زیبا یاری، شهروندخبرنگار
راوی این گزارش، تنیچند از زندانیان محبوس در زندان رجاییشهر (گوهردشت) کرج هستند. آنها برای «ایرانوایر» زندگی در این زندان را روایت کردهاند. از وضعیت زندانیان جرایم عادی، تا خورد و خوراک توزیعی در این زندان. اما میان روایتهای آنها یک وجه مشترک وجود دارد: چهارشنبههای اعدام.
***
«نام زندان رجاییشهر را باید به عنوان پیشتاز اعدام ثبت کرد. گاهی اجرای اعدامهای دیگر زندانها مثل قرچک را به زندان رجاییشهر منتقل میکنند. معمولا اعدامها سحرگاه چهارشنبهها در سالن مخصوص اعدام اجرایی میشود. یکشنبههای پیش از اعدام، اعدامیها را به بند معروف «سوییت» منتقل میکنند و چهارشنبهها هم کارشان تمام است.»
در صحبتهای زندانیان، چه سیاسی باشند چه برای جرایم عادی به زندان افتاده باشند، شبهایی که همسلولی یا همبندیشان را برای اعدام صدا میزنند، شبهای طاقتفرسایی است. عدهای که به هر دلیلی حالا حبس شدهاند و شبانهروز کنار یکدیگر بودهاند، به ناگهان قرار است در یک سحرگاه چهارشنبه، یک یا چند نفرشان حذف شوند.
«شاهین» یکی از زندانیان جرایم عادی زندان رجاییشهر است. او برای «ایرانوایر» روایت کرد: «زندان رجاییشهر عمدتا مجرمان سرقت مسلحانه، قتل، تجاوز یا آدمربایی را در خود نگهداری میکند. تمامی این جرایم به خاطر معضلات اجتماعی رخ میدهد که ریشه در افراطگرایی حکومت و نبود سازوکارهای مناسب و عدم تخصیص برنامههای جرمزدایی دارد. به جای هر وظیفهای، اما حکومت فقط اعدام میکند.»
به گفته زندانیان، زندان رجاییشهر ده بند دارد که یک بند قرنطینه یا امن برای نگهداری بیماران مبتلا به کرونا مورد استفاده است و یک بند هم سوبیت، که اعدامیها را در آن جای میدهند: «هر بند معمولا ۳ طبقه دارد و هر طبقه سالن مجزا و مستقلی دارد. هر بند با سه مامور مراقببند و یک رییسبند کنترل میشود. ماموران و مراقبها هم ۲۴ ساعت کار و ۴۸ ساعت استراحت میکنند.»
روسای بند و وکلای بند و مراقبان هر بند، توسط زندانبان از میان زندانیانی انتخاب میشوند که بتوانند نقش بازوی آنها را ایفا کنند و البته گزارش رفتار و کردار زندانیان را به گوش زندانبان برسانند.
«هادی» یکی دیگر از زندانیان رجاییشهر است: «بند ۸ متعلق به وزارت اطلاعات کرج و البرز است که به نوعی مستقل و به شکل کامل توسط اطلاعات اداره میشود و معمولان فعالان سیاسی و مدنی و معترضان را برای بازجویی و بازداشت موقت به آن منتقل میکنند. سالن ۱۰ بند ۴ هم متعلق به زندانیان سیاسی است که جمهوری اسلامی آنها را زندانیان امنیتی میخواند. سالن ۱۱ اما به سالن داعشیها معروف و از محکومان بنیادگرا و سلفی و داعشی پر شده است. معمولا زندانیان این بند از اقوام و ملیتهای مختلف ایرانی و غیرایرانی هستند. اما سالن ۱۲ به سالن پیرمردها معروف است که مجرمان قتل، تجاوز و سرقتهای مسلحانه را نگهداری میکنند.»
زندانیانی که با «ایرانوایر» صحبت کردهاند، میگویند طی ده ماه منتهی به نیمه تابستان ۱۴۰۱، دستکم ده زندانی از سالن ۱۲ به دلایل مختلف جان دادهاند.
یکی دیگر از زندانیان که نامش را «حیدر» میگذاریم، از بند ۵ صحبت میکند که به بند «جوانان» معروف است: «در این بند تعداد بالایی از زندانیان کمسن را نگهداری میکنند، اما شرایط اخلاقی و فقدان کنترل بهداشت جنسی و روانی، وضعیت اسفناکی دارد.»
آب، نان، آلودگی هوا
«همه میدانند که وضعیت آب در زندان رجاییشهر چقدر وخیم است. آب این زندان از چاههای حفاری شده در داخل زندان تامین میشود و کیفیت پایینی دارد. آب دارای املاح سخت است و به شدت به کلیه آسیب میزند. برای همین است که معمولا زندانیان این زندان دچار عفونت روده ناشی از آلودگی آب و مشکلات گوارشی هستند. البته عفونت چشم هم بسیار شایع است. بیماریهای پوستی و ریزش مو هم به خاطر آب ناسالم است.»
به گفته زندانیان، پرسنل و کادر زندانبانی البته از این آب و غذای زندانیان استفاده نمیکنند. در حالیکه در آییننامه سازمان زندانها اشاره شده است کیفیت آب و غذا باید استاندارد باشد و پرسنل و زندانیان از یک مدل تغذیه برخوردار شوند.
اما زندان رجاییشهر، به صرف حبس زندانیان با توجه به شرایطی که دارد، شکنجه است: «حتی نان را هم از آرد سفید فاقد سبوس تهیه میکنند که هیچگونه ارزش غذایی نداشته باشد. وجود خاک را در آن به راحتی میتوان چشید. معمولا نانها خمیر و نپخته است و نصف بیشترش دور ریخته میشود.»
زندانیان میگویند که محصولات بهداشتی هم به ندرت و گاهی هر دو ماه یکبار، محصولاتی از قبیل صابون، پودر لباسشویی، مایع ظرفشویی و مایع دستشویی میان آنها توزیع میشود که با توجه به تراکم جمعیت آنها، کفاف یک هفته مصرفشان را هم نمیدهد. زیرپوش و حوله هم انگار به هیچوجه وجود ندارد: «در سال یکبار و طبق برنامه زمانبندی شده به زندانیان ابلاغ میشود که خانوادههای آنها از بیرون با رعایت تدابیر امنیتی و تعیین محدویدتها، لباسهای زندانیانشان را به زندانبان تحویل دهند. لباسها باید نو و بدون زیپ و آستر باشد.»
یکی دیگر از زندانیان به مساله فروشگاه در زندان اشاره میکند: «جیره سبزی و میوه و شیر مطلقا نداریم. شاید گاهی فروشگاه زندان این محصولات را بفروشد. معلوم نیست منافع این فروشگاهها به جیب چه کسانی میرود که از زندانی هم چنین کسب درآمد میکنند. در حالیکه شوفاژها فرسوده و از کار افتاده هستند و خود زندانی اگر بخواهد باید کولر در گرما و شوفاژ یا بخاری در سرما تهیه کند. سالنها حتی تهویه دست و حسابی هم ندارند و آلودگی، نفسهای سالم را هم میگیراند. اینجا آنقدر آلودگی صوتی وجود دارد که برخی از زندانیان دچار مشکل شنوایی شدهاند. به طوریکه وقتی برق قطع میشود تمایلی به وصل آن به خاطر حجم آلودگی صوتی نداریم.»
امکانات درمانی؛ آمبولانس، تابوت است
با وجود جمعیت بالای زندانیان زندان رجاییشهر، اما به گفته زندانیان تجهیزات پزشکی و امکانات درمانی وجود ندارد. به طوریکه به گفته آنها، زندان دارای یک دستگاه آمبولانس فرسوده و بسیار قدیمی است و حتی برانکارد و دستگاه اکسیژن هم ندارد: «ما به آمبولانس زندان تابوت میگوییم.»
یکی از زندانیان توضیح میدهد: «برای روند انتقال زندانی نیازمند به درمان، باید پروسه قضایی طی شود که معمولا چنان طولانی است گاهی منصرف میشوی؛ مگر آنکه در حال مرگ باشی. اما مساله فقط این نیست، داروهای تخصصی باید با هزینه زندانی از داروخانههای خارج از زندان تامین شود. هرگونه اعزام به کمیسیون پزشکی، پزشکی قانونی و انتقال به سایر زندانها هم به هزینه زندانی است.»
حکایت درمان به این هم ختم نمیشود. بلکه زیرساختهای بهداشتی زندان که باعث بروز انواع بیماری میشود هم دادرسی ندارد: «بهداشت محیط در حد شرایط خطرناک است. ساس، سوسک، گبل و موش در زندان جولان میدهند. از ملحفه و وسایل بهداشتی و ضدعفونی خبری نیست. مگر آنکه مدتها نامهنگاری صورت بگیرد تا شاید معاون سلامت تایید کند تا بلکه خانواده زندانی بتواند هزینه کند. گاهی در هر اتاق ۱۰ متری ۲۰ نفر نگهداری میشوند، اما نور آفتاب ندارند. پنجره با ورقهای آهنی پانچ شده و نور و تهویه وجود ندارد. آب و برق هم که مدام قطع میشود. زنده ماندن در این شرایط خودش هنر است.»
در گفتههای زندانیان، تفتیش بدنی به شکل تماما عریان و نبود هرگونه فضای آموزشی و فرهنگی و اشتغالزایی، دو مورد گلایهمندی دیگر است که البته به نظر میرسد فریادرسی ندارند. اما کافی است که به رسانههای حکومتی مراجعه شود تا گزارشها و روایتهای جعلی و تبلیغاتی از مقامات زندان تا زندانیان مرتبط با حکومت بیابیم که انگار زندانیان در کشوری مثل سوئد در حبس به سر میبرند.
ثبت نظر