نمی‌شود روی هیچ چیز حساب کرد.»

حسام می‌داند که پیدا کردن شغل به عنوان یک روزنامه‌نگار در اروپا برایش سخت خواهد بود اما باور دارد اگر بتواند جای پایش را در غرب محکم کند، آینده باثباتی خواهد داشت.

آلمان

ایرانی‌ها‌ی بسیاری برای پناهندگی روانه اروپا می‌شوند. سوئد در شمال اروپا، پناهنده‌های ایرانی بسیاری را در طول سال‌ها پذیرفته است. ایرانی‌ها هفتمین گروه پناهندگان در دانمارک و فنلاند به شمار می‌روند و در آلمان، پناهندگان ایرانی در رتبه ششم قرار دارند.

«ماهرو» در دو سال گذشته در آلمان مشغول تحصیل بوده و حالا تصمیم گرفته است تقاضای پناهندگی کند و در آلمان بماند: «من فکر می‌کنم در ایران آینده‌ای ندارم چون در آن جا یک سیستم ناکارآمد حاکم است. آدم‌ها درهیچ زمینه‌ای متناسب با تلاش و قابلیت‌های خود پیشرفت نمی‌کنند. برای همین، آمدم جایی که کارم دستاوردی متناسب داشته باشد. در ایران حس می‌کردم در یک جزیره دور افتاده زندگی می‌کنم و از جهان دورم در حالی که دلم می‌خواست شهروند جهان باشم.»

ماهرو برای پناهندگی سیاسی اقدام کرده اما می‌گوید دلیل اصلی مهاجرتش سیاسی نیست: «هرچند سیاست و فرهنگ را به سختی می‌شود از هم جدا کرد اما همه دلیل خروج من سیاسی نیست بلکه دلایل عاطفی و شخصی هم وجود دارد؛ مثلا این اواخر من به عنوان یک زن، دیگر بخش‌هایی از آن فرهنگ مردسالار و تبعیض جنیستی را که نشانه‌های آن در همه جا، از محیط کار گرفته تا خصوصی‌ترین روابط دیده می‌شود، نمی‌توانستم تحمل کنم. عوامل فرهنگی این چنینی به شدت داشت آزارم می‌داد و من را دچار یک جور حس بیگانگی شدید از جامعه می‌کرد.»

او در دوران ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد برای تحصیل از ایران خارج شد اما با روی کار آمدن دولت جدید و وعده‌های برابری‌های جنسیتی، نه تنها نظرش عوض نشده بلکه به‌ این نتیجه رسیده است که می‌خواهد پناهنده شود:«چنین مواردی در عمق فرهنگ ریشه دارند و با رفتن و آمدن روسای جمهور مختلف، تغییری نمی‌کنند. در نتیجه، شرایط در حال حاضر برای من چندان فرقی با دوران احمدی‌نژاد ندارد. ایران حالا حالاها کشوری نخواهد شد که من دلم بخواهد در آن زندگی کنم.»

یاد گرفتن زبان آلمانی برای ماهرو یکی از دشوارترین موانع بوده اما پس از چندین سال زندگی در برلین، فکر می‌کند بر این مساله غالب آمده است. ماهرو برای انتخاب آلمان به عنوان خانه جدیدش، دلایل زیادی دارد: «اول اين که آلمان يکی از ثروتمندترين کشورهای اروپا است و درنتيجه احتمال اين که قبول شوی و بتوانی کاری با درآمد خوب پيدا کنی، خيلی زياد است. برای پناه‌جوها هم آلمان کشور مناسبی است چون نظام آن نیمه سوسياليستی است و دولت از پناه‌جوها حمایت می‌کند و به آن‌ها امکانات زیادی می‌دهد.»

امریکا

برای نخستین بار، سال گذشته ایالات متحده اولین کشور پذیرنده مهاجران نبود. در سال 2013، امریکا با 88هزار و 400 تقاضای پناهندگی، بعد از آلمان در رده دوم بود.

برای بسیاری از ایرانی‌ها  تقاضای پناهندگی از امریکا کار آسانی نیست. به خاطر قطع روابط دیپلماتیک میان تهران و واشنگتن، شمار کمی از ایرانی‌ها می‌توانند برای ویزای امریکا اقدام کنند و بسیاری از تقاضاها هم پذیرفته نمی‌شوند. با این حال، هنوز سالانه صدها ایرانی به امریکا پناهنده می‌شوند.

«هاله» و «مجید» یک زوج جوان ایرانی هستند که به تازگی ایالت تگزاس پناهندگی آن‌ها را قبول کرده است. مجید دانشجوی پزشکی است و امیدوار است بتواند در این قطب پزشکی جهان، کاری پیدا کند.

مجید درباره انگیزه مهاجرت خود می‌گوید: «ما از ايران مهاجرت كرديم برای اين كه هيچ كس سر جای خودش نبود. من برای گرفتن مرخصی در اورژانس تهران، بايد از ریيسم كه فوق ديپلم كمك‌های اوليه بود، اجازه می‌گرفتم . اين موضوع به شدت اذيت كننده بود.»

 او می‌گوید با این که در ایران به سختی کار می‌کرده و درس می‌خوانده اما نمی‌توانسته‌ آینده روشنی برای خودش ببیند:«من اگر می‌خواستم در ایران تخصص بخوانم، بايد كار و زندگي را تعطيل مي‌كردم و يك سال فقط درس می‌خواندم. البته بازهم تضمينی وجود نداشت كه در تهران قبول شوم. تازه اگر تهران قبول می‌شدم، شيفت‌های سنگين دوره رزيدنتی شروع می‌شد. در اين دوره، حقوق خيلی كمی‌ به پزشك می‌دهند كه مسخره است؛ مثلا آن موقع كرايه خانه ما ٨٠٠ هزار تومان بود و ٤٠ ميليون پول پيش داده بوديم در صورتی که فقط حقوق رزيدنت‌ها ٥٠٠ هزار تومان بود. دوره تخصص 4 تا 6 سال طول می‌کشد اما بعد باید سال‎ها در شهرستان‌ها خدمت کرد. شهرهای خوب و مراكز استان نصيب نورچشمی‌ها می‌شود و اگر پارتی نداشته باشی، شهرهای دور افتاده و بی‌امكانات نصيبت می‌شود. اين جا در امریکا دانشجوها حتی در دوره رزيدنتی حقوق می‌گيرند. اين حقوق نسبت به زمانی كه درس‌شان تمام می‌شود خيلی كم است اما به‌اندازه‌ای هست كه زندگی راحتی داشته باشند. ضمن این که چیزی به نام "طرح" هم ندارند.»

مجید و هاله برای ادامه تحصیل به امریکا رفتند اما وقتی ویزای دانشجویی آن‌ها تمام شد، فهمیدند برای تمدید آن ماهی 1500 دلار باید بپردازند. برای همین به فکر پناهندگی افتادند. پناهندگی آن‌ها به خاطر تغییر دین‌شان بود. هاله می‌گوید: «ما گمان می‌كرديم فقط مسلمان شناسنامه‌ای هستيم. اين بود كه دنبال تغيير دين كه يكی از راه‌های پناهندگی است، رفتيم. از بين اديان مسيحی، بهايی و زرتشتی، دين زرتشت نزديك‌تر به عقايدمان بود. برای همین آن را انتخاب كرديم.»

او می‌گوید روند پناهندگی برای آن‌ها خيلی سخت و پيچيده نبود. در ايالت‌های مختلف، اين موضوع فرق می‌كند؛ مثلا در كاليفرنيا و نيويورك كه بيش‌ترين تعداد پناه‌جو را دارند، روند رسيدگي به پرونده خيلی طولانی می‌شود. مجید و هاله دوستی دارند كه سه سال است در انتظار مصاحبه اداره مهاجرت و پناهندگان است. اما در تگزاس کار پناهندگی آن‌ها کم‌تر از یک سال طول کشیده است.

دیگر کشورها

براساس گزارش سازمان ملل، ایرانی‌ها دومین گروه پناهندگان به بریتانیا بودند. در سال 2013، نزدیک به سه هزار ایرانی به بریتانیا پناه آورده‌اند. شمار ایرانی‌ها  در استرالیا هم زیاد بوده است. در سال گذشته میلادی، یک سوم پناه‌جویان استرالیا از ایران و سریلانکا بوده‌اند. به نظر می‌رسد سیاست‌های ضدمهاجرتی دولت جدید استرالیا هم ایرانی‌ها را دلسرد نکرده است.

برپایه گزارش «الگوهای پناهندگی» سازمان ملل در سال 2013، روی هم رفته 610 هزار نفر در کشورهای توسعه یافته و صنعتی جهان تقاضای پناهندگی کرده‌اند. این رقم از سال 2001 تا کنون بی‌سابقه است. درحالی که جنگ و ناامنی دلیل اصلی بسیاری از مهاجرت‌ها بوده، جوانان ایرانی برای پناه‌جویی دلایل ساده‌تری دارند؛ آن‌ها زندگی باثباتی می‌خواهند و آینده‌ای مطمئن.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

بلاگ

اتوبوسی به نام توالت

۲۸ فروردین ۱۳۹۳
شما در ایران وایر
خواندن در ۳ دقیقه
اتوبوسی به نام توالت