close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

ساناز؛ من یک زن ترنس بهایی هستم

۹ شهریور ۱۴۰۱
رنگین کمان ایران
خواندن در ۵ دقیقه
«ساناز»، زن ترنس پناهنده در ترکیه می‌گوید از ترس جانش مجبور به فرار از ایران شده است
«ساناز»، زن ترنس پناهنده در ترکیه می‌گوید از ترس جانش مجبور به فرار از ایران شده است

شایا گلدوست

 

«مجبور شدم از ایران فرار کنم، به این دلیل که بهایی‌زاده هستم. انگار همیشه خطر در کمین‌مان بود. احساس امنیت نمی‌کردیم. حتی از ابتدایی‌ترین حقوق شهروندی هم محروم بودیم. در دوران مدرسه به دلیل باورهای دینی‌ خود بسیار مورد آزار و اذیت قرار گرفتم. بچه‌ها سوال پیچ و مسوولان مدرسه مرا تنبیه می‌کردند که چرا نماز نمی‌خوانی؟! می‌دانستند که مسلمان نیستم اما باز مرا تنبیه می‌کردند. متاسفانه در ایران اگر آن چیزی که از تو می‌خواهند نباشی، حتی مانند دیگران، انسان هم به حساب نمی‌آیی.»

«ساناز»، زن ترنس پناهنده در ترکیه می‌گوید از ترس جانش مجبور به فرار از ایران شده است. فشاری که از سوی حکومت به جامعه بهایی وارد می‌شود، حق زندگی را از این انسان‌ها گرفته و بسیاری از آن‌ها را مجبور به ترک‌ وطن کرده است؛ انسا‌ن‌هایی که گناه‌شان اعتقادشان است. 

تهدیدها برای ساناز و خانواده‌اش آن‌جایی به اوج رسیدند که مغازه پدرش را به دلیل بهایی بودن به آتش کشیدند. دیگر نه روزها احساس امنیت داشتند، نه شب‌ها خواب به چشمان‌شان می‌آمد. در نهایت تصمیم گرفت ایران را ترک کند، چون دیگر ادامه زندگی در کشورش برای او ممکن نبود.

درباره خودش می‌گوید: «از بچگی با پسرهای هم‌سن و سالم احساس تفاوت می‌کردم. در انتخاب لباس، بازی، اسباب‌بازی و هم‌بازی، همیشه سراغ چیزهایی می‌رفتم که دخترانه به حساب می‌آمدند. خودم هم نمی‌دانستم چرا اما علایقم این‌طور بودند. از دوران مدرسه عاشق یکی از هم‌کلاسی‌هایم بودم و با او ارتباط داشتم اما هیچ‌وقت اجازه ندادم که خانواده متوجه شوند. احساس می‌کردم انسان مریض و گناه‌کاری هستم. از قضاوت می‌ترسیدم و از این که از خانواده طرد شوم و یا بلایی به سرم بیاورند. همه این سال‌ها سکوت کردم و چیزی نگفتم. خودم و احساساتم را سرکوب کردم تا زمانی که از ایران خارج شدم. ۲۷ ساله بودم و تا آن زمان هنوز خودم را به درستی نمی‌شناختم.»

ساناز می‌گوید یک روز که به دلیل همه فشارهای گذشته و روزهای سخت پناه‌جویی حال خوبی نداشته است، به روان‌شناس مراجعه می‌کند. تصمیم می‌گیرد که بعد از سال‌ها با خود و فرد دیگری رو راست باشد و از احساسی که در درون خود پنهان کرده است، حرف بزند. آن روز را که برایش روز بزرگی بوده است، این گونه روایت می‌کند: «تمام چیزی که سال‌ها به دوش می‌کشیدم را با روان‌شناس در میان گذاشتم. احساس می‌کردم سبک شده‌ام؛ این بار سنگین را زمین گذاشته‌ و تخلیه شده‌ام. روان‌شناس من را با خود واقعی من روبه‌رو و کمک کرد که خود را بپذیرم و از احساس گناهی که همیشه مرا عذاب می‌داد، خلاص شوم. آن‌جا قبول کردم که یک ترنس هستم. قبول کردم که یک زن هستم؛ هرچند با جسمی به دنیا آمده‌ام که همه مرا یک مرد می‌دانستند. قبول کردم که بیمار نیستم، من هم یک انسان هستم؛ مثل انسان‌های دیگر. همه انسان‌ها قرار نیست مثل هم باشند. یاد گرفتم که انسان‌ها جنسیت‌های مختلف و گرایش‌های مختلف دارند و از این موضوع خوشحالم.»

«ترنس» یا ترنس‌جندر یک واژه چتری است و در واقع به شخصی گفته می‌شود که هویت جنسیتی خود را مغایر با جنسیتی که در بدو تولد بر اساس ظاهر اندام جنسی به او نسبت داده شده است، تعریف می‌کند. 

به زبانه ساده‌تر، زن ترنس به شخصی گفته می‌شود که با جسم و اندام جنسی منتسب به مردانه متولد شده است و جنسیت مردانه به او نسبت داده می‌شود، در صورتی که او خودش را یک زن می‌داند و هویت جنسیتی خویش را زنانه تعریف می‌کند. 

مرد ترنس به شخصی گفته می‌شود که با جسم و اندام جنسی منتسب به زنانه به دنیا آمده و جنسیت زنانه به او نسبت داده می‌شود، در حالی که او هویت جنسیتی خود را مردانه تعریف می‌کند و خویش را یک مرد می‌داند. 

البته ترنس‌ها می‌توانند هویت جنسیتی «غیردوگانه» یا «نان‌باینری» نیز داشته باشند و با وجودی که جنسیت نسبت داده شده به خود را نمی‌پذیرند اما خودشان را متعلق به هیچ‌کدام از دو قالب زنانه و مردانه ندانند. 

اما برای ساناز، این پایان ماجرا نبود. زندگی در ترکیه او‌ را با چالش‌های زیادی روبه‌رو کرد؛ جامعه‌ای سنتی و مذهبی که در آن زن ترنس پناهنده بودن کار ساده‌ای نیست: «بعد از آن، کم‌کم سعی کردم برای اطرافیانم آشکارسازی کنم. با وجودی که این‌جا دور از خانواده هستم و می‌توانم آن‌طور که دوست دارم، زندگی کنم و هرچه می‌خواهم بپوشم اما این کار برایم خیلی سخت بود، چون یک عمر با لباس پسرانه در جامعه ظاهر می‌شدم. با وجودی که پوشیدن لباس زنانه برایم لذت‌بخش و جالب بود اما از نگاه دیگران در امان نبودم. در کوچه و خیابان احساس می‌کردم که همه من را نگاه می‌کنند و با نگاه‌شان مرا آزار می‌دادند. زمزمه‌ها و کلمات توهین‌آمیزی می‌شنیدم که اذیت می‌شدم. حالا ولی کمی قوی‌تر شده‌ام و کمتر به آن‌چه دیگران می‌گویند، اهمیت می‌دهم. البته تنها ترک‌ها نیستند که تمسخر می‌کنند، ایرانی‌ها هم دست کمی از شهروندان ترک ندارند اما سعی می‌کنم یاد بگیرم آن‌چه هستم را زندگی کنم.»

ساناز از شرایط سخت پناهندگی می‌گوید؛ بلاتکلیف و سرگردان در انتظار سرنوشتی نامشخص. نه اجازه کار، نه حق خروج از شهر محل سکونت، نه حقوق قانونی و نه حمایت؛ تنها انتظار. انتظار برای رسیدگی به پرونده‌هایی که مدت‌ها است به کندی مورد رسیدگی قرار می‌گیرند. 

از نظر او، جامعه ترکیه نیز با ایران تفاوت چندانی ندارد. فرهنگ سنتی و مذهبی مانع پذیرش قشر رنگین‌کمانی می‌شود و بسیاری از اعضای جامعه رنگین‌کمانی که در ترکیه پناهنده هستند، مانند ساناز خشونت را به شدت تجربه کرده‌اند: «یک شب که با یکی از دوستانم قدم می‌زدیم، چند جوان ترک که مست بودند، مزاحم ما شدند و‌ من را که دیدند و متوجه شدند ترنس هستم، به ما حمله کردند و‌ به شکل وحشیانه‌ای کتک زدند. به زور توانستیم از دست‌شان فرار کنیم. مراجعه به پلیس هم فایده‌ای نداشت. حتی ما را ترساندند که اگر شکایت کنیم، برای خودمان بد می‌شود و راه به جایی نخواهیم برد. ما هم مجبور شدیم رضایت بدهیم.»

این‌ها تجربه مشترک و تلخ بسیاری از افراد رنگین‌کمانی در ترکیه هستند؛ انسان‌هایی که به امید آزادی و آرامش، امنیت خانه را ترک کرده و به ترکیه پناه آورده‌اند اما آن‌چه که برایشان دست نیافتنی است، همان آرامش و‌امنیت است. 

صدها پناه‌جو و پناهنده رنگین‌کمانی همانند ساناز آرزو دارند که کسی صدایشان را بشنود و سازمان ملل متحد، نهادهای حقوق بشری و کشورهای پناهنده‌پذیر برایشان کاری کنند که نجات یابند تا شاید روزی کابوس آن‌ها به پایان رسد.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

اخبار

تداوم بازداشت سارا سیاهپور و بی اطلاعی از اتهام و محل بازداشت

۹ شهریور ۱۴۰۱
خواندن در ۶ دقیقه
تداوم بازداشت سارا سیاهپور و بی اطلاعی از اتهام و محل بازداشت