شایا گلدوست
فیلم کوتاه «هسته سوم» به کارگردانی «محسن ارشدی» و تهیهکنندگی «فرزانه عبادی»، بر خلاف آنچه معمولا در سینمای ایران تولید میشود، به موضوع جامعه رنگینکمانی و گرایش جنسی میپردازد. این فیلم کوتاه که نوشته «مهران مرادی» است، با بازی «زهرا داوودنژاد» و «مهران مرادی» داستان زندگی مرد همجنسگرایی را روایت میکند که مادرش در مسیر خودشناسی و پذیرش، به یاری او آمده است؛ مادری که فرزند خود را برای رسیدن به خود حقیقیاش حمایت میکند. پخش و ارسال فیلم «هسته سوم» توسط کمپانی «ایرانفیلم» آغاز و تا کنون به چندین جشنوارههای بینالمللی مخصوصا جشنوارههای مرتبط با جامعه رنگینکمانی فرستاده شده است.
محسن ارشدی، کارگردان، در گفتوگو با ایران وایر از هدف خود برای ساخت این فیلم میگوید.
کارگردان فیلم هسته سوم کیست؟
«محسن ارشدی» متولد شهریور ۱۳۶۳ از تهران که تحصیل کرده رشته کارگردانی و دارای فوقلیسانس ادبیات نمایشی است در مصاحبه با ایرانوایر از علاقه خود به هنر از دوران کودکی میگوید، تلاشهایی که تا به امروز برای رسیدن به آنچه میخواسته انجام داده است.
«آرام آرام در این مسیر جلو آمدم. با کار در پشت صحنه تئاتر شروع کردم، دورههای آموزشی را گذراندم و بعد متوجه شدم که برای ماندگاری در این هنر میبایست به صورت آکادمیک در این رشته تحصیل کنم.»
«ارشدی» تا کنون کارگردانی چندین فیلم کوتاه را، از جمله «ماهیها در آب میدرخشند»، «فالش»، «گاو» و چندین فیلم مستند دیگر که در جشنوارههای داخلی و خارجی به نمایش گذاشته شده است، بر عهده داشته است. علاوه بر این تجربه کار طراحی صحنه و لباس در سینما را نیز دارد. او درباره هدف خود از ساخت فیلم کوتاه «هسته سوم» اینطور میگوید: «به عنوان یک فیلمساز همیشه دوست داشتم صدای جامعهای باشم که کمتر دیده و شنیده شدهاند، تا بتوانم حرفهای این قشر از جامعه را به گوش همه برسانم. فکر میکنم همیشه لازم نیست حرفمان را فقط به مسئولین بزنیم. شاید گاهی نیاز است این صدا را به گوش خانواده و اطرافیان نزدیک برسانیم. من به شخصه در جامعهای بزرگ شدهام که خانواده حرف اول را میزند و پدر و مادر فرزندان را آنطورکه میخواهند پرورش داده و عقاید خود را به آنان تحمیل میکنند. این باعث میشود که افراد از خودشان هیچ چیز نداشته باشند. اعتقادات سینه به سینهای که از قدیم یدک میکشیم، باعث میشود تا زندگی برخی از افراد تباه شود.»
ساخت فیلم از درد دل یک عضو جامعه رنگینکمانی آغاز شد
او در ادامه میگوید: «زمانی که به دنبال ایده خوبی برای ساخت یک فیلم کوتاه میگشتم، پای درد و دل یکی از دوستانم نشستم. برایم از ناگفتههای زندگیاش گفت و اینکه عضوی از جامعه الجیبیتی است و به این واسطه زندگی پر رنج و دردی داشته است. صحبتهای این دوست آنقدر تاثیرگذار بود که روزها فکرم را به خود مشغول کرده بود. در همین میان فیلمنامهای با موضوع مشابه به دستم رسید و این انگیزهای شد که ساخت این فیلم کوتاه را آغاز کنم.»
او از یاری یکی از دوستانش برای ساخت فیلم میگوید، اینکه دوست او خود نیز از جامعه رنگینکمانی است و کمک بزرگی بهتر ساخته شدن فیلم شد و «ارشدی» در حرفهایش بسیاراز او سپاسگزار است. مشاهده زندگی او از نزدیک و لمس دردها و رنجهای جسمی و روحی او باعث شد که فیلم با عمق احساسی و جزییات بیشتری ساخته شود. «ارشدی» معتقد است که رنجها و دردهایی که دوستش تجربه کرده، باورنکردنی است و در کالبد یک انسان نمیگنجد. وی در پاسخ به این پرسش که شرایط جامعه رنگینکمانی در ایران را چگونه میبیند، میگوید: «متاسفانه افراد رنگینکمانی در ایران شرایط خوبی ندارند. اما این شرایط سخت تنها مختص به ایران نیست و در جوامع و کشورهای دیگر نیز دیده میشود. برای من بسیار مهم بود که در فیلم نقش حمایتی خانواده را نشان دهم. در فیلم شخصیت مادر با درک فرزند خود، به او کمک میکند تا خود را پذیرفته و خواستهها و احساس درونی خود را دنبال کند. همه سعی ما این است که بتوانیم مطالبات و خواستههای جامعه رنگینکمانی را با استفاده از امکانات و تریبونی که داریم مطرح کنیم. این مطالبات شامل خانواده و جامعه میشود. اینکه جامعه هویت این افراد را تنها در گرایش جنسی آنها خلاصه نکند و تفاوتی بین آنها و دیگر اقشار جامعه قائل نشوند. امیدوارم ساخت فیلمهایی از این قبیل باعث تقویت فرهنگ و آگاهی خانوادهها شده و از اعتقادات و باورهای بیپایه و اساسی که دارند دست برداشته و به سمت و سوی نو برسند.»
سینمای ایران و کمتوجهی به قشر رنگینکمانی
او به این موضوع اشاره میکند که سینمای ما به دلیل بایدها و نبایدهای اجتماعی و قانونی به اندازه کافی به قشر رنگینکمانی نپرداخته است. این باید و نبایدها باعث میشود یک فیلمساز نتواند خیلی حرفها را بزند، یک مجسمهساز نتواند آنچه که میخواد را خلق کند، بسیاری از نقاشیها و موسیقیهایی را که هنرمندان میتوانند خلق کنند و برای جامعه خوشایند است، نبینیم و نشنویم. «ارشدی» در پایان آرزو میکند که روزی فرا برسد که بغض فروخوردهای نداشته باشیم و همه انسانهای روی زمین بتوانند بدون اجبار و استثمار زندگی کنند.
داستان فیلم در فضای یک خانه اتفاق میافتد. هرچند در ابتدا داستان کمی ذهن بیننده را به بازی میگیرد، اما رفتهرفته سعی میشود تا احساسات بیننده را با خود همراه و او را به تفکر و حتی کنجکاوی وادار کند. رنگهای تیره استفاده شده در طراحی صحنه، اضطراب و رنج مرد داستان را نشان میدهد، اما بازی با نور در صحنههایی از فیلم میتواند نشانهای از امید به زندگی و آینده باشد.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر