شایا گلدوست
من، «شایا گلدوست»، زن ترنس و کنشگر جامعه رنگینکمانی، هر هفته دوشنبه در اینستاگرام «ایرانوایر» با یکی از اعضای جامعه رنگینکمانی درباره مسایل و مشکلات مربوط به این قشر گفتوگو میکنم. مهمان این برنامه «شهاب شیری» فعال و از اعضای جامعه رنگینکمانی است و از تجربیات خود به عنوان یک مرد همجنسگرا در جدال با کلیشههای جنسی و جنسیتی میگوید.
***
کلیشههای جنسیتی مسئلهای است که در برخی از جوامع مانند جامعه ما آنقدر پررنگ است که ابعاد مختلف زندگی افراد را تحت تاثیر قرار میدهد. کلیشهها و چارچوبهایی که برای یک انسان حتی پیش از تولد، زمانی که یک جنین است نیز تعیین تکلیف میکند. اینکه پس از تولد بر اساس جنسیتی که بر مبنای ظاهر اندام جنسی به او نسبت داده میشود، باید چه بپوشد؟ چه رنگی مناسب اوست؟ چه اسباببازیهایی باید داشته باشد؟ چگونه تولد او را متناسب با جنسیت نسبت داده شده جشن بگیرند؟ و هرچه که کودک بزرگتر میشود، دامنه این کلیشههای جنسیتی دستوپا گیر نیز افزایش مییابد. در بسیاری از مواقع این چارچوبهای تنگ آنقدر در ما نهادینه است که در تمام طول زندگی بر انتخابها و تجربیات زیستهمان تاثیر میگذارد. بسیاری از افراد در شناخت هویت جنسی و جنسیتی خود دچار تردید و سردرگمی میشوند، یا اینکه گرایش جنسی و بیان و هویت جنسیتی خود را بر اثر فشارهایی که ناشی از قالبهای از پیش تعیین شده جنسی و جنسیتی است، سرکوب میکنند. این مسئله تا آنجا پیش میرود که اعضای جامعه رنگینکمانی نیز متاثر از این فرهنگ جنسی و جنسیتی اشتباه، خود و افراد جامعه خود را قضاوت میکنند. کلیشهها و چارچوبهایی که در خود جامعه رنگینکمانی برای افراد ترنس، مردان و زنان همجنسگرا، دوجنسگرا و غیره تعریف میشود، این موضوع را تایید میکند. «شهاب شیری» به عنوان یک مرد همجنسگرا از تجربیات خود در این باره بیشتر میگوید.
«مشکل عمده جامعه الجیبیتیکیو در فرهنگ ایرانی، همین کلیشهها و تفکیکهای جنسیتی است. یاد بگیریم که دیگر به رنگ آبی نگوییم رنگ پسرانه و به رنگ صورتی نگوییم رنگ دخترانه، به موی بلند نگوییم دخترانه به موی کوتاه نگوییم پسرانه و مثالهای زیادی از این قبیل. اگر از حالا تمرین کنیم و این کلیشهها را کنار بگذاریم، زندگی برای فردی که در آینده متولد خواهد شد، زندگی بهتری خواهد بود، مخصوصا اگر جزو اقلیت جنسی و جنسیتی باشد. من به شخصه، به عنوان یک مرد همجنسگرا در خانواده و جامعه ایرانی، قبل از اینکه به بلوغ جنسی رسیده و برای گرایش جنسیام قضاوت و محاکمه شوم، به خاطر همین کلیشهها و مسائل پیش پا افتاده مورد قضاوت قرار گرفتهام. مثلا برای گریه کردن، وقتی یک مرد گریه میکند، همه میگویند مگه مرد گریه میکند؟! این مثال یکی از ریشهدارترین مسائلی است که به آن جنسیت نسبت داده شده، گویی تنها زنان مجاز به گریه کردن هستند.
وقتی بچه بودم خیلی به رنگ صورتی و بنفش علاقه داشتم. دلم میخواست که یک دوچرخه صورتی داشته باشم، اما پدرم به اجبار میگفت که حتما باید دوچرخهای به رنگ آبی داشته باشی. در نهایت هم خودش برایم یک دوچرخه آبی خرید، رنگی که من دوستش نداشتم. با اینکه حق انتخاب را از من گرفته بودند، اما من هم از نوارهای رنگی استفاده کردم و دوچرخهام را به رنگ صورتی مورد علاقهام درآوردم. چون من به عنوان یک کودک تعریفی از کلیشههای جنسیتی در مغزم نداشتم، مخصوصا درباره موضوعی به این سادگی مثل رنگ.
رقص یکی از علاقههای همیشگیام بود، ازکودکی تا به امروز. مادرم مربی رقص بود و با افراد فامیل و دوستان در خانه تمرین میکردند، من هم که کشش عجیبی به رقصیدن داشتم، همیشه همراه آنها میرقصیدم. اوایل هیچ حساسیتی وجود نداشت، چون سن کمی داشتم. اما کمکم که بزرگتر شدم و به عنوان تمسخر مرا «شهاب دختر» صدا میکردند، مادرم هم ترسید و فکر کرد که رقصیدن باعث شده است تا رفتار و تمایلات و خواستههای من با پسرهای دیگر فرق داشته باشد. در صورتی که پسرهای همسن و سال دیگری هم با من بودند ولی این موضوع تاثیری بر گرایش جنسی و یا ظاهر و رفتار آنها نگذاشته بود. اما من طبیعتم این طور بود و انتخاب نکرده بودم که اینطور باشم.»
این کلیشهها و چارچوبهای جنسیتی در مواقع زیادی در بین اعضای جامعه رنگینکمانی نیز مشاهده میشود، افرادی که قربانی فرهنگ اشتباه و دوگانههای جنسی و جنسیتی هستند، خود نیز متاثر از این مسئله، اعضای جامعه خود را قضاوت میکنند. تجربه تو در این باره چگونه است؟
«به خاطر بیانجنسیتیام بارها از سوی اعضای جامعه الجیبیتیکیو هم قضاوت شدهام. چیزی که در جوامع غربی و اروپایی فرهنگ سازی و تبدیل به قانون شده است، این است که وقتی برای کاری به یک مرکز دولتی یا ادارهای و سازمانی مراجعه میکنی، اول میپرسند که شما را چطور خطاب کنیم؟ با چه ضمیری؟ یعنی از روی ظاهر هویت جنسی و جنسیتی افراد را قضاوت نمیکنند. اما متاسفانه در جامعه ایرانی حتی برای هویت و گرایش من با قضاوت از روی ظاهرم، تصمیم میگیرند، بارها شدهاست که به من گفتهاند تو ترنس هستی، چرا خودت را همجنسگرا معرفی میکنی؟! در صورتی که من میدانم که یک مرد همجنسگرا هستم و در طی سالها به این شناخت از خودم رسیدهام. متاسفانه ما افراد جامعه الجیبیتیکیو، با وجودی که در اکثر مواقع فکر میکنیم که خیلی بیشتر از افراد دیگر در جامعه، درباره مسائل جنسی و جنسیتی میدانیم، بهراحتی همدیگر را قضاوت کرده و به جای هم تصمیم میگیریم و برای هم نسخه میپیچیم.
من فکرمیکنم اگر نسبت دادن هر چیزی، هر رنگی، هر وسیلهای را به جنسیت کنار بگذاریم و این کلیشهها را از زندگی خود حذف کنیم، میتوانیم فضای بهتر و سالمتری را برای خود و دیگران ایجاد کنیم. ظاهر افراد همیشه بیانگر درون آنها یا هویت جنسی و جنسیتی آنها نیست. گاهی تنها میتواند سلیقه افراد باشد، پس از روی ظاهر افراد آنها را قضاوت نکنیم. شاید بعضی از افراد توان این را داشته باشند که در برابر این فشارها، قضاوتها و خشونتها مقاومت کنند. اما، هستند افراد زیادی که دچار افسردگی، اضطراب و عدم اعتماد بهنفس شده و زندگیشان تباه میشود.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر