هشدار: خواندن این گزارش ممکن است برای برخی از افراد آزاردهنده باشد.
اگر به خودکشی فکر میکنید، در ایران با اورژانس اجتماعی با شماره تلفن ۱۲۳، در افغانستان با شماره ۱۱۹، در بریتانیا با خیریه سماریتن ۱۱۶۱۲۳ و در آمریکا و کانادا، با ۹۱۱ تماس بگیرید.
***
«بهدنبال علت خودکشی پزشکان و کادر درمان گشتن اشتباه است؛ در حقیقت باید از آنها که هنوز زنده هستند پرسید به کدام امید؟» این سخنان یک پزشک است، زنی که یکی از ۱۰ پزشکی که از آغاز سال جاری تاکنون به حیات خود پایان داده، از دوستان نزدیکش بوده است.
در سال ۱۴۰۲، ۱۶ تن از کادر درمان به حیات خود پایان دادند. شیب این روند چنان زیاد بود که در چهل روز کاری آغاز سال ۱۴۰۳، تعداد پزشکان و رزیدنتهایی که به حیات خود پایان دادند، به ۱۰ تن رسیده است.
روزنامه «دنیای اقتصاد» در این رابطه نوشت: «براساس آخرین بررسیها، آمار خودکشی در میان پزشکان مرد ۴۰ درصد و در پزشکان زن ۱۳۰ درصد، نسبت به جمعیت عمومی افزایش یافته است.» آمار دیگری نشان میدهد که خودکشی پزشکان در چند سال اخیر، ۵ برابر شده است.
ناامیدی اجتماعی، بحرانی که افراد را در خود بیبلعد
«مروارید»، یک پزشک ۲۵ ساله است، دوست و همکلاسی یکی از پزشکانی که در سال جاری به حیات خود پایان داده است. مروارید در یکی از شهرستانهای کوچک استان خراسان جنوبی مشغول به گذراندن طرح است. او که بهدلیل فشارها و تهدیدهای سازمان نظام پزشکی ترجیح داد تا با نام مستعار با ایرانوایر گفتگو کند، در رابطه با شرایط پزشکان، بهخصوص پزشکان زن توضیح داد: «حتما در خبرها خواندید که جراحان زن به چه سختی و خفتی موفق به ورود به کنگره چهل و پنجم جامعه جراحان شدند؟ حراست کنگره نهفقط از ورود زنانی که روسری به سر نداشتند، که حتی پزشکانی که مانتوی مدنظر آنها را به تن نداشتند هم جلوگیری کرده بود. دقیقا همان ساعتها من در شهری که مشغول به گذراندن طرحم هستم، توسط یک مرد، مردی که پیشتر بیمار خودم بود، مورد تعرض جنسی قرار گرفتم. به کلانتری مراجعه کردم، اما مسوول کلانتری در چشمانم نگاه کرد و گفت دختر تهرانی که از این چیزها آزار نمیبیند، چرا بیخود میخواهی وقت ما را بگیری.»
او افزود: «یک ماه نیست که دوست و همکارم را به خاک سپردم، مورد تعرض قرار گرفتم و قانون حمایتی از من نکرد و همزمان دیدم در بهترین شرایط اگر حتی بر قلههای موفقیت هم بایستم، باز هم میتوانند بهدلیل پوششم تحقیرم کنند. از من نپرسید که چرا موج خودکشی در بین پزشکان بلند شده است؛ به من بگوید چرا باید به این زندگی ادامه دهم؟»
«هادی یزدانی»، پزشک و دکترای حرفهای پزشکی، در این رابطه گفته بود که پزشکان و کادر درمان، مانند دیگر بخشهای جامعه درگیر «ناامیدی اجتماعی» شدهاند؛ شرایطی که در آن هیچ امیدی به آینده و پیشرفت نیست و همهچیز رو به افول میرود.
شهریور۱۴۰۱، چهار انجمن حوزه سلامت روان در بیانیهای نسبت به وضعیت سلامت روان شهروندان ابراز نگرانی کردند. آذر۱۴۰۱ نیز متخصصان سلامت روان، از افزایش حملات اضطرابی در میان بیماران و مراجعان به پزشکان حوزه سلامت روان خبر دادند.
براساس میزگردی که روزنامه «هممیهن» با متخصصان حوزه روان در آذر۱۴۰۲ برگزار کرده است اما، اختلالات اضطرابی در جامعه جای خود را به بیماری افسردگی، ناامیدی و حتی بیعملی داده است. افسردگی و ناامیدی که بیشتر دامن زنان، جوانان و بهخصوص افرادی را گرفته است که امیدوار بودند بتوانند شرایط زندگی امن، آرام و موفقی را برای خود فراهم کنند.
کادر درمان نیز همچون دیگر اقشار، جامعه درگیر بحرانهایی مشابه است. پیشتر «علی سلحشور»، سرپرست اداره کل روابط عمومی و امور بینالملل سازمان نظام پزشکی ایران هشدار داده بود: «این حجم از افسردگی میان پزشکان جوان بیسابقه است.»
یک مطالعه در سال ۱۴۰۲ درباره وضعیت سلامتی رزیدنتهای در حال تحصیل در دانشگاههای علومپزشکی کشور نشان میدهد: «۲۳ درصد از دستیاران پزشکی دارای افسردگی شدید تا بسیار شدید بودهاند. حدود ۲۵ درصد از افراد اضطراب شدید تا بسیار شدید و نزدیک به ۳۴ درصد از آنها استرس شدید تا بسیار شدید داشتهاند.»
تحقیر سیستماتیک کادر درمان
موضوع شیوع خودکشی در بین کادر درمان اما، تنها متاثر از «ناامیدی اجتماعی» نیست. پزشکان زیر بار فشار مضاعف سیستم بهداشت و درمان ناکارآمد هم هستند.
یکی از مدیران حوزه بهداشت به ایرانوایر گفت: «پزشکان زمانی در جامعه از ارج و قرب برخوردار بودند. بدون چشم پوشی از خطاهای پزشکان اما، جریانی در کشور بدون توجه به عواقب تصمیمشان، از این قشر اعتبارزدایی کردند؛ تا جایی که هرروزه خبر درگیر شدن خانواده یا اطرافیان یک بیمار با پزشک معالجش را میشنویم. از سوی دیگر، کمر کادر درمان نیز همچون دیگر اقشار کشور زیر بار فشارهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی در حال شکستن است.»
برای آنکه یک دانشجو پزشک عمومی شود، باید هفت سال درس بخواند. سپس بر حسب مورد و مکان، کمتر یا بیشتر از دو سال به طرح برود و در آنجا با حقوق بسیار اندک و شرایط سخت کار کند. پس از آن مدت ۳ تا ۶ سال برای تخصص درس بخواند، سپس به طرح برود و در سنین نزدیک به چهل سالگی، وارد بازار کار شود. در طی این مدت اما کوچکترین حمایت مالی از پزشکان نمیشود.
این مدیر حوزه بهداشت به ایرانوایر گفت: «عدم پرداخت حقوق مادی و معنوی در این گروه از کادر درمان، تنها یک جنبه از مشکلات حاکم بر این قشر است. ساعات کاری طاقتفرسا، شرایط تحقیرآمیز، عدم حمایت و روابط پادگانی بین اساتید و رزیدنتها نیز، از مشکلات قابل توجه این حوزه است که به اشکال گوناگون، منجر به خودکشیهای زنجیرهای میشود و ماهیت این ماجرا برای جامعه خطرناک است.»
مروارید در این رابطه به ایرانوایر گفت: «شیفتهای ۷۲ ساعته برای هیچ فردی روان سالم باقی نمیگذارد، اما در مقابل این شیفتهای بلندمدت، تنها مبلغی اندک بهعنوان کمک هزینه دریافت میکنیم. مبلغی که حتی کفاف هزینه یک سفر کوتاه به خانه و نزد خانوادهمان را هم نمیدهد. من در شهر کوچکی طرحم را میگذرانم، شهری کوچک و ارزان، اما بااینحال محل اقامتم اتاقی است بدون پنجره و آنقدر ناامن که حتی یک خواب راحت هم در آن ندارم.»
چالش دیگر پیش پای پزشکان جوان، «ضمانت» است. براساس بخشنامه وزارت بهداشت، دانشجویان رزیدنتی برای گذراندن دوره خود، ملزم به تامین وثیقه هستند؛ یا تعهد محضری همراه با دو ضامن کارمند رسمی غیر بازنشسته با سابقه کمتر از ۲۰ سال و یا تعهد محضری بههمراه تودیع وثیقه ملکی. وثیقهای که حتی در صورت مرگ پزشک، توسط وزارت بهداشت قابل ضبط است. تا جایی که به گفته یکی از مدیران حوزه بهداشت، وثیقه پزشک متخصص عفونی که دراثر یک تصادف دچار نقص عضو جدی شده بود و امکان ادامه کار را نداشت، در اسفند۱۴۰۲ ضبط شد.
یک روانپزشک در این رابطه به ایرانوایر گفت: «هر فردی پس از ساعتها بیخوابی و کار سخت نیازمند تمرکز است، بهخصوص اگر در معرض تحقیر و توهین نیز قرار گرفته باشد و از شرایط زندگی خود ناراضی باشد، ممکن است در معرض اخذ تصمیمهای اشتباه یا جبرانناپذیر قرار بگیرد.»
به گفته او، درحالیکه در کشورهای دیگر دنیا پزشکان بهصورت دائم از مراقبتهای روانی استفاده میکنند، در ایران با قبیح دانستن تمایل به خودکشی، مسوولان وزارت بهداشت سعی در انکار بحران پیش آمده دارند.»
این روانپزشک تاکید کرد: «در جامعهای که دین در معادلات آن یک متغیر قوی و حکومت آن متظاهر به دین است، پدیده خودکشی یک عمل حرام و غیرشرعی محسوب میشود و بنا بر همین باورهای دینی، سعی جامعه همواره بر این بوده که سکوت کند، یا برچسب خودکشی را کنار بزند و ماجرا را با عناوین دیگری همچون مرگ خودخواسته روایت کند؛ این درحالیست که برای حل مشکل در قدم اول، باید وجود آن را به رسمیت بشناسیم.»
خودکشی کادر درمان، نوک قله کوه یخ بحران ناامیدی اجتماعی و افسردگی گسترده در کشور، بحرانی که فراتر از یک آسیب اجتماعی همردهی یک «انتحار اجتماعی» باید مورد شناخت و بررسی قرار بگیرد.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر