close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

ضرب‌وجرح یک زن ترنس در ورامین؛ بی‌تفاوتی پلیس

۲۳ خرداد ۱۴۰۱
رنگین کمان ایران
خواندن در ۵ دقیقه
با چند پسر جوان برخورد کردم که رفتار‌مناسبی نداشتند. توهین می‌کردند، مرا مسخره می‌کردند و می‌خندیدند. یکی از آن‌ها برای مسخره کردن من گفت: هی، تو دوگانه‌سوز هستی؟ و با هم زدند زیر خنده.
با چند پسر جوان برخورد کردم که رفتار‌مناسبی نداشتند. توهین می‌کردند، مرا مسخره می‌کردند و می‌خندیدند. یکی از آن‌ها برای مسخره کردن من گفت: هی، تو دوگانه‌سوز هستی؟ و با هم زدند زیر خنده.

شایا گلدوست

«این روزها درگیر پیدا کردن خانه جدید برای اجاره هستم. قرارداد آپارتمان تمام شده و باید خانه‌ام را عوض کنم. در خیابان مشغول انجام دادن همین کارها بودم که در راه برایم اتفاق بدی افتاد. با چند پسر جوان برخورد کردم که رفتار‌مناسبی نداشتند. توهین می‌کردند، مرا مسخره می‌کردند و می‌خندیدند. یکی از آن‌ها برای مسخره کردن من گفت: هی، تو دوگانه‌سوز هستی؟ و با هم زدند زیر خنده. به روی خودم نیاوردم و به راهم ادامه دادم، اما آن‌ها بی‌خیال نمی‌شدند و به رفتارشان ادامه می‌دادند. عصبانی شدم و‌ گفتم که این کار را تمام کنید، اما بی‌خیال نمی‌شدند. باز به راهم ادامه دادم. یکی از پسرها به سمتم آمد و با دست هلم داد. خواستم که به روی خودم نیاورم، ولی چند نفری به من حمله کردند و‌ مرا مورد ضرب‌وجرح قرار دادند. لباس‌هایم پاره شد و دست و صورتم زخمی شد.»

«نیکا» ۲۳ ساله، یک زن ترنس همجنس‌گراست. او‌ که در ورامین، اطراف تهران زندگی می‌کند، چند روز‌ پیش مورد حمله چند مزاحم قرار گرفت. «نیکا» می‌گوید که این افراد به دلیل ترنس بودن، او را مورد ضرب‌وشتم قرار داده‌اند و اگر مغازه‌داران آن حوالی به دادش نرسیده بودند، بیشتر از این‌ها آسیب می‌دید. 

«وقتی مردم جمع شدند، آن‌ها پا به فرار گذاشتند. به پلیس شکایت کردم، اما متاسفانه این موارد را خیلی جدی نمی‌گیرند و‌ رسیدگی نمی‌کنند. از نظر آن‌ها فردی مثل من خودش مقصر چنین اتفاقاتی است. به دلیل نوع رفتار یا پوشش. هیچ کمکی برای پیگیری شکایتم نکردند و تنها برگه‌ای دادند تا به دادسرا مراجعه کنم، اما مطمئن هستم که کاری از پیش نمی‌برم.»

ترنس یا ترنسجندر یک واژه چتری است و در واقع به شخصی گفته می‌شود که هویت جنسیتی خود را مغایر با جنسیتی که در بدو تولد بر اساس ظاهر اندام جنسی به او نسبت داده شده است، تعریف می‌کند. 

به زبانه ساده‌تر، «زن ترنس» به شخصی گفته می‌شود که با جسم و اندام جنسی منتسب به مردانه متولد شده است و جنسیت مردانه به او نسبت داده می‌شود. در صورتی که او خودش را یک زن می‌داند و هویت جنسیتی خویش را زنانه تعریف می‌کند. «مرد ترنس» به شخصی گفته می‌شود که با جسم و اندام جنسی منتسب به زنانه به دنیا آمده و جنسیت زنانه به او نسبت داده می‌شود. در حالی که او هویت جنسیتی خود را مردانه تعریف می‌کند و خویش را یک مرد می‌داند. البته ترنس‌ها می‌توانند هویت جنسیتی «غیردوگانه» یا «نان‌باینری» نیز داشته باشند و با وجودی که جنسیت نسبت داده شده به خود را نمی‌پذیرند، اما خودشان را متعلق به هیچ‌کدام از دو قالب زنانه و مردانه ندانند. 

اما مشکلات زندگی «نیکا» تنها به این اتفاقات خلاصه نمی‌شود. از سردرگمی درباره هویت جنسی و جنسیتی‌اش تا اخراج از دانشگاه و طرد شدن از خانواده، روایت پر فراز و‌ نشیب و تلخ بیست و سه سال از زندگی اوست. او حالا به عنوان یک زن ترنس همجنس‌گرا نه تنها از سوی جامعه مورد خشونت و سرکوب قرار می‌گیرد، بلکه در بین جامعه رنگین‌کمانی نیز، به دلیل گرایش جنسی‌اش قضاوت می‌شود.

در گذشته ترنس‌بودگی به عنوان یک اختلال جنسیتی یا اختلال هویتی شناخته می‌شد، اما طبق آخرین نسخه طبقه‌بندی بیماری‌های سازمان جهانی بهداشت ICD-11 ترنس‌بودگی از لیست بیماری‌ها خارج شده و یک ناهمگونی مستمر بین جنسیتی که فرد خود را با آن می‌شناسد و‌ جنسیتی که از بدو تولد بر اساس ظاهر اندام جنسی به او‌ نسبت داده شده است، تعریف می‌شود.

افراد ترنس نیز مانند افراد غیر‌ترنس یا همانسو‌جنسیتی می‌توانند‌ گرایش‌های جنسی مختلف داشته باشند. گرایش جنسی افراد بر اساس آن هویتی جنسیتی‌ که برای خود تعریف می‌کنند، شناخته می‌شود، نه شکل اندام جنسی‌.

افراد ترنس می‌توانند دگرجنس‌گرا، همجنس‌گرا، دوجنس‌گرا، همه‌جنس‌گرا، هیچ‌جنس‌گرا و غیره باشند. به عنوان مثال یک زن ترنس، که با بدن و اندام جنسی منتسب به مردانه به دنیا آمده است، اما جنسیت خود را زنانه می‌داند، اگر گرایش به زنان دیگر داشته باشد، یک لزبین یا زن‌ همجنس‌گرا است. این موضوع اهمیت ندارد که او ترنزیشن یا جراحی اندام جنسی انجام داده است یا خیر.

«نیکا» می‌گوید که به رشته روانشناسی علاقه‌مند بود، به همین دلیل وارد دانشگاه شد: «در دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه درس می‌خواندم. سال اول برای گرفتن انتقالی و آمدن به تهران نامه‌ای به بخش اداری بردم. مسئول مربوط کلی سوال پیچم کرد و پرسید ترنس هستی؟ من هم جواب مثبت دادم. همان‌جا جلوی چشمم پرونده‌ام را پاره کرد و گفت اخراج هستی. باورم نمی‌شد. پیگیر پرونده‌ام شدم، ناباورانه متوجه شدم که دلیل اخراجم را بی‌احترامی به حراست دانشگاه نوشته‌اند و دلایلی از این قبیل. حتی گفته بودند که خودم پرونده‌ام را پاره کرده‌ام، به همین دلیل اخراج هستم. از کرمانشاه دنبال کارهای اخذ مجوز جراحی از دادگاه را گرفتم، اما گفتند داشتن رضایت خانواده الزامی‌ است و چون خانواده‌ام راضی نبودند، پرونده بسته شد. به تهران که آمدم، مجدد اقدام کردم. از دادگاه به پزشکی قانونی فرستاده شدم و پس گذراندن مراحل سخت پزشکی، که حتی یادآوریش هم آزارم می‌دهد، توانستم مجوزم را دریافت کنم.» 

او که حمایتی از خانواده دریافت نکرد، طعم تلخ طرد شدن را نیز از سوی خانواده چشید و‌ حالا به تنهایی زندگی می‌کند. داشتن درآمد کافی برای امرار معاش در جامعه ایران کار ساده‌ای نیست، اما برای «نیکا» می‌تواند دشوارتر هم باشد. 

«در یک کارخانه محصولات غذایی مشغول به کار شدم. بسته‌بندی می‌کردم. مدیر استخدام کارخانه زن بسیار‌خوبی بود. سعی کرد مرا درک کند و با استخدامم موافقت کرد. اکثر همکاران هم خانم بودند و محیط برایم تا حدودی مناسب بود. سعی می‌کردند، درکم کنند و برایم مشکلی بوجود نیاورند. اما متاسفانه کارخانه به دلیل مشکلات اقتصادی مجبور به تعدیل نیرو شد و مدتی است که بیکار شده‌ام.»

او که از کودکی تفاوت خود را با بچه‌های همسن و سالش احساس می‌کرد، در سال‌های نوجوانی دچار احساس سردرگمی عجیبی بین گرایش جنسی و هویت جنسیتی‌اش شد. زمان زیادی صرف شد تا بتواند بفهمد که یک زن ترنس نیز می‌تواند گرایش جنسی و عاطفی به همجنس خود داشته باشد. حالا، با وجودی که آن روزها و سال‌ها را پشت سر گذاشته است؛ اما دردی از درون همیشه همراه اوست، درد روزهایی که گذشت و آینده‌ای که هراس آن را دارد، حتی دردی که این روزها از ضرب‌وشتم بر روی صورت و بدن خود احساس می‌کند.

ثبت نظر

صفحه‌های ویژه

حبیب ثابت، کارفرمای برجسته بهایی

۲۳ خرداد ۱۴۰۱
کیان ثابتی
خواندن در ۸ دقیقه
حبیب ثابت، کارفرمای برجسته بهایی