close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
فرهنگ

احمدی بای بای... احمدی بای بای...

۲۷ خرداد ۱۳۹۲
علی رفیعی
خواندن در ۲ دقیقه
احمدی بای بای... احمدی بای بای...
احمدی بای بای... احمدی بای بای...
احمدی بای بای... احمدی بای بای...
احمدی بای بای... احمدی بای بای...
احمدی بای بای... احمدی بای بای...
احمدی بای بای... احمدی بای بای...
احمدی بای بای... احمدی بای بای...
احمدی بای بای... احمدی بای بای...
احمدی بای بای... احمدی بای بای...
احمدی بای بای... احمدی بای بای...
احمدی بای بای... احمدی بای بای...
احمدی بای بای... احمدی بای بای...
احمدی بای بای... احمدی بای بای...
احمدی بای بای... احمدی بای بای...
احمدی بای بای... احمدی بای بای...
احمدی بای بای... احمدی بای بای...
احمدی بای بای... احمدی بای بای...
احمدی بای بای... احمدی بای بای...
احمدی بای بای... احمدی بای بای...
احمدی بای بای... احمدی بای بای...
احمدی بای بای... احمدی بای بای...
احمدی بای بای... احمدی بای بای...
احمدی بای بای... احمدی بای بای...
احمدی بای بای... احمدی بای بای...
احمدی بای بای... احمدی بای بای...
احمدی بای بای... احمدی بای بای...
احمدی بای بای... احمدی بای بای...

اگرچه آن روزها که محمد خاتمی تازه به ریاست جمهوری ایران رسیده بود، سن و سال چندانی نداشتم. اما به خوبی یادم هست، از آن روزی که نام او به عنوان رئیس جمهور منتخب از رادیو و تلویزیون اعلام شد، برای رفتن هاشمی رفسنجانی ثانیه شماری می کردم. خاتمی را خیلی دوست داشتم؛ هم به قول عکاس ها فتوژنیک بود و هم برنامه های خبری اش خسته کننده نبود. خاتمی عکاسی را بلد بود و دوربین را به خوبی می شناخت. او رئیس جمهوری بود که در خلال یک سخنرانی، حواسش حتی به پرت ترین دوربین ها بود و هر از چندگاه به سمت آنها بر می گشت تا عکاس، عکسی که در انتظارش بود را بگیرد. او هیچگاه جلوی دوربین ها عملی خلاف عرف انجام نمی داد. برخلاف احمدی نژاد که حتی از ور رفتن با بینی خود در برابر صدها دوربین تلویزیونی و خبری ابایی نداشت. زمان خاتمی انگار همه راحت تر بودند. نه تنها عکاس ها، انگار زندگی مردم هم استرس و پریشانی های کمتری داشت. لااقل خیلی کمتر از زمان ریاست جمهوری احمدی نژاد. برنامه های خبری احمدی نژاد به شدت کسل کننده و تکراری بود. سفرهای کشدار و سختی داشت. گاهی در یک هفته دو سفر داشت و همیشه من و اغلب همکاران آن دورانم از سفرها و برنامه های خبری او گریزان بودیم. او که خود را رئیس جمهور مردمی لقب داده بود و همیشه هم در سفر به سر می برد، گویی فرسنگ ها با مردمی که دم از نزدیکی با آنها می زد، فاصله داشت و این فاصله روز به روز هم بیشتر و بیشتر می شد. تا آنجا که سال 88 همه کسانی که در اطراف خودم می شناختم، تقریبا به یقین رسیده بودند که فاجعه ای به نام احمدی نژاد رو به پایان است. راستش خود من هم به عنوان عکاس خبری، آن روزها کم کم خود را برای دورانی جدید و عکاسی از رئیس جمهوری جدید آماده می کردم. اما بعد از انتخابات 88 نه تنها این امید من، بلکه بسیاری امیدها ناامید شد. این روزها هم همان حال و روز را دارم. حس می کنم احمدی نژاد دیگر تاریخ اش تمام شده. حتی الان که چند سالیست دیگر از او عکس نمی گیرم؛ حس می کنم کابوس احمدی نژاد تمام شده است و این شعار طرفداران موسوی که چهار سال پیش در خیابان ها با او وداع می کردند، امروز دیگر به حقیقت پیوسته است: احمدی بای بای... احمدی بای بای.

 

ثبت نظر

استان تهران

اعلام حمایت کامل بسیج از روحانی برمبنای دستور رهبر

۲۷ خرداد ۱۳۹۲
خواندن در ۲ دقیقه