مشارکت افراد ترنسجندر در ورزشهای رقابتی، موضوعی بحثبرانگیز بوده که در سالهای اخیر توجه بسیاری را به خود جلب کرده است. از جامعه رنگینکمانی و افراد ترنس گرفته تا فعالان و کنشگران این حوزه، پزشکان و روانپزشکان، کارشناسان و محققان ورزشی و حتی سیاستمداران در این باره بحث، گفتوگو و اظهارنظر کردهاند.
****
مقاومت در برابر زنان ترنس که در ورزشهای زنان شرکت میکنند، به ویژه در مورد ورزشکاران زن ترنسی که بلوغ جنسی مردانه را پشت سر گذاشتهاند، بر ویژگیهای فیزیولوژیکی مانند قد و وزن یا معیارهای عملکردی مانند سرعت و قدرت متمرکز است؛ این که آیا سرکوب «تستوسترون» به شکل مداوم میتواند به اندازه کافی از مزایای طبیعی خصوصیات بدن مردانه در یک ورزش زنانه بکاهد یا این که این خصوصیات باعث میشوند تا زنان ترنس در ورزش بانوان موفقیت بیشتری کسب کنند یا موجب افزایش ریسک آسیبدیدگی در رقبای زن همانسوجنسیتی خود شوند؟
مقررات موجود ایجاب میکنند که ورزشکاران ترنس با ورزشکارانی رقابت کنند که جنسیت آنها مشابه آنی است که در هنگام تولد به ورزشکاران ترنس نسبت داده شده است و این ورزشکاران نیاز به آزمایش تایید جنسیت دارند. طرفداران چنین مقرراتی، آنها را برای اطمینان از رقابت عادلانه، ضروری میدانند، در حالی که مخالفان، آنها را تبعیضآمیز عنوان میکنند.
بحثهای مختلفی در مورد تاثیر تفاوتهای جنسی بیولوژیکی در انسان بر تواناییهای ورزشی وجود دارد. افرادی که مخالف رقابت زنان ترنس در ورزش زنان هستند، میگویند به دلیل بالاتر بودن سطح تستوسترون و توزیع متفاوت ماهیچهها و چربیها، به آنها مزیت ناعادلانهای نسبت به زنان غیرترنس یا همانسوجنسیتی میدهد. تستوسترون بسیاری از عملکردهای مختلف بدن را تنظیم میکند؛ از جمله حفظ توده استخوان و عضله. همچنین استدلال میشود که زنان ترنس ورزشکاری که پس از بلوغ، ترنزیشن و تصدیق جنسیت انجام میدهند، نسبت عضلات به چربیشان در مقایسه با ورزشکاران زن همانسوجنسیتی بیشتر خواهد بود.
تمامی این بحثها و قوانین بازدارنده یا در مواردی، حمایت کننده، موافقان و مخالفان زیادی دارند و تا به امروز با قاطعیت نمیتوان هیچکدام را رد و یا تایید کرد. اما آنچه بسیار حائز اهمیت است، حقوق انسانی افراد ترنس در دسترسی برابر به امکانات و فرصتهای اجتماعی است؛ حقوقی که رویکرد مطرح شده تا حد زیادی آن را نقض میکند.
«ربکا سنائیکیا»، دانشجوی دکترای فلسفه، کنشگر و محقق حوزه عدالت در سلامت افراد ترنس که تجربه زیسته یک فرد ترنس را دارد، در این باره به نکات مهم و ضروری که کمتر دیده و شنیده و به آنها پرداخته شده است، اشاره میکند: «به عنوان دانشجوی دکتری فلسفه و محقق حوزه عدالت در سلامت افراد ترنس، درک عمیق من در این زمینه مرا به این نتیجه میرساند که قوانین و رویکردهایی که مدعی هستند حفاظت از ورزش بانوان در برابر رقابت ناعادلانه را تضمین میکنند، ناقص هستند و به اهداف اعلام شده دست نخواهند یافت. من به عنوان یک فرد با تجربه زیسته یک ترنس و محقق در اینحوزه لازم میدانم که ایرادات قوانین نابرابر موجود را بررسی کنم.»
ربکا سناییکیا نقص قوانین و رویکردهای بازدارنده در خصوص حضور زنان ترنس در رقابتهای ورزشی بانوان را بررسی کرده است: «طرز تفکر و قوانین اتخاذ شده بر این ادعا تکیه دارند که سطح تستوسترون به مردان بیولوژیک مزیتی ناعادلانه میدهد. با این حال، تحقیقات نشان میدهند که بدن زنان سیسجندر یا غیرترنس نیز دارای سطوح مختلفی از تستوسترون است. پس مستثنی کردن برخی از زنان سیسجندر بر اساس سطح تستوسترون طبیعی بدنشان ناعادلانه خواهند بود و با هدف فراهم کردن فرصتهای عادلانه برای همه زنان در تضاد است. این امر شامل زنان ترنس نیز میشود.»
نکته دیگری که او به آن اشاره میکند، این است که این قوانین و باورهای ناعادلانهای که اصرار به حذف زنان ترنس از عرصههای ورزشی دارند، راهکار روشن و مبتنی بر شواهد ارایه نمیدهند: «حتی اگر یک لِوِل خاص برای سطح تستسترون افراد در نظر گرفته شود، رویهای مشکلدار و تبعیضآمیز خواهد بود. به این دلیل که با این رویه باز هم تعدادی زیادی از افراد، حتی زنان غیرترنس از عرصههای ورزشی حذف خواهند شد، چون میزان این هورمون میتواند در بدن افراد مختلف متغیر باشد.»
او اتکا به اندام جنسی و جنسیتی که بر اساس آن در بدو تولد به افراد نسبت داده میشود را هم رویکرد ناقصی میداند: «از آنجایی که این قوانین بر همه افراد، به غیر از کسانی که در بدو تولد جنسیت زنانه به آنها اختصاص داده شده است، تمرکز دارند، بسیاری از افراد را با تبعیض روبهرو میکنند. تحقیقات نشان میدهند جنسیت نسبت داده شده در بدو تولد لزوما با سطوح هورمونی افراد مرتبط نیست. بنابراین بر اساس ظاهر اندام جنسی و جنسیت نسبت داده شده در زمان تولد نمیتوان به میزان و تاثیر آنها در بدن افراد پی برد.»
به باور او، این قوانین با استدلالهایی مطرح کردهاند که مبنای آنها بلوغ مردانه و مزایای آن است و بسیاری از زنان ترنسی که دوران بلوغ را سپری نکردهاند را نیز حذف میکنند: «بسیاری از زنان ترنس در دوران پیش از بلوغ به شناخت صحیحی از هویت جنسیتی خود رسیده و خود را ترنس هویتیابی میکنند. بسیاری از این افراد هورمونتراپی و مصرف داروهای پیشگیری از تاثیر تستوسترون بر بدنشان را پیش از بلوغ آغاز میکنند، پس بلوغ مردانه را تجربه نکردهاند. بنابراین، مزایای فیزیکی مورد نظر که سعی در حذف آنها دارند را ندارند.»
سنائیکیا میگوید قوانین و رویکرد موجود با نگاهی دوقطبی به جنس و جنسیت افراد اینترسکس یا بیناجنسی را نیز مورد تبعیض قرار داده و حذف میکنند: «نگاهی که تنها زنان سیسجندر یا غیرترنس را تایید و میپذیرد. تحقیقات در تنوع زیستشناسی انسان نشان دادهاند که جنس نیز مانند جنسیت، یک طیف گسترده بوده و افراد اینترسکس در روی این طیف، میان زن و مرد قرار دارند.»
به باور این دانشجوی دکترای فلسفه، ادعاهای مطرح شده برپایه تحقیقات مبهم و اندکی هستند: «پژوهش معتبری در توجیه قوانین ذکر شده وجود ندارد؛ پژوهشی که به شکل جهانی پذیرفته شده باشد. در واقع نمیتوان با قاطعیت گفت که زنان ترنس در مقایسه با زنان سیسجندر برتری داشته و از قوای جسمی بیشتری برخوردار هستند. این امر یک واقعیت مطلق نیست. این قوانین ادعا میکنند که در حال حاضر هر فردی که خود را زن هویتیابی کند، اجازه ورود به ورزش زنان را دارد، به همین دلیل مخالف این رویکرد است. در حالی که واقعیت غیر از این است. در حال حاضر نیز برای ورود زنان ترنس به عرصه ورزش بانوان شرایط و مقررات خاصی وجود دارد تا از انجام ترنزیشن فرد ترنس اطمینان حاصل شود.»
به اعتقاد سنائیکیا، کنار گذاشتن زنان ترنس از ورزش، نقض حقوق بشر است و با حق اساسی انسانی آنها برای دسترسی برابر به فرصتها منافات دارد. در واقع، حذف زنان ترنس از عرصههای ورزشی بدان معنا است که بخشی از زنان را از دسترسی و دستیابی به فرصتها و امکانات مورد نیازشان محروم کردهاند.
ربکا سنائیکیا معتقد است برای رسیدن به ورزش فراگیر و عادلانه برای همه، رویکرد صحیح، انسانی و بر پایه برابری آن است که یک سیاست پیشنهادی ورزشی فراگیر و منصفانه تبیین شود؛ دستورالعملهایی که مبتنی بر شواهد با در نظر گرفتن فیزیولوژی افراد باشد، نه فقط جنسیت آنها.
او متذکر میشود که برای دستیابی به این موضوع، موارد زیر نیازمند توجه و اجرا هستند: «ارزیابیهای موردی برای اطمینان از عدالت در هر نوع ورزش اجرا و آموزشهای لازم در مورد فراگیری و تنوع در فیزیولوژی بدن انسان داده شود. به طور مستمر سیاستها و قوانین بر اساس تحقیقات و تجربیات ورزشکاران، بررسی و به روز شوند. احتمالا تعداد بیشماری از عوامل متنوع ژنتیکی وجود دارند که میتوانند به نقض عدالت در حوزه ورزش شوند، با این وجود تنها موارد مرتبط با جنسیت هستند که برای حذف یا رد صلاحیت ورزشکاران بهکار گرفته میشوند. این خطمشی فراگیر از برابری، عدالت و حقوق بشر حمایت و تضمین میکند که همه ورزشکاران میتوانند مطابق با یافتههای علمی و به روز در مورد عدالت سلامت افراد ترنس رقابت و پیشرفت کنند.»
ترنس یا ترنسجندر یک واژه چتری است و در واقع به شخصی گفته میشود که هویت جنسیتی خود را مغایر با جنسیتی که در بدو تولد بر اساس ظاهر اندام جنسی به او نسبت داده شده است، تعریف میکند.
به زبانه سادهتر، زن ترنس به شخصی گفته میشود که با جسم و اندام جنسی منتسب به مردانه متولد شده است و جنسیت مردانه به او نسبت داده میشود. در صورتی که او خودش را یک زن میداند و هویت جنسیتی خویش را زنانه تعریف میکند.
مرد ترنس به شخصی گفته میشود که با جسم و اندام جنسی منتسب به زنانه به دنیا آمده است و جنسیت زنانه به او نسبت داده میشود، در حالی که او هویت جنسیتی خود را مردانه تعریف میکند و خویش را یک مرد میداند.
البته ترنسها میتوانند هویت جنسیتی «غیردوگانه» یا «نانباینری» نیز داشته باشند و با وجودی که جنسیت نسبت داده شده به خود را نمیپذیرند اما خودشان را متعلق به هیچکدام از دو قالب زنانه و مردانه ندانند.
در گذشته ترنسبودگی به عنوان یک اختلال جنسیتی یا اختلال هویتی شناخته میشد اما طبق آخرین نسخه طبقهبندی بیماریهای سازمان جهانی بهداشت (ICD-11)، از لیست بیماریها خارج شده است و یک ناهمگونی مستمر بین جنسیتی که فرد خود را با آن میشناسد و جنسیتی که از بدو تولد بر اساس ظاهر اندام جنسی به او نسبت داده شده است، تعریف میشود.
مطلب مرتبط:
لغتنامه مختصر اصطلاحات حوزه جنس و جنسیت
راهنمای حفظ حریم جنسی و جنسیتی رنگینکمانیها در مراجعه به پزشک
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر