close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
فرهنگ

ستیز با «شادی» به سبک ایرلندی

۱۳ خرداد ۱۳۹۳
پرویز جاهد
خواندن در ۵ دقیقه
«تالار رقص جیمی»
«تالار رقص جیمی»
کن لوچ
کن لوچ
کن لوچ در فستیوال کن
کن لوچ در فستیوال کن
ارباب کلیسا آزادی های جوانان را بر نمی تابند
ارباب کلیسا آزادی های جوانان را بر نمی تابند
نمایی از «تالار رقص جیمی»
نمایی از «تالار رقص جیمی»
نمایی از «تالار رقص جیمی»
نمایی از «تالار رقص جیمی»
آزادی های یواشکی ایرلندی در دهه ۳۰ میلادی!
آزادی های یواشکی ایرلندی در دهه ۳۰ میلادی!

فیلم «تالار رقص جیمی»، آخرین ساخته کن لوچ که در فستیوال کن امسال نیز به نمایش درآمد، حاصل همکاری کن لوچ و پل لاورتی فیلمنامه نویس همیشگی فیلم‌های اوست. فیلمنامه نویسی که تم‌های مورد علاقه کن لوچ را می‌شناسد و به خوبی با روحیه و علائق او آشناست.

لوچ یکی از مهم ترین نمایندگان جنبش رئالیسم اجتماعی بریتانیاست. جنبشی سینمایی که از دهه شصت به وجود آمد و ریشه در سنت سینمای آزاد بریتانیا و مستندسازی غنی بریتانیایی و جنبش‌های سینمایی رئالیستی کشورهای دیگر مثل نئورئالیسم ایتالیا و رئالیسم شاعرانه فرانسوی دارد.

فیلم‌های لوچ اصولا شخصیت محورند. او استاد شخصیت پردازی است و در این کار مهارت بسیاری دارد. شخصیت‌هایی که لوچ می‌آفریند آدم‌هایی زنده، باور پذیر و قابل لمس اند. همان‌هایی اند که ما در زندگی روزمره در پیرامون خود می‌بینیم. کن لوچ همواره در فیلم‌هایش با رویکردی رئالیستی، بی عدالتی‌ها و کمبودهای نظام سرمایه داری و محرومیت ها و فشارهایی را که بر دوش طبقه کارگر بریتانیاست تصویر کرده و فیلم‌های او منعکس کننده روح شکننده، آسیب پذیر و در عین حال سرکش و مقاوم افراد این طبقه‌است.

کن لوچ بدون شک از نظر سیاسی؛ راديکال ترين فيلمساز سينمای امروز بريتانيا است. او از دهه شصت تا کنون عليرغم سانسور، محدوديت ها و فشارهای مالی و اقتصادی، فيلم ساخته و فيلم هايش به دليل نگاه انسانی و غمخوارانه اش به طبقه کارگر بريتانيا و مشکلات و مبارزات آنها در دل نظام سرمايه داری مورد توجه بوده اند. لوچ همواره درفيلم هايش، بی عدالتی و کمبود های نظام سرمايه داری و محروميت های طبقه کارگر بريتانيا را تصوير کرده و فيلم هايش بازتاب روح سرکش، مهارنشدنی و تسخير ناپذير انسان هائی است که زير چرخ دنده های نظام سرمايه داری له می شوند.
يکی از ويژگی های سينمای لوچ اين است که او هميشه با فيلمنامه نويس ثابتی کار کرده است. در يک دوره با کمک جيم آلن فيلم های برجسته ای چون شعله بزرگ، روزهای اميد، بارش سنگ ها و سرزمين و آزادی را ساخت و چند سال است که با پل لاورتی فيلمنامه نويس اسکاتلندی کار می کند که حاصل آن فيلم هائی چون «نام من جو است»، «نان و گل های سرخ»، «يک بوسه عاشقانه»، «بليت»(فيلمی اپيزوديک که کن لوچ آن را همراه عباس کيارستمی و ارمانو اولمی ساخته است)، «بادی که ساقه های جو را لرزاند» و «تالار رقص جیمی» بوده است.

«تالار رقص جیمی» همانند فیلم دیگر لوچ یعنی «بادی که ساقه های جو را لرزاند»، در مورد ایرلند و یکی از چهره های سیاسی آزادیخواه برجسته این کشور یعنی جیمی گرالتون است. تنها ایرلندی ای که دولت ایرلند او را به خاطر ایده های کمونیستی اش بیگانه خواند و از کشورش دیپورت کرد. جیمی در دهه سی بعد از بازگشت از آمریکا به کمک رفقای کمونیستش سعی کرد با ایجاد کلوپ رقص جاز، ایدئولوژی اقتدارگرایانه کلیسای کاتولیک را که متحد حکومت ارتجاعی ایرلند بود به چالش کشیده و فضایی برای آزادی و نفس کشیدن جوانان پرشور و انقلابی فراهم کند اما در این راه با موانع سرسختی روبرو می شود.
کن لوچ، فیلمساز امیدواری است و در فیلم هایش همیشه امید به تغییر را به نمایش می گذارد. در این فیلم نیز او به تغییرات اجتماعی می اندیشد و بر تاثیری که جیمی گرالتون با تاسیس کلوپ رقص بر آن جامعه روستایی بسته و محافظه کار می گذارد، تاکید دارد. جیمی، مثل همه قهرمان های  کن لوچ انسان آرمان گرایی است و در نهایت قربانی این آرمان گرایی خود می شود. جیمی برای باز کردن کلوپ رقص با مخالفت کلیسا و مقامات محافظه کار روستا مواجه می شود اما او نیروی بزرگ تری را پشت سرش دارد و آن جوانانی است که دنبال شادی  و هیجان اند و از موسیقی سنتی و موعظه های کلیسایی خسته شده اند و جیمی با معرفی موسیقی جاز و رقص آمریکایی، راه تازه ای را برای لذت بردن پیش پای آنها می گذارد. آنها نه از پلیس می ترسند و نه از کلیسا و نه از پدران خود که آنها را به خاطر همراهی با جیمی و رقصیدن در کلوپ او به شلاق می بندند.

 اما کشیش دهکده که با جیمی و طرز فکر او اختلاف بنیادین دارد و اندیشه های کمونیستی او را برای جامعه و کلیسا خطرناک می داند، با تمام قدرتش در برابر او می ایستد اما او نیز با همه محافظه کاری و تحجرش از تاثیر افکار جیمی، شخصیت کاریزماتیک او و موسیقی جازی که با خود از آمریکا برای آن جامعه بسته روستایی به ارمغان آورده، برکنار نیست و می بینیم که در خلوت خود دارد به آواز خواننده زن موسیقی بلوز گوش می دهد و در پایان نیز به  مامورانی که رفتار توهین آمیزی با جیمی دارند می گوید که باید به او احترام بگذارید چون او از همه آنها شجاع تر و شایسته تر است. تالار رقص جیمی به آتش کشیده شده و او از ایرلند دیپورت می شود اما در پایان فیلم می بینیم که جوانان هوادار او با حلقه زدن به گرد او، بر آن اند که راه او را ادامه دهند.
نیروی محرکه و قدرت دراماتيک فيلم کن لوچ این بار از درگيری بين انگلیسی ها و ایرلندی ها نمی آید بلکه بر مبنای کشمکش بین اندیشه مدرن و اندیشه سنتی، بین محافظه کاری و پیشرو بودن و بین هواداران شادی و رقص و مخالفان آن بنا شده است. با این حال «تالار رقص جیمی»، از نظر فرم سینمایی، فیلم به شدت کهنه و مصرف شده ای است و همان الگوی سینمای قصه گو و کلاسیک همیشگی کن لوچ را دنبال می کند. سینمایی حماسی با قهرمانانی ایده آلیست که اگرچه شکست می خورند اما از ایده آل ها و آرمان های خود دست برنمی دارند.

ثبت نظر

استان تهران

اعلام آماده باش به تهرانی‎ها/پیش‌بینی‌ سازمان هواشناسی تکذیب شد

۱۳ خرداد ۱۳۹۳
خواندن در ۳ دقیقه
اعلام آماده باش به تهرانی‎ها/پیش‌بینی‌ سازمان هواشناسی تکذیب شد