close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
جامعه مدنی

«سمیه مهری»، قربانی اسید پاشی در گفت‌وگو با «ایران وایر»

۶ اسفند ۱۳۹۲
شیما شهرابی
خواندن در ۶ دقیقه
«سمیه مهری»، قربانی اسید پاشی در گفت‌وگو با «ایران وایر»

من فقط چشم­هایش را می­خواهم

در یکی از شب‌های آرام روستای «برات آباد» شهرستان بم، «سمیه مهری» کنار همسرش خوابیده بود و به بچه‌اش شیر می‌داد که دنیا یک‌ مرتبه برایش زیر و رو شد: «هر وقت یاد آن شب می­افتم، حالم بد می­شود. فکرش را بکنید؛ شب خوابیده‌‌ای و بچه کوچک در کنارت شیر می­خورد و شما خواب و بیدار هستی. یک باره احساس می‌کنی صورتت می‌سوزد. فریاد می­زنی. بچه کنار دستت جیغ می­کشد. می‌دوی سمت حیاط و بعد می­بینی پوست و موهایت کنده می‌شوند.»

حالا نام سمیه در فهرست قربانیان اسیدپاشی در ایران جای گرفته است: «صورت وچشمانم بدجور می‌سوختند. خودم را به حیاط رساندم و صورتم را در حوض شستم اما دیدم تکه تکه موهایم کنده می­شوند و کنار حوض می­افتند.»

دو سال پیش، همسر معتاد سمیه نه به او رحم کرد و نه به فرزند شیرخوارشان «رعنا». وقتی سمیه گیج خواب شبانه بود، به صورت او و دخترشان اسید ­پاشید.

سمیه می­گوید: «معتاد بود، خرجی هم نمی­داد. شش سال با او زندگی کرده بودم اما درست نشده بود. می­خواستم طلاق بگیرم اما او تهدید کرده بود اگر پیش خانواده­ام حرفی از طلاق یا دعواهامان بزنم، بلایی سر خانواده‌ام می­آورد.»

سمیه می­دانست که اگر حرفی بزند، شوهرش آرام نمی­نشیند. می­گوید: «یک­بار که دعوایمان شد، به خانه­ برادرم رفته بود که آن­جا را آتش بزند اما همسایه­ها او را دیده بودند که از دیوار بالا می­رود. "عباس" هم فرار کرده بود.»

سمیه و عباس دو روز پیش از حادثه به دادگاه می­روند که توافقی طلاق بگیرند اما عباس در حیاط دادگاه منصرف می‌شود و سمیه با وساطت برادر شوهر، دوباره به خانه بر می‌گردد. دو شب بعد، اول صدای موتور برادر عباس را می‌شنود و بعد از چند دقیقه، با سوزش صورت از رختخواب بیرون می­دود. فریاد «سوختم»، «سوختم» او در روستا می‌پیچد. عباس همسایه­ها و پدر و مادر سمیه را به بهانه­ این که زن و بچه­ام دچار برق گرفتگی شده­اند، خبر می‌کند. حالا عباس زندان است و برادرش هم به جرم هم‌دستی با او، به قید وثیقه آزاد است.

بینایی سمیه با چند بار عمل جراحی، هنوز برنگشته است و تزریق­های پلاسما روی صورت و تراشیدن پوست بدنش هنوز ادامه دارد. یک پایش بیمارستان فارابی است و پای دیگرش کلینیک­های پوست.

سمیه به «ایران وایر» می­گوید: «از بعد از حادثه با بچه‌­هایم در خانه­ پدرم زندگی می­کنم. رعنا دخترم، آن­ زمان دو ساله بود و دختر بزرگم «نازنین» هم چهار ونیم سال داشت. خوش‌بختانه رعنا خیلی کوچک بود و نازنین هم خواب. چیزی از جزییات آن شب در یادشان نمانده است.»

پدر سمیه که کشاورز است، هرچه داشته، فروخته و خرج دختر و نوه‌­هایش کرده است: «پدرم یک باغ داشت. آن را فروخت و خرج ما کرد اما هنوز هم مداوای من ادامه دارد. چشمانم که اصلا نمی­بینند و صورتم هم که....»

چند ثانیه مکث می­کند و ادامه می­دهد: «من گاهی هفته‌­ای دوبار باید به تهرا ن بروم. شب­ها جایی را ندارم بمانم. مسافرخانه هم گران است. برای همین، کارم که تمام می­شود، سوار اتوبوس می­شوم و برمی­گردم کرمان.»

چشم در برابر چشم

تا پیش از این اتفاق، سمیه اصلا نه می‌دانست اسید چیست و نه چیزی از قربانیان اسیدپاشی شنیده بود. اما در رفت و آمدهایش به بیمارستان فارابی، چند دوست پیدا کرده که مثل خودش قربانی اسیدپاشی هستند.

«معصومه»، عروسی که پس از طلاق، توسط پدر شوهرش با اسید سوخت و چشم­هایش را از دست داد، حالا یکی از دوستان سمیه است که تلفنی حال هم‌دیگر را می­پرسند و هم‌دردی می­کنند.

دادگاه هنوز هیچ حکمی برای عباس صادر نکرده است. از سمیه می­پرسم دوست داری چه حکمی صادر شود؟ بلافاصله می­گوید: «من فقط قصاص می­خواهم. او چشمان مرا گرفته،  من هم می­خواهم چشم‌­های او را بگیرم. اما بررسی پرونده خیلی طول کشیده و هنوز هیچ چیز مشخص نشده است.» آخرین جمله‌های سمیه که با لهجه­ غلیظ کرمانی ادا می­شود، مرا یاد «آمنه بهرامی» می­اندازد؛ دختری که سال 83 قربانی اسیدپاشی خواستگاری شد که از او جواب رد شنیده بود.

آمنه اولین کسی بود که توانست حکم قصاص «چشم در برابر چشم» را برای مجید بگیرد. این حکم بازتاب رسانه­ای گسترده­ای در ایران و جهان داشت.

دولت نروژ حکم دادگاه اسید پاشی را محکوم کرد و اجرای چنین حکمی را به اعمال دوران بربریت تشبیه کرد و آن را غیرانسانی خواند.

دولت بلژیک نیز از دولت ایران خواسته بود تا این مجازات غیرانسانی را متوقف سازد و دولت انگلستان خواستار توقف مجازات غیرانسانی کور کردن با اسید شد.

وکلای زیادی اجرای این حکم را مساوی گسترش خشونت در جامعه دانستند اما آمنه از خواسته­اش کوتاه نیامد. او برای اجرای این حکم بر روی دو چشم «مجید»، باید تفاوت دیه زن و مرد را پرداخت می­کرد.

آمنه این مبلغ را از دیه­ای که برای چشم‌هایش بریده بودند، کم کرد تا این حکم برای هر دو چشم مجید اجرا شود.

قرار شد مجید در بیمارستان دادگستری بی­هوش شود و سپس با ریختن دو قطره اسید در چشمانش، بینایی خود را از دست دهد.

بار اول، بعد از جمع شدن خبرنگاران و حضور خانواده آمنه، این حکم به دلایل نامعلومی اجرا نشد. آمنه بازهم کوتاه نیامد. او می­گفت: «تا وقتی چشم او را در برابر چشم خودم نگیرم، آرام نمی­شوم.»

آن قدر دوندگی کرد تا حکم برای بار دوم شکل اجرایی گرفت اما در لحظه­ای که همه چیز آماده بود تا او انتقام چشم‌هایش را بگیرد، از قصاص گذشت.

سمیه اما قصد گذشت ندارد. می­گوید: «کسی که به آمنه اسید پاشید، شوهرم نبود. پدر بچه­هایم روی صورت من اسید پاشید؛ مردی که همان شب کنارش خوابیده بودم و این خیلی سخت است.»

حبس ابد و تبعید با اعمال شاقه

«عبدالصمد خرمشاهی»، حقوق‌دان و وکیل پایه یک دادگستری معتقد است که در چند سال اخير، تعداد وقوع اين جرم در کشور افزايش یافته است.

می‌گوید:« وضعيت به شکلي در آمده که قبح اين کار در جامعه ريخته شده است. بايد مسوولان قضايي کشور هر چه سريع‌تر سياست‌هاي خاصي را در کنار اقدامات تاميني و بازدارنده در اين مورد در نظر بگيرند.»

او به تاريخچه شروع اسيدپاشي در ايران اشاره می­کند و می‌گوید: «تصويب قانون مجازات اسيدپاشي در سال 1337، نشان از وقوع اسيدپاشي در سال‌هاي قبل از آن دارد. البته اين قانون تا به امروز هيچ تغييري نکرده است. براساس اين قانون، اگر کسي با اسيد، فردي را به قتل برساند، مجازاتش اعدام است. اما هنوز خلاء‌هايي در مورد اين که اسيد پاشي منجر به نقض عضو شود، در اين قانون وجود دارد.»

خرمشاهی در زمینه­ خلاء قانونی قصاص عضو در اسیدپاشی چنین مثال می­زند: « در حکم قصاص بينايي، اگر فقط قرار باشد تنها بينايي مجرم گرفته شود، عدالت اجرا نشده است چون ممکن است ساير اعضاي فرد آسيب ديده بر اثر پاشيدن اسيد، سوخته باشد.»

این حقوق‌دان معتقد است در زمینه اسیدپاشی بايد راه‌کاري تدوين شود که داراي بازدارندگي کافي باشد:«به عقيده من، حبس ابد با اعمال شاقه به همراه تبعيد مي‌تواند در اين زمينه موثر باشد.»

البته او تاکيد مي‌کند که مجازات­ها في‌نفسه نمی‌توانند در کاهش جرايم تاثيرگذار باشند و بايد در اين زمينه، فرهنگ‌سازي لازم انجام شود.

برای دیدن عکسهای سمیه مهری و دخترش رعنا کلیک کنید (دیدن این عکسها ممکن است شما را ناراحت کند)

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر