close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
سیاست

چرا تندروهای منتقد دولت روحانی دلواپس هستند؟

۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۳
رضا حقیقت‌نژاد
خواندن در ۶ دقیقه
چرا تندروهای منتقد دولت روحانی دلواپس هستند؟
چرا تندروهای منتقد دولت روحانی دلواپس هستند؟

منتقدان تندروی دولت حسن روحانی دیروز یک همایش جنجالی برگزار کردند؛ «دلواپسیم.» این مراسم در سالنی در سفارت سابق امریکا در تهران برگزار شد که کنترل آن در اختیار سپاه پاسداران ایران است.

آن‌ها در ماه‌های گذشته کارهای زیادی برای بیان انتقادهای خود انجام داده‌اند؛ حضور در محافل دانشگاهی، اطلاع‌رسانی از طریق رسانه‌ها، درخواست حضور در صداوسیما، نطق‌های پارلمانی و.... همایش دیروز اما مهم‌ترین و موفق‌ترین تلاش آن‌ها بود.

در این همایش، «فریدون عباسی دوانی»، رییس پیشین سازمان انرژی اتمی ایران و همچنین معاون سابق این سازمان حضور داشت و سخنرانی کردند. «مهدی محمدی»، عضو تیم مذاکره کننده قبلی نیز از سخنرانان این مراسم بود. حضور 10 نماینده مجلس و برخی چهره‌های رسانه‌ای و مذهبی موثری مانند «فواد ایزدی»، «علیرضا پناهیان» و گروهی از شاگردان «آیت‌الله مصباح یزدی» نیز در این مراسم جالب توجه بود.

بیش‌تر شرکت کنندگان در این نشست از حامیان «جبهه پایداری» بودند. از سوی برگزارکنندگان، «غلامحسین الهام»، چهره نزدیک به احمدی‌نژاد نیز دعوت شده بود ولی در این مراسم شرکت نکرد تا کماکان مرزبندی بین این دو طیف، پر رنگ باقی بماند.

هوادران جوان جبهه پایداری از این مراسم استقبال خوبی کردند و رسانه‌های حامی این طیف و نیز منتقدان دولت به استقبال این همایش رفتند.

این مراسم، 15 سخنران داشت که همگی به انتقاد از سیاست‌های دولت روحانی در زمینه برنامه هسته‌ای پرداختند. انبوهی از پلاکاردهای کاغذی، پوسترهای دیواری و تصاویر مونتاژ شده نیز در نقد گفته‌های حسن روحانی و محمدجواد ظریف در حاشیه این مراسم توزیع شد.

در این نشست به روال معمول، سخنرانان و برگزارکنندگان به تمجید از سیاست‌ها و مدیریت رهبر جمهوری اسلامی پرداختند. آن‌ها بارها نه تنها در موضوعات هسته‌ای بلکه در مورد مسایل سیاست داخلی ایران اعلام کرده‌اند تا زمانی که آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی است، نگرانی خاصی ندارند.

آن‌ها هم‌چنین بارها هشدار داده‌اند که مدیریت کلان پرونده هسته‌ای ایران در اختیار علی خامنه‌ای است و کسی جز او حق تصمیم‌گیری نهایی ندارد.

با وجود چنین پیش فرض‌هایی، چرا اکنون تندروها همایش «دلواپسیم» را برگزار کرده‌اند. آن‌ها دلواپس چه چیزی هستند؟

بگذارید اندکی به عقب برگردیم؛ ششم بهمن 1392، «حسین شریعتمداری»، مدیرمسوول روزنامه کیهان در سرمقاله انتقادی خود علیه سیاست‌های هسته‌ای دولت روحانی، به ماجرای «جنگ صفین» در صدر اسلام اشاره کرد و گفت در این جنگ در حالی که سپاه مومنان به فرماندهی امام اول شیعیان در وضعیت برتر بود، فشارهای برخی سپاهیان فریب خورده سبب شد که دشمنان او در موقعیت برتر قرار گیرند.

«سعید جلیلی»، خرداد سال گذشته در تبلیغات انتخاباتی خود به صراحت یکی از دغدغه‌های خویش را جلوگیری از تکرار جنگ صفین در شرایط کنونی دانست.

در همان روزها، «رضا روستاآزاد»، رییس پیشین دانشگاه صنعتی شریف نیز در حمایت از سعید جلیلی گفت: «آقای جلیلی گفتند ما به پشت خیمه دشمن رسیده‌ایم اما اندکی فرصت می‌خواهیم تا کار را تمام کنیم.»

رهبر جمهوری اسلامی نیز در طول سال‌های گذشته بارها به ماجرای جنگ صفین اشاره و از برخی سیاستمداران داخلی گلایه کرده است.

تندروها نیز با استناد به همین سخنان، اعتقاد دارند در سیستم سیاسی جمهوری اسلامی، عده‌ای از سیاستمداران حاضر به اطاعت از رهبر ایران نیستند و با برنامه‌ریزی‌های خاص، پذیرش نقشه‌های دشمنان را به آیت‌الله خامنه‌ای تحمیل می‌کنند.

اما افزون بر این تجربه تاریخی، اصول‌گرایان تندرو یک تجربه دوران معاصر را هم مدنظر دارند؛ پنجم مهرماه 92، «محمدعلی جعفری»، فرمانده سپاه پاسداران ایران در یک برنامه تلویزیونی «شناسنامه»، به پذیرش قطع‌نامه پایانی جنگ ایران و عراق از سوی آیت‌الله خمینی اشاره کرد.

به گفته این فرمانده نظامی، با وجود مخالفت آیت‌الله خمینی، سرانجام این کار با نظر برخی سیاستمداران انجام شد. او سپس به موقعیت کنونی اشاره کرد و گفت: «دیدگاه‌ مقام معظم رهبری با برخی از مسوولان در برخی از مسایل متفاوت است؛ مثلا در موضوع رابطه با دشمن یا مذاکره با امریکا، بحث استقامت و پایداری ‌در برابر دشمن متفاوت است.»

بر اساس این دیدگاه، گروهی با محوریت علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی در تلاش هستند همان‌گونه که «قطع‌نامه 598» سازمان ملل را به آیت‌الله خمینی تحمیل کردند، «توافق‌نامه هسته‌ای» ایران و امریکا را نیز به آیت‌الله خامنه‌ای تحمیل کنند.

به اعتقاد تندروها، این احتمال وجود دارد همان‌گونه که امام اول شیعیان در جنگ صفین و آیت‌الله خمینی در قطع‌نامه 598 تسلیم شدند، آیت‌الله خامنه‌ای هم در نهایت تن به توافق جامع هسته‌ای بدهد.

حمایت کلی علی خامنه‌ای از تیم هسته‌ای، همراهی چهره‌های ارشد اصول‌گرا مانند «علی‌اکبر ولایتی»، مشاور امور بین‌الملل رهبر جمهوری اسلامی و «علی لاریجانی»، رییس مجلس از رویکرد هسته‌ای دولت روحانی و اصرار دولت به تداوم مسیر کنونی، به نگرانی‌های کلان تندروها دامن زده است.

در چنین شرایطی، آن‌ها به شدت تلاش دارند با فضاسازی رسانه‌ای‌، از فراهم شدن بستر تسلیم رهبر ایران در این زمینه پیش‌گیری کنند.

انبوه اظهارنظرهای آن‌ها در رسانه‌ها، پارلمان و مجامع عمومی، نه به عنوان منتقدان دولت که با عنوان نظر بخش بزرگی از مردم ایران منعکس می‌شود.

سخن گفتن از جانب مردم ایران یک بازی دو طرفه است. آن‌ها به نیکی می‌دانند که امیدواری زیادی به توجه دولت روحانی به انتقادهای آن‌ها و یا بازگشت از مسیر کنونی وجود ندارد و غرب هم پی‌گیر تامین منافع خویش در این ماجرا است. در این صورت، تنها کسی که می‌تواند فرمان توقف مذاکرات را صادر کند، آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی است.

تندروها در این بخش به «عمار» اشاره می‌کنند؛ یک شخصیت تاریخی در صدر اسلام که به پیامبر نزدیک بود و در جنگ صفین به حمایت از امام اول شیعیان پرداخت. آن‌ها بر اساس بازسازی تاریخی خویش، اعتقاد دارند حمایت عمار از امام علی سبب پیروزی نهایی او شد. پس، اکنون آن‌ها نیز باید این نقش تاریخی را در قبال علی خامنه‌ای ایفا کنند.

رهبر جمهوری اسلامی نیز به نظر نمی‌رسد از این بازی ناراضی باشد. نخستین پیام این نشست‌های معترضانه، وجود صداها و خواسته‌های متفاوت در ایران درباره پرونده هسته‌ای است. او انتظار دارد غرب این پیام‌ها و فشارها را درک کند و در خواسته‌های خویش در پرونده هسته‌ای کوتاه بیاید.

تداوم این اعتراض‌ها در نشست‌های عمومی و دانشگاهی می‌تواند به رهبر ایران کمک کند تا در صورت تصمیم به مخالفت جدی با روند ادامه مذاکرات، مدعی شود که این امر با توجه به خواسته‌های مردمی صورت گرفته است.

او یک بار دستور توقف روند پیشرفت مذاکرات را داده است؛ مخالفت آیت‌الله خامنه‌ای در سال 83 با نتایج مذاکرات تیم هسته‌ای به سرپرستی حسن روحانی، سبب شد که این مذاکرات در سال پایانی دولت خاتمی به بن‌بست برسد.

اگرچه در طول 10 سال گذشته، جغرافیای سیاسی منطقه تغییرات مهمی کرده، دولت‌ها عوض شده‌اند و پرونده هسته‌ای ایران با فراز و نشیب‌های بسیاری روبه‌رو بوده ولی کماکان تاکتیک تندروهای اصول‌گرا در ایران تغییر خاصی نکرده است.

آن‌ها از پشت پرده فشار می‌آورند، از طریق نهادهای قانونی در اختیار، زور خودشان را می‌زنند، نشست‌های انتقادی برگزار می‌کنند و در نهایت اگر موفق نشد، به خیابان‌ها می‌آیند؛ همان گونه که در نشست دیروز، یکی ازسخنرانان، اعضای تیم هسته‌ای ایران را تهدید کرد که در صورت امضای توافق‌نامه‌ای که مطابق میل آن‌ها نباشد، جوانانی هستند که اجازه نمی‌دهند آن‌ها به تهران برگردند!

یک سخنران دیگر از جوانان منتقد دولت خواسته که شورش کنند و یک چهره دیگر تندرو گفته است که اگر نواب صفوی زنده بود، اکنون قیام می کرد. نواب صفوی، روحانی مخالف سیاست های رژیم شاه بود که در ترور برخی از چهره های فرهنگی و سیاسی که به گفته آنها وابسته به غرب بودند، نقش اصلی را ایفا می کرد.

در ساختار سیاسی جمهوری اسلامی، علنی شدن انتقادات می تواند دو وجه مهم داشته باشد. آنها از توافق مهم پشت پرده آگاه و نومید شده اند و می خواهند قاعده بازی را به هم بزنند و یا اینکه در تدارک فضاسازی برای بر هم زدن قاعده بازی توسط تصمیم گیران اصلی پشت پرده هستند.

این روزها، تندروهای حامی رهبر جمهوری اسلامی اگرچه چشم‌شان نگران به وقوع حوادثی چون جنگ صفین و یا قطع‌نامه 598 است ولی کماکان دلخوش به شنیدن خطبه‌ای از سوی آیت‌الله خامنه‌ای هستند؛ خطبه‌ای که می‌تواند دلواپسی‌های آن‌ها را تمام کند. هر چند برای انبوهی دیگر از مردم ایران، می‌تواند نقطه شروع دلواپسی‌های اقتصادی و سیاسی باشد.

ثبت نظر

سیاست

هشدار ویژه درباره وضعیت جسمانی رهبران جنبش سبز

۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۳
رضا حقیقت‌نژاد
خواندن در ۳ دقیقه
هشدار ویژه درباره وضعیت جسمانی رهبران جنبش سبز