close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

ارتباط مستقیم تنبیه بدنی کودکان و اعتیاد

۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۱
آیدا قجر
خواندن در ۷ دقیقه
ارتباط مستقیم تنبیه بدنی کودکان و اعتیاد

به تازگی ویدیویی در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده که نشان می‌دهد معلمی در کلاس درس، دانش‌آموزی را جلوی دیگر شاگردان به کتک گرفته است. پیش‌تر هم ویدیوی دیگری از ناظم یک مدرسه در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده بود که سر صف، موهای دانش‌آموزی را قیچی می‌کرد. از همین رو، با «شهرزاد پورعبدالله» درباره تنبیه بدنی کودکان در مدرسه و خانواده صحبت کردیم که چه تاثیرات فردی و اجتماعی می‌تواند به همراه داشته باشد. به باور او، کودکانی که مورد تنبیه بدنی قرار می‌گیرند، می‌توانند خشونت را در روابط میان‌فردی با والدین، شریک عاطفی و فرزندان‌شان بازتولید کنند. در عین‌حال معتقد است بسیاری از بزه‌کاران در سطح جامعه، افرادی هستند که مورد خشونت خانگی قرار گرفته‌ یا شاهد آن بوده‌اند. 

آن‌چه در ادامه می‌خوانید، خلاصه‌ای از این گفت‌وگو است:

بسیار شنیده می‌شود که نباید کودکان را مورد تنبیه بدنی قرار دارد اما کم‌تر از آسیب‌های آن صحبت می‌شود. تنبیه بدنی چه عواقبی می‌تواند به همراه داشته باشد؟ 

- تا دهه‌ها قبل، در کشورهای پیشرفته برای مطیع بودن کودکان، آن‌ها را مورد تنبیه بدنی قرار می‌دادند. بعد از مدتی، در تحقیقات پیرامون بزه‌کاری افراد در جامعه، مشخص شد ارتباطی مشخص وجود دارد بین تنبیه بدنی و اعمال خشونت از سوی قربانی تنبیه بدنی. این بچه‌ها خشونت بیشتری در مدرسه و خانواده داشتند. در بسیاری اوقات، ارتباط بین تنبیه بدنی و بزه‌کاری و رفتارهای ضداجتماعی پیدا می‌شد. نتیجه تحقیقات نشان داد رابطه مستقیمی وجود دارد بین قربانی خشونت شدن و شاهد خشونت بودن و بروز همان رفتارها در زندگی عاطفی آسیب‌دیده‌ها. کسی که اعمال خشونت می‌کند، خودش یا شاهد خشونت در خانواده بوده یا از خشونت خانگی آسیب دیده است. در واقع، شاهد یا مورد خشونت بودن، ریسک بازتولید را بالا می‌برد؛ تا به آن‌جا که کودکان والدین را هم مورد ضرب و شتم قرار می‌دادند. انسان هرچه را می‌کارد، درو می‌کند. بچه‌هایی هستند که زبانی را که یاد گرفته‌اند، زبان خشونت بوده است.

موردی در فرانسه اتفاق افتاد که دختری از سن ۱۴ سالگی مادرش را کتک می‌زد. او از کودکی شاهد خشونت خانگی میان والدینش بود و پدر همواره مادر را کتک می‌زد. پس شاهد خشونت بودن می‌تواند اعمال خشونت علیه والدین را هم به دنبال داشته باشد. 

- بله. وقتی خشونت به عنوان یک راه حل مورد استفاده قرار بگیرد، یعنی عامل خشونت از یافتن راه‌حل مناسب ناتوان بوده است. احساس ناامیدی و درماندگی که نتواند راه‌حل بیابد، می‌تواند اعمال خشونت به همراه داشته باشد. به طور کلی، اعمال خشونت از جایگاه ضعف است و نه قدرت. در اکثر مواردِ خشونت خانگی که با آن‌ها کار کرده‌ام، عاملان خشونت نمی‌توانند احساس خود را متوجه شوند. به طور عمومی، حس آن‌ها درماندگی، ناتوانی و استیصال است. شما نمی‌توانید خودتان یا طرف مقابل را تغییر دهید. یا انتظارات‌تان برآورده نمی‌شود و نمی‌توانید موقعیت خود را در قالب کلام بیان کنید، پس دست به خشونت می‌زنید. 

در صحبت‌های‌ خود به احتمال بزه‌کار شدن افراد آسیب‌دیده از خشونت اشاره کردید. در واقع، یکی از تبعات تنبیه بدنی، می‌تواند بازتاب اجتماعی داشته باشد و فرد آسیب‌دیده، بزه‌کار در سطح جامعه شود؟

- بله. وقتی خشونتی به شما اعمال شده است و نتوانسته‌اید که آن را ابراز کنید و تمام درد ناشی از خشونت را درونی کرده‌اید، یعنی خشم‌تان سرکوب شده است. وقتی کودک هستید، زورتان نمی‌رسد، پس خشم خودتان را فرو می‌خورید. هرچیز سرکوب شده، یک‌جا بروز بیرونی پیدا می‌کند. یکی از بدترین انواع خشونت، خشونتی است که از سوی والدین اعمال می‌شود، چون آن‌ها قرار است در بستر خانواده، تامین امنیت کودکان را کنند و مسوول حفاظت کودک خود باشند. خشونت آن‌ها به فرزندشان درد وارد می‌کند، پس رابطه‌ والدین را با کودک خراب کرده است. این رفتار حس ناامنی به کودک می‌دهد. مدل دلبستگی امن که کلید سلامت روان ما است، به هم می‌ریزد و کودک با والدینش رابطه امن ندارد. وقتی ناامن هستید، برای به دست آوردن رابطه امن، به دنبال چیزی می‌گردید که آرامش به شما بدهد. این همان مساله‌ای است که اعتیاد را پیش می‌آورد؛ یعنی ما به عنوان والدین، با تنبیه بدنی کودک، بستر اعتیاد را ایجاد کرده‌ایم. تکنولوژی خوش‌بختانه توانسته است مغز را تحلیل کند. پژوهش‌گران این عرصه متوجه شده‌اند کودکانی که مورد ضرب و شتم قرار می‌گیرند، سلول‌های خاکستری مغزشان کاهش پیدا می‌کند و آن بخش جمع می‌شود و باعث می‌شود که بخش‌هایی از مغز که مسوول تنظیم ترشح «دوپامین» هستند، آسیب ببینند. پس این افراد مستعد روی آوردن به انواع اعتیاد هستند. مطالعات نشان می‌دهند که تنبیه بدنی باعث استرس زیاد می‌شود که ترشح «کورتیزول» را تشدید می‌کند. این هورمون روی رشد شناختی کودکان تاثیر می‌گذارد و بازدهی درس بچه‌ها را کاهش می‌دهد؛ یعنی ما با تنبیه بچه‌ها برای یادگیری درس‌هایشان، باعث کاهش یادگیری آن‌ها می‌شویم. 

تاثیرات روحی روانی بر کودکانی که تنبیه بدنی می‌شوند، چیست؟ 

- تحقیقات نشان می‌دهند کسانی که مورد تنبیه بدنی قرار می‌گیرند، به اضطراب بسیار بالایی دچار می‌شوند. وقتی تنبیه می‌شوید، یعنی نمی‌توانید رفتار طرف مقابل را پیش‌بینی کنید. وقتی کودک نمی‌داند الان با چه مواجه می‌شود، کتک است یا در اتاقی تاریک مجازات می‌شود، از روتینی که لازم دارد، جدا می‌شود. این کودکان، غمگین‌ هستند، شدت حس ناامیدی درونی شده دارند و احساس درماندگی شدید می‌کنند. کوچک‌ترین معضلی به آن‌ها احساس خطر می‌دهد. ما وقتی مقابل سختی قرار می‌گیریم، باید بتوانیم آن را به چشم چالش ببینیم و نه تهدید. اما وقتی کودکی رشد عاطفی سالمی نداشته و خام مانده است، نخستین اتفاق باعث پانیک در او می‌شود. اکثر افرادی که در روابط اجتماعی آسیب می‌خورند، احساس خطر است که در این مواقع واکنش‌های آنی دارند. واکنش‌های آنی باعث آسیب دیدن آن‌ها می‌شود. همان‌طور که پیش‌تر گفتم، آماده شدن برای انواع اعتیاد، مساله دیگر است. وقتی شما تنبیه بدنی می‌شوید، تحقیر می‌شوید. وقتی خشم ناشی از تحقیر بروز نداشته باشد، زمینه‌ساز اعتیاد خواهد شد. 

تنبیه بدنی در مدرسه و خانواده چه تفاوتی دارد؟ نه فقط کتک زدن بلکه کنترل بدن کودک مثل کوتاه کردن موی دانش‌آموزان در مدرسه یا حبس در اتاق از طرف والدین، چه تفاوتی در آسیبی دارد که کودک با آن مواجه می‌شود؟ 

- بدترین حسی که یک انسان می‌تواند دچار شود، حس شرم است. حس شرم از احساس گناه بدتر است. در بیشتر اوقات، خودمان به حس گناه واقف هستیم؛ مثلا دروغ می‌گوییم اما خودمان می‌دانیم که شاهد عینی و ذهنی ندارد. این احساس گناه به ما می‌دهد. ولی حس شرم، حسی است که همیشه شاهدان عینی و ذهنی دارد. پاک کردن این حس بسیار سخت است. وقتی در محیط خانواده، والد خشونت اعمال می‌کند، تحقیر عمومی نمی‌شویم. تحقیر نسبت به عامل خشونت است. اثر آن کم‌تر است. اما وقتی جلوی دیگر دانش‌آموزان و کادر مدرسه کتک می‌خوریم یا تحقیر می‌شویم، به حس شرم هم دچار می‌شویم. تحقیر کلامی دانش‌آموز هم می‌تواند این حس شرم را به همراه داشته باشد. فکر نمی‌کنم کسی بتواند این نوع آسیب را پاک کند. این‌ها بازگشت به خاطراتی است که در تمام عمر همراه افراد هستند. برای همین انسان‌ها دنبال آرام کردن این درد هستند. این افراد تلخ خواهند شد. یاد می‌گیرند دیگران را تحقیر کنند. البته من واقعا با کسانی کار کرده‌ام که مورد تنبیه بدنی شدید قرار گرفته اما والدینی شده‌اند که به خودشان، قول داده‌اند در زندگی خود همان رفتار را بازتولید نکنند. توانمندی می‌خواهد که فرد بخواهد مقابل چرخه خشونت بایستد. 

چه‌طور می‌توان در رشد کودک برای او حد و مرز تعیین کرد و تاثیر مثبت گذاشت و نه تنبیهی که می‌تواند تاثیر منفی بگذارد؟ چه رفتاری تربیتی است؟ 

- در حال حاضر بیشتر بر مثبت بودن والدین تکیه می‌شود. به جای آن که بگوییم چرا این کار را کرده‌ای، بگوییم چه کار دیگری می‌توانستی بکنی؟ دختر بد، پسر بد نگوییم. ما کاری که می‌کنیم، نیستیم. ما شخصیتی داریم و کاری که کرده‌ایم، رفتار ما است و نه هویت ما. نگوییم قول بده دختر یا پسر خوبی باشی. باید پرسید به نظرت کار خوبی بوده است؟ اکثرا بچه‌ها خودشان پاسخ را می‌دهند. از کودک پاسخ بخواهیم. قبل از هر چیز، خشم و ناراحتی کودک را به رسمیت بشناسیم و بگوییم می‌دانیم تو عصبانی هستی. نباید عصبانی شوی یا ناراحتی ندارد، جمله‌های درستی نیستند. پدر و مادر بودن، آینه است. کودک باید خودش را در ما ببیند. بپرسیم از چه عصبانی هستی؟ بگوییم ما هم جای تو بودیم، عصبانی می‌شدیم. بپرسیم چه‌طور می‌توانی به دوستت بگویی عصبانی هستی؟ والدین باید به خاطر رفتارهای خشونت‌آمیزی که داشته‌اند، معذرت‌خواهی کنند. 

ثبت نظر

گزارش

ناپدید شدن یکتا جمالی در یونان؛ آیا قهرمان وزنه‌برداری زنان ایران هم...

۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۱
پیام یونسی‌پور
خواندن در ۴ دقیقه
ناپدید شدن یکتا جمالی در یونان؛ آیا قهرمان وزنه‌برداری زنان ایران هم مهاجرت می‌کند؟