من، «شایا گلدوست»، زن ترنس و کنشگر جامعه رنگینکمانی، هر هفته دوشنبه در اینستاگرام «ایرانوایر» با یکی از اعضای جامعه رنگینکمانی درباره مسایل و مشکلات مربوط به این قشر گفتوگو میکنم. میهمان این برنامه، «زینب پیغمبرزاده»، کنشگر و پژوهشگر برابری جنسیتی است که درباره نقش زنان رنگینکمانی در خیزش سراسری ایران صحبت کردیم.
***
خیزش ملی ایرانیان در ایران که در بسیاری از نقاط دنیا به عنوان «انقلاب زنان» نام گرفته است، با قتل «مهسا (ژینا) امینی» به دست نیروهای سرکوبگر «گشت ارشاد» آغاز شد. سوال اینجا است که در این جنبش که به نام زنان ایرانی ثبت شده است، تا چه اندازه به حقوق زنان، فرای پوشش و حجاب اجباری توجه میشود و آیا میتوان آن را به عنوان یک انقلاب زنانه یا فمینیستی در نظر گرفت؟ میهمان برنامه، «زینب پیغمبرزاده» به این پرسش پاسخ میدهد. او میگوید: «من هم موافق هستم که از جنبههایی، این جنبش یا انقلاب بسیار متفاوت با اعتراضات دیگری که قبلا در ایران و بسیاری از کشورهای دنیا انجام شده، است. به این دلیل که هیچگاه زنان تا به این اندازه حضور و عاملیت نداشته و مورد بحث نبوهادند. اما بسیار مهم است که بین صحبت درباره زنان و فمینیستی بودن یک حرکت یا اعتراض تفاوت بگذاریم. در خیلی از حرکتهای اعتراضی در دنیا، مخصوصا اعتراضاتی که ناسیونالیستی بوده و جنبه ملیگرایانه و قومیگرایانه داشتهاند، بدن زن مورد بحث بوده است؛ این که زنان چه بپوشند و چهگونه رفتار کنند و معمولا بر روی حفظ سنتهای جامعه از طریق پوشش زنان تمرکز شده است. در انقلاب سال ۱۳۵۷ که بعدا تبدیل به یک حکومت اسلامی شد، چادر زن و پوشش او مورد توجه قرار گرفت. حتی برای مدرن کردن جامعه که از بالا به جامعه اعمال میشد، پوشش زن مورد توجه بوده است؛ مانند تلاشی که «رضا شاه» برای شبیهسازی پوشش زنان ایران به پوشش زنان اروپایی آن دوره انجام داد. البته این تلاشی نبود که رضاشاه خود به تنهایی انجام داده باشد، روشنفکران آن دوره ایران این حرکت را از قبل شروع کرده بودند که بخشی از آنها خود زنان بودند. من فکر میکنم زنان در حال حاضر نیز مورد توجه قرار گرفتهاند. این که ما مدام مخالفت با پوشش اجباری را میشنویم، به این دلیل است که بخشی از این جنبش نگاه به گذشته و قصد بازگشت به دورانی که دوران طلایی میبیند را دارد؛ دورانی که حجاب اجباری وجود نداشت. پس دقیقا دنبال این نیست که عاملیت زنان را به آنها برگرداند. به همین دلیل وقتی پوشش زنان از تعاریف جامعه برای یک زن محترم فراتر میرود، مورد اعتراض قرار میگیرد یا وقتی افراد کوئیر در صحنه حضور دارند، مورد اعتراض قرار میگیرند؛ مثلا در مورد برهنگی بسیار بحث شده است یا در مورد پوشش زنان در فردای انقلاب هم بحث میشود. یا شعاری مانند مرد، میهن، آبادی به ما یادآوری میکند با وجودی که حضور زنان در این جنبش بسیار پررنگ است و بحث درباره پوشش، موی زن و حجاب بسیار مورد توجه قرار گرفته است اما الزاما از منظر فمینیستی نیست. به همین دلیل، در ائتلافهایی که شکل میگیرند، زنان حضور پررنگی ندارند. حتی اگر زنان حضور دارند، زنان هنرمند و شناخته شده و معروف هستند. کمتر زنان فعال و فمینیست را میبینیم. زنانی که به دنبال عاملیت زن بر بدن خود و برابری جنسیتی هستند، کمتر مورد توجه قرار میگیرند و این موضوع جای نگرانی دارد.»
تبعیض علیه زنان در لایههای مختلف اجتماعی و قانونی به شکل گسترده وجود دارد که شاید حجاب یا پوشش اجباری نماد بیرونی این حقوق پایمال شده باشد. وقتی صحبت از برابری جنسیتی میشود، ذهنها به دوگانه جنسیتی زنانه و مردانه معطوف میشود، در صورتی که جنسیت طیف گستردهای خارج از این دوگانه است. همچنین توجه به گرایش جنسی افراد نیز بسیار اهمیت دارد؛ گرایشهای جنسی متنوعی که شامل زنان یک جامعه نیز میشوند. به نظر میرسد که این لایه هویتی کمتر مورد توجه قرار میگیرد، به این دلیل که شاید دغدغه و مطالبه عموم زنان یک جامعه نیست. این عدم توجه از سوی فعالان سیاسی و اجتماعی نیز بسیار دیده میشود. شما حضور زنان رنگینکمانی در این جنبش و تاثیری که بر این موضوع میگذارد را چهطور میبینید؟
- به یک مثال تاریخی برمیگردم؛ سال ۱۳۵۷ هم که زنان خواستهها و مطالبات خود را مطرح میکردند، به آنها گفته میشد حالا زود است و ما خواستهها و مطالبات مهمتری داریم؛ مسایل کلانی مانند دموکراسی و اقتصادی وجود دارد یا با امپریالیسم جهانی در حال مبارزه هستیم و غیره. این مسایل که حل شوند، خود به خود مساله زنان و مطالبات آنها نیز حل خواهد شد. همیشه به زنان گفته شده است که مسایلشان حاشیهای و سطحی است و در اولویت نیست. در حال حاضر نیز همین گفتمان را درباره افراد جامعه الجیبیتیکیوپلاس میبینیم که گفته میشود جامعه ایران آمادگی شنیدن این موضوعات را ندارد و ما مسایل مهمتری برای بررسی و حل و فصل داریم. این اولویتبندی خواستهها از جایگاه امتیازدار افراد میآید. افرادی این موضوع را مطرح میکنند که مشکلات جامعه الجیبیتیکیوپلاس دغدغه روزمره آنها نیست، بنابراین لازم نیست نگران این باشند که به واسطه هویت جنسی و جنسیتیشان، حقوقشان نادیده گرفته شود، امنیت نداشته باشند و مورد خشونت قرار بگیرند. بنابراین فکر میکنند این قشر از جامعه برای مطالبات خود میبایست منتظر بماند، چون زندگی آنها به دلیل در اقلیت بودن اهمیت ندارد.»
به عقیده زینب پیغمبر زاده، نسل جدید، نوجوانان و جوانان ایرانی ذهن بازتری دارند، چون دنیا در حال تغییر است و دسترسی آنها به اطلاعات بسیار گستردهتر است: «امروزه در مقایسه با گذشته، دنیا بسیار تغییر کرده است؛ کشورهای بسیار کمتری هستند که روابط جنسی غیر از دگرجنسگرایی را جرمانگاری یا علیه آن مجازات اعمال میکنند و یا این که افراد جامعه الجیبیتیکیوپلاس را بیمار روانی میدانند. به همین دلیل نسل جدید نگاه تازهای به جنسیت و جنس و گرایشهای جنسی دارد. به همین واسطه فکر میکنم این نسل متفاوت با ما و دوران ما است. لازم است ما خودمان را با مسایل روز در دنیای جدید تطبیق داده و تغییر دهیم. ما در شرایطی رشد کردهایم که از دنیا و تغییرات اجتماعی دنیا عقب نگه داشته شدهایم. بنابراین، این انقلاب میبایست فرصتی باشد تا یاد بگیریم و از نو خود را تعریف کنیم که هستیم و چهطور میخواهیم زندگی کنیم. در دنیای ایدهآل متفاوت باشیم و کنترلگر و قضاوتگر نباشیم. حضور همه اقلیتها برای شکست هنجارهای مسلط بر جامعه کمک میکند؛ برای شکستن ذهنیتهای موجود، مخصوصا اگر افلیتها سعی کنند با افراد دیگری که به حاشیه کشانده شده و تحت ستم هستند، مشارکت کنند، همبستگی داشته باشند و از تجربیات خود برای درک گروهها و افراد به حاشیه رانده شده دیگر نیز استفاده کنند. ما شاهد این موضوع بوده و هستیم. مانیفستی که جامعه الجیبیتیکیوپلاس ایرانی منتشر کرد، بسیار نگاه کوئیر فمینیستی داشت و خواستههایش فراتر از جامعه الجیبیتیکیوپلاس بود. این مانیفست، برابری را برای همه گروههای جامعه ایران خواسته است. این حضور و این مشارکت تاثیر خود را بر دیگر گروهها و طرح مطالبات آنها در شرایط کنونی خواهد گذاشت.»
ثبت نظر