close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

ناموس‌پرستی؛ آموزش خشونت جنسی-جنسیتی در کتاب‌های درسی

۹ دی ۱۴۰۱
شادیار عمرانی
خواندن در ۹ دقیقه
جمهوری اسلامی طی چهار دهه گذشته، در سطح بسیار گسترده‌ای مادام به ترویج و تحکیم مفاهیم ناموس پرداخته است. دور از ذهن نیست که این مفهوم را از دوران کودکی و در کتاب‌های درسی به نسل‌های متمادی به عنوان والاترین ارزش آموزش دهد.
جمهوری اسلامی طی چهار دهه گذشته، در سطح بسیار گسترده‌ای مادام به ترویج و تحکیم مفاهیم ناموس پرداخته است. دور از ذهن نیست که این مفهوم را از دوران کودکی و در کتاب‌های درسی به نسل‌های متمادی به عنوان والاترین ارزش آموزش دهد.

 

«کنترل-زِد» مجموعه‌ای از گفت‌وگوهای زنده و گزارش‌هایی درباره موارد متعدد جنسیت‌زدگی در نظام آموزشی رسمی و غیررسمی در ایران است. 

در این مجموعه، از منظر جنبش زنان و جنبش‌های دیگر مدنی در پیوند با مبارزات برای برقراری برابری جنسی و جنسیتی، به بررسی روش‌های مختلف مبارزه برای لغو این نظام جنسیت‌زده می‌پردازیم. 

این مجموعه، «پروژه ضمیمه» را به عنوان آلترناتیوی در برابر نظام آموزشی و منابع درسی آموزشی مدارس به آموزگاران، والدین، کنش‌گران و دغدغه‌مندان پیشنهاد می‌کند. 

برای دست‌یابی به منابع آموزشی آلترناتیو و پژوهش‌ها در این زمینه، به وبگاه ضمیمه مراجعه کنید. 

مجموعه گفت‌وگوهای کنترل-زد جمعه هر هفته ساعت هشت شب به وقت ایران در لایو اینستاگرام «ایران‌وایر» برگزار می‌شود. دکتر «رضوان مقدم»، جامعه‌شناس حوزه جنسیت و بنیان‌گذار «کمپین توقف قتل‌های ناموسی»» یکی از میهمانان این برنامه بود. با او درباره آموزش «ناموس» در کتاب‌های درسی به گفت‌وگو پرداختیم.

***

«ناموس» از جمله واژگان تقدس یافته است و به کرات در محاورات روزمره به آن قسم یاد می‌شود یا حتی در ادبیات مبارزان علیه نابرابری‌ها پایش به میان کشیده شده است. 

برای باورمندان و پاس‌ دارندگان ناموس، این واژه مفهومی هویتی دارد؛ به این معنا که کسی که «بی‌ناموس» خطاب شود، گویی هویت انسانی‌ او زایل شده است. 

اما ناموس چیست و چرا فمینیست‌ها مفهوم ناموس را خشونت‌آمیز، خطرناک و ضد انسانی می‌دانند؟

شاید پاسخ فوری بسیاری از مردان به این پرسش که ناموس چیست، در این چند کلمه خلاصه شود: «زنم، مادر و خواهرم، وطنم، مرام و مذهبم و آبرویم.» 

در واقع، مفهوم ناموس به روشنی با مفهوم مالکیت مرد درهم تنیده است و شامل زنان، سرزمین و ارزش‌هایی می‌شود که مرد بودن را در نظام مردسالار تعریف می‌کند. اما آیا زنان اموال مردان‌ هستند؟ آیا سرزمین ملکی است از اموال مردان؟ آیا آبروی مرد در کنترل و مالکیت بر زنان تضمین می‌شود؟ پاسخ کوتاه این است که در نظام مردسالار و قوانین جنسیت‌زده آن، بله.

اما در حالی که این واژه سالیانی دراز است در بسیاری از زبان‌های دنیا منسوخ شده، زبان فارسی جزو معدود زبان‌هایی است که این واژه را با تمامیت مفاهیم مرتبط به آن حفظ کرده است. 

واژه ناموس از ریشه یونانی کهن‌واژه «NOMOS»، به معنای «قانون» می‌آید که بر پایه تعریفی که «کارل اشمیت» و «پیتر برگر» ارایه می‌دهند، به مجموعه رفتارهای اجتماعی و سیاسی در راستای نورم‌ها و برساخت‌های جامعه یا عشیره مبتنی بر تاریخ، فرهنگ و سنت گفته می‌شد. 

برخی از زبان‌شناسان ریشه این واژه را به کلمه «ناموسا» در زبان آرامی نسبت می‌دهند که باز به معنای «قانون مدنی» بود. این واژه وقتی به زبان عربی وارد شد، معنایی بیشتر از قانون یافت و در مفاهیمی از جمله «فرشته»، «موش کور»، «اغواگر» و هر آن‌چه پنهان است، تسری یافت.

در فارسی اما ناموس در برگیرنده مفاهیمی از جمله «افتخار»، «هویت»، «شرافت»، «نجابت»، «میهن پرستی»، «اصالت» و «حیا» است و از بُن‌گاه، این مفهوم در زبان انگلیسی با کلمه «Honor» به معنای «افتخار» و «آبرو» هم‌عرض ترجمه شد.

آن‌چه در تمام این مفاهیم به طور مشترک وجود دارد، دو مفهوم در هم تنیده «هویت» و «مالکیت» است؛ به این معنا که هر آن‌چه مرد می‌تواند بر آن مالکیت داشته باشد، هویت انسانی او را تضمین می‌کند و از دست دادن آن‌ به معنای زوال جایگاه انسانی او است.

اما هم‌عرض شدن ارزش زن، بدن و عضوهای تناسلی با میهن و سرزمین و تقدس مالکیت و حکم‌رانی بر آن از عصر یک‌جانشینی و کشت‌گری آغاز شد. نیاز به تامین نیروی کار و حفظ، مراقبت و رشد آن‌ها، زنان را به دستگاه تولید مثل و بدن آن‌ها را به زمینی برای تولد فرزند جهت تامین نیروی کار بدل کرد؛ نیازی که با پایان یافتن نظام فئودالیسم و تولد سرمایه‌داری، نه تنها مرتفع نشد بلکه به آن ارزش معامله داده شد. از این رو، آن‌چه در عصر کشت‌گری و فئودالیسم قدرت به شمار می‌آمد، یعنی مالکیت بر زمین و هر آن‌چه در آن است، از جمله محصولات و نیروی کار تولید کننده، در عصر نوین سرمایه‌داری نیز معیار قدرت، موفقیت و افتخار به شمار آمد.

در نظم نوین مبتنی بر تجمیع سرمایه و معامله کار و محصول کار با پول، نه تنها ارزش مالکیت که معیار هست و نیست در عصر کهن بود، لغو نشد بلکه پایه استوار تمام ارزش‌های انسانی شد. بر همین اساس، دولت-ملت‌ها شکل گرفتند و مرزها حوزه مالکیت بر زمین‌ها را تعیین کردند؛ مالکیتی که حالا دیگر در اشتراک تمام جوامع ساکن بر این کره خاکی نبود بلکه به گروه «خاص» با مختصات فرهنگی و نژادی خاص تعلق یافت. 

کشورها و پرچم‌ها و حکومت‌های نوین بر این پایه شکل گرفتند و چنان بر ارزش حفظ آن‌ها افزوده شد که افراد آن جامعه برایش می‌میرند و دیگران را که بیرون از آن مرزها هستند، «دشمن» فرض می‌کنند و اگر این مالکیت خاص را به رسمیت نشناسند، کشته می‌شوند.

در این میان، زنان و بدن‌شان همان جایگاه را در تداوم و ارزشمند شدن نظام پدر/مردسالار یافتند که در عهد کشت‌گری داشتند. با آن که دیگر تنها وظیفه زنان، تامین، محافظت و تربیت نیروی کار نیست اما هم‌چنان مهم‌ترین وظیفه‌ آن‌ها برای توسعه سرمایه‌داری و تولید انبوه کالا و خدمات، همان تامین نیروی کار انگاشته می‌شود. از این رو، هیچ تغییر بنیادینی در تقدس مالکیت زیر نام ناموس رخ نداد. 

با وجود آن که یک قرن و نیم مبارزه همه جانبه جنبش زنان توانست این واژه را از بسیاری از زبان‌ها حذف کند، مفهوم مالکیت «افتخارآمیز» مردان بر زنان و بدن آن‌ها هم‌چنان تولید و بازتولید می‌شود. 

جنبش‌های زنان در اقصی نقاط جهان در مبارزه‌ای بی‌امان برای کسب حق تام زنان بر بدن خود به پیش می‌روند و هنوز در حال مبارزه برای لغو قوانینی مانند حجاب، منع پایان دادن خودخواسته به بارداری (سقط جنین)، عدم وجود قوانین بازدارنده تجاوز، تعرض جنسی، زن‌کشی، قاچاق زنان، کودک همسری، ازدواج‌های اجباری، خون‌بس و ختنه زنان هستند.

اما مساله ناموس و خشونتی که نه تنها در مفهوم بلکه در عمل نیز از این واژه مقدس نشأت می‌گیرد و نمو می‌کند، تنها به بدن زنان یا افرادی با بدن منسوب به زنان خلاصه نمی‌شود، مردان نیز خود بخشی از قربانیان خشونت ناموسی‌ هستند. آن‌چه در اصطلاح به آن «مردانگی سمی» می‌گویند، یکی از ابزارهای کنترل رفتار مردان در حفظ ناموس است؛ به این معنا که چنان‌چه فردی با بدنی منتسب به مردان، رفتاری خارج از قوانین نظام مردسالار کند، «شرم‌آور» انگاشته می‌شود و پایبندی به تقدس ناموس، او را در معرض خشونت ناموسی قرار می‌دهد. 

مردان هم‌جنس‌گرا، زنان ترنس، مردان دوجنس‌گرا، کوئیرها و دراگ کویین‌ها از جمله جمعیت قربانی یا در خطر خشونت ناموسی هستند.

متاسفانه آمار دقیقی از افراد (چه زن، چه مرد، چه ترنس و دیگر جنسیت‌ها) که قربانیان خشونت ناموسی شده و می‌شوند، در دست نیست. هم‌چنین خشونت ناموسی تا زمانی که به قتل نیانجامد، به عنوان خشونت ناموسی معرفی نمی‌شود. این در حالی است که خشونت ناموسی شامل هر عملی است که مبتنی بر تملک بر بدن انسان‌ها (زنان و غیر زنان) باشد. 

بسیاری از جوامعی که تجربه مبارزه همه جانبه جنبش زنان و جنبش‌های برابری طلبی مانند جنبش لغو برده‌داری را داشته‌اند، با حذف واژه خشونت ناموسی و بردن این مفهوم زیر چتر خشونت‌های دیگری مانند زن‌کشی، خشونت یا قتل بر سر اختلافات خانوادگی، این معضل خطرناک نظام مردسالار را که بسیار فراگیر است، به فرهنگ و یا جوامع خاصی که اغلب جنوب جهان هستند، نسبت می‌دهند.

تقدس ناموس در ایران علاوه بر ریشه طویل و عریض تاریخی، از سوی حکومت نیز به شدت تولید و بازتولید می‌شود. افزون بر این، قوانین شرع اسلام که در ایران، هم در نظام قضایی و هم در سطوح اجرایی و قانون‌گذاری پیاده می‌شوند، تقدس ناموس را ضرورت انگاشته و چنان‌چه خشونتی ناموسی از جمله قتل رخ دهد، عامل آن را مشمول تخفیف‌ مجازات و در مواردی عفو قرار می‌دهند. 

جمهوری اسلامی طی چهار دهه گذشته، در سطح بسیار گسترده‌ای مادام به ترویج و تحکیم مفاهیم ناموس پرداخته است. دور از ذهن نیست که این مفهوم را از دوران کودکی و در کتاب‌های درسی به نسل‌های متمادی به عنوان والاترین ارزش آموزش دهد.

پروژه ضمیمه در بررسی‌ متون و کتاب‌های درسی، موارد متعدد و شکل‌های مختلفی از این مفهوم را که به کودکان آموزش داده می‌شوند، ثبت کرده است؛ از آموزش و تصویرگری حجاب و شرم زنان از بدن‌شان و وظیفه حفظ آن برای مردان محرم‌ خود گرفته تا آموزش و تصویرگری پسران و مردان در مراقبت، کنترل و جنگندگی «شجاعانه» در حفظ این نوامیس. 

از دل این آموزش‌ها که هم در کتاب‌های درسی و هم ساختار جنسیت‌زده آموزشی در ایران به طور نظام‌مند به کودکان یاد داده می‌شوند، هیچ ارزش انسان‌مدار و برابری طلبانه‌ای زاده نمی‌شود بلکه خشونت و ارزشمندی تملک بر دیگری را در ذهن و باور کودکان نهادینه می‌کند. این‌جا است که آموزگاران و والد یا والدین کودکان باید نسبت به خطر مهلک باورمندی به تقدس ناموس هشیار باشند.

این توضیحات، بخشی از گفته‌های رضوان مقدم، دکترای علوم سیاسی و جامعه‌شناس حوزه جنسیت و هم‌چنین بنیان‌گذار و سخن‌گوی «کمپین توقف قتل‌های ناموسی» در مجموعه گفت‌وگوهای هفتگی کنترل-زد بود. رضوان مقدم بر این اصل تأکید داشت که هیچ مفهوم «خوب» در دل ناموس وجود ندارد. او حجاب را یکی از محصولات ناموس پرستی به شمار می‌آورد که در آن، مرد یا مردان یک جامعه، دولت، حکومت یا نظام دینی حاکم بر یک جامعه خود را مالک بدن زن و حتی مردان آن جامعه محسوب می‌کند. این همان ابزاری است که برده‌داری برای قرن‌های طولانی و متمادی با آن توجیه شد.

رضوان مقدم از جمله کنش‌گران فمینیستی است که شعار «مرد، میهن، آبادی» را نیز تبلور باور تقدس‌گرای ناموس و کلیشه‌های جنسیت‌زده و در ضدیت با برابری جنسیتی برمی‌شمرد و مردانی را که از ناموس پرستی برائت نمی‌جویند را محصول ناآگاهی می‌داند. 

به گفته او، باید به مردان و پسران جامعه آموزش و آگاهی داد که زنان ناموس کسی نیستند و با شما برابرند. اما معتقد است با وجود مردان باورمند به مردسالاری و ابزار آموزش و تبلیغاتی که تماماً در دست حکومت است، این کار دشوار است. 

او صبر و حوصله و تداوم در مسیر فرهنگ‌سازی را تنها راه تغییر این باور در بطن جامعه می‌داند و از مردان و زنان می‌خواهد علناً اعلام کنند که به ناموس باور ندارند و بگویند زن ناموس هیچ‌کس نیست.

به گفته رضوان مقدم، مهم است که آموزگاران و معلمان خود باورمند به ناموس‌پرستی نباشند و از این رو باید خود تحت آموزش برابری جنسی-جنسیتی قرار بگیرند، زیرا نقش آن‌ها از کودکستان تا دیگر مقاطع تحصیلی، مهم است. 

او کل نظام آموزشی در ایران را نظامی جنسیت‌زده خواند و آن را نیازمند انقلابی دگرگون کننده کل این ساختار دانست.

مشروح این گفت‌وگو را در لینک زیر ببینید و بشنوید.  

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

گزارش

فرزاد مرزبانی؛ بازداشت به خاطر همراه داشتن ابزار کار

۹ دی ۱۴۰۱
سمیرا راهی
خواندن در ۵ دقیقه
فرزاد مرزبانی؛ بازداشت به خاطر همراه داشتن ابزار کار